eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
80.1هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
7.7هزار ویدیو
15 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5785404519185649916.mp3
6.27M
مهدی کارگر🎤 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5863975229264496254.mp3
6.64M
بهادر ییلاقی🎤 سرِ کلاه ره چرخ هادی من اِمه سرِ کلاه........ : کنایه از اینکه خیلی زود میام مثل چشم به هم بزنی اومدم! 🎶🕺💃💃🕺 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5785404519185649919.mp3
2.06M
گله نشته هیچکس وسه پریسا و فریبا و شکیلا و حتی هنگامه جانا😍 موتور ونه هندا بوئه نیسون ونه سایپا بوئه😜 🎶🕺💃💃🕺 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5785404519185649921.mp3
3.84M
زلف بزوئی ضربدری کیجا نوشهری😍 🎶🕺💃💃🕺😍 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
طنز عارفانه مرحوم کافی🎤 "به ضرب چماق نازل شد " 😜😂 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخن عارفانه از فردی عادی میگه ۱۹۱۸ روزه که همسرم فوت شده 😭 چرا روزهای جدایی رو نشمارم! خدیجه جوری نبود که نخوام بشمارم😔 سلطان وفاداری👌😍😔 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5785404519185649929.mp3
4.56M
ترکی بلالیم محسون🎤 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5787656318999335336.mp3
4.56M
علی میررضایی🎤 پرچمدار 🎶🕺💃💃🕺😍 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
به نام ایزد تبارک سخنرانی شروع شد زیر گازو خاموش کنید بیاید اینجا بله به آقایون گفتم خانما که نصفش
سلام و عرض ارادت محضر طرفداران سخنرانی سید 😜 عرض کنم که پس از آن مهمانی و دیدن بامشی ها روی ایوون در حالت نزدیک به +18 کمی باهاش سرد و سرسنگین شدیم ولی بامشیِ چش بشورد ما روز به روز چاق تر و سرحال تر میشد و البته با اینکه یک چشمش مشکل داشت اما با همون تک چشم زیبایش گاهی برای ما ادا در می آورد و کله ملقی میزد و بقول خانم ما را خام میکرد آما زن و شیِ کار بیّه گشتن دور شهر و گدایی آشغال مرغ و گوشت و غیره دیگه مرغ فروشهای سطح شهر ما را شناخته بودند و قبل از پیاده شدن از ماشین میگفتن ندارمی می گفتیم بذارین کلام منعقد بشه لااقل حتی بنظرم باعث و بانی افزایش مصرف بنزین در اونمدت ما بودیم و شانس آوردیم که در تحقیقات مسئولین نامی از ما نیامد و مثل جمشید خدابنده در سریال سیاهچاله دستگیر نشدیم القصه مهمانهای ما هم با دیدن گربه نظرهای متفاوتی ارائه میدادند یکی میگفت چاق شده یکی میگفت حامله است و حتی بعضی ها آنقدر تخصصی برخورد کردند که تعداد و جنسیت بچه گربه های داخل شکم گربه را تخمین میزدند که در همین میان گربه ی مان را با گربه ی دیگری دیدیم و عرق سرد بر پیشانی مان نشست که ما برای این گربه چی کم گذاشتیم که اینقدر دریده و چش بشورد شده که دم و ساعت رل میزنه و به ریش ما میخنده ولی باز گفتیم حیوان است و حیوانها معمولا مبادی آداب نیستن ازون قضیه نزدیک به دوماه گذشت و طبق تحقیقات میدانی این حقیر در گوگل و دایره المعارف ها گربه باید دوماهه بزاید و این گربه ی ما فقط چاق کرده بود و قطعا باردار نبود در همین بین و محکومیت شدید دوستانی که نظر به بارداری گربه ی ما داده بودند گربه ی ما رفت و نیومد روز اول گفتیم لابد جایی مونده روز دوم گفتیم لابد باز رل زده😂 و گرفتار شده و سومین روز متفق القول گفتیم گربه ی ما لابد دار فانی را وداع گفته ما هم انیمون و پشیمون به جایِ خالی گربه نگاه میکردیم و افسوس میخوردیم جدی جدی دلمان برایش تنگ شده بود اما به خودمان میگفتیم به درک گربه ی دریده ای بود همراه دکتِ بی حیا ولی ناخودآگاه صداش میزدیم و ازینکه جوابی نمیشنیدیم دپرس شده بودیم تا اینکه یک بعداز ظهر ملایم بهاری سلانه سلانه از دور پیدایش شد..... ادامه دارد ارادتمند شما سید
4_5855089165267387223.mp3
3.85M
ناصر عباسی🎤 دلتنگ خودم یتّا ره من گمه یتا ره دلبر سر بشته بورده یار بَوِمه پر پر 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5830350621793851855.mp3
5.98M
عقیل ساوری 🎤 مه دلبر مه ولبر شهربانو طلا 🎶🕺💃💃🕺😍 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5805525500369584577.mp3
3.17M
سنتی عصرگاهی فرهود جلالی🎤 جانا😍 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
24.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولی چره غوله😂 قره لوچه 😂 آخرین مجرد زندگی یه شوخیِ بزرگه http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5787656318999335849.mp3
9.05M
لُری مهرداد رستاخیز بارون خشی ایاد هی حالا یالّا یالّا دستمالا بالا بالا 🎶🕺💃💃🕺😍 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
🌸داستان "افسانه دختر تنها "🌸 قسمت دهم افسانه وقتی خودشو از دیوار پرت کرد سرش به تیزی سنگ خورد و درد
🌸داستان "افسانه دختر تنها "🌸 قسمت یازدهم افسانه اینقدر به این خانواده دل بسته بود که یادش رفت چرا اونجاست و چهارتایی مینشستند و حرف می زدند و صدای خنده ی شان اتاق را پر کرده بود پدر دخترها که نگران آمدن عنایت خان بود به دخترانش توصیه کرد که ساکت باشند اما مگر میشد این دخترارو ساکت کرد خواهر اولی که اسمش زهرا بود گفت راستی افسانه جان تو چرا منتظر اسد هستی شیطون بلااااا! افسانه گفت اسد داداش منه زهرا گفت ما هم نگفتیم آبجبته که حالا کوچیک بودی بهت گفت خواهر کوچولو دلیل نمیشه که تا ابد خواهرش باشی افسانه لبخندی زد و سه تا خواهر با هم کل کشیدند افسانه گفت واقعا آدم چه زود همه چیو فراموش میکنه پریروز داشتم زن هوشنگ خان میشدم دیروز داشتم می مردم الان با اینکه نمیدونم عاقبت من چی میشه داریم به چی فکر میکنیم نه خواهرای عزیز من اسد اگه زنده باشه حتما وضعش خوبه و حتما هم تا حالا عاشق شده من جز دردسر براش چیزی ندارم نگاهشو به غروب خورشید دوخت و قطره اشکی مثل مروارید غلتیدو رو لبش نشست افسانه همچنان خیره ماند و سه خواهر هم اشکشون دراومد و ساکت شدند مادر از سکوت دخترا تعجب کرد و خودشو به اتاقشون رسوند دید هر چهار نفر بغض کردند و دارند اشک می ریزند گفت شما دخترارو نمیشه شناخت تازه داشتین کل میکشیدین الان دارین اشک می ریزین افسانه خودشو به مادر رسوند و بغلش کرد و با صدای بلند شروع کرد به گریه کردن دخترا و مادر افسانه را بغل کردند و موهاشو نوازش میکردند مادر گفت برای نمرده عزاداری نکنید دخترا گفتن یعنی چی مادر مادر گفت مثلا من بالاخره یه روزی می میرم ولی شما نباید از الان گریه کنید که افسانه محکمتر بغلش کرد و گفت مادر تو لااقل برای من بمون مادر گفت مثلا گفتم منظورم اینه غصه ی غمی که هنوز نیومده رو نخورید خدا بزرگه افسانه گفت راستی مادرجان نمی تونید از عمه ام سراغی بگیرید براش نگراانم مطمئنم اگه حالش خوب بود دنبالم می گشت مادر گفت چشم اگه تونستم یواشکی ازش خبر می گیرم دوباره خواهرها حالشون خوب شد و شروع کردن به شوخی کردن مهری خواهر آخری گفت راستی چی میشد اسد یه داداش داشت میومد منو میگرفت زهرا گفت چه غلطا بزرگ و کوچیکی سرت نمیشه دختره ی بی چشم و رو مهری گفت یجوری میگی بزرگ و کوچیک که انگار بیست سال ازم بزرگتری تو همه ش یکساعت از ما بزرگتری تازه شم معلوم نیست مادر یادش مونده باشه یا نه چه میدونست کدوم به کدومه که بدونه کی بزرگتره مادر گفت نه اتفاقا این دقیق یادمه چون سه رنگ لباس دوختم برای تولدتون وقتی سه قلو شدید مجبور شدم یکی ازین لباسها رو تنتون کنیم از روی رنگ لباسی که قابله تنتون کرد یادمه کدومتون اولی بودین زهرا گفت خوردی حالا !!! مهری خندید و گفت برو تو برو خونه ی برادرِ اسد مادرش خندید و گفت خود اسد هنوز پیدا نشده شما دارین سر داداشش دعوا میکنید چه چش سفیدی شدید شما ما پیش مادرمون می ترسیدیم بخندیم مینا که تا حالا ساکت بود گفت ایرادی نداره افسانه که میگه اسد داداششه شما دو تا هم که سر برادرش دعوا دارید پس اسد واسه من افسانه ناخواسته بهش برخورد خودشم تعجب کرد که چرا نسبت به اسد تعصب داره مادر گفت مینا جان حتی شوخیش هم قشنگ نیست چرا حرف دیگه نمیزنید مینا گفت غیر از شوهر و این حرفا چی بگیم باز! مادر خندید و گفت شما دیگه از دست رفتین خدا کنه یه کج و کوله ی بیکار بیاد شمارو بگیره از دستتون راحت بشم هر چند دلم برای اون کج و کول می سوزه دخترا گفتن نگو مادر حرفت بگیر داره ها گفت برین خداروشکر کنید شما که از خان و خان زاده فراری هستین آدم سالم هم شمارو نمیگیره زهرا گفت مادر چیه ماشاالله سخنران شدی مادر با حرکت چشماش به افسانه اشاره کرد و پچ پچ کنان گفت نمی بینید حالش خوش نیست میخوام حالش عوض بشه به دل نگیرین حالا http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 👇👇