👤توييت #استاد_علی_اکبر_رائفی_پور
#شاهچراغ
#باکو
#عهد_با_مهدی
#قاسم_ابن_الحسن
┈••✾•🍃🌤•✾••┈
@ahde_ba_mahdii0120
┈••✾•🍃🌤•✾••
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸کارشناس صهیونیست:
🔹میخواهید به ایران حمله و تاسیسات هستهای آن را نابود کنید؟
🔹 مگر خاخام یوسف نگفته بود هیچگاه به امپراتوری ایران حمله نکنید؟
🔹اگر با افراد پیاده دویده اید و شما را درمانده کردهاند، چگونه میخواهید با اسبها مسابقه دهید؟
#عهد_با_مهدی
#قاسم_ابن_الحسن
┈••✾•🍃🌤•✾••┈
@ahde_ba_mahdii0120
┈••✾•🍃🌤•✾••
⭕️ فداکاری برای وطن به روایت تصویر
🔹 این یک عکس واقعی است که نشان میدهد پنج مرد ایرانی -آخرین نفرات از بقیه مردها- در حال پیادهروی به طرف پل خرمشهر هستند تا جلوی پیشروی ارتش عراق را بگیرند و به مردم فرصت بیشتری برای ترک شهر بدهند.
🔸 پنج مردی که رفتند و دیگر برنگشتند. ما هرگز نام آنها را نخواهیم دانست و چهره آنها را نخواهیم دید. آنها میدانستند که میروند و زنده بازنمیگردند. ما میدانستیم که ۴۰ کشور به عراق کمک میکرد و با این حال، آنها ایمان داشتند که همچنان پیروز خواهند شد. و پیروز شدند!
#ایران
#عهد_با_مهدی
#قاسم_ابن_الحسن
┈••✾•🍃🌤•✾••┈
@ahde_ba_mahdii0120
┈••✾•🍃🌤•✾••
بسم الله الرحمن الرحیم
"این برای آرمان"
- "شنیدم به آرمان گفتن به آقا توهین کن تا ولت کنیم، وگرنه بیشتر میزنیمت. آرمان هم گفته: اون نور چشم منه، شما بزنید..."
هنوز این پیامِ یکی از کانالها را کامل نخوانده بودم که استاد آمد و گوشی را انداختم داخل کیفم. کلمات پیام اما، بدجور پیچیده بودند میان کلمات کتاب جامعهشناسی استارک و دست از سرم برنمیداشتند. استاد درس را آغاز کرد، مثل همیشه بدون وقفه، پرشور و شمرده. جزوه مقابلم باز بود، «بسم الله قاصم الجبارین» را بالای صفحه نوشته بودم، ولی باز هم کلمات آن پیام، چسبیده بودند به مغزم. بهشان التماس کردم که: الان میخواهم بیطرفی علمیام را حفظ کنم خیر سرم... الان باید فقط به درس فکر کنم...
-هراری در کتاب انسان خردمند، اشاره کرده که مهمترین انقلاب در تاریخ بشر، انقلاب شناختی در هشتادهزار سال پیش بوده. زمانی که بشر تونست افسانهسازی کنه...
افسانهسازی... انقلاب شناختی... یادداشت کردم. با چشم استاد را دنبال میکردم تا باز هم یادآوری شهید علیوردی، مثل پیچک دور کلمات استاد نپیچد؛ اما چشمانم ناگاه متوقف شدند، روی عکس امام و رهبری که نصب شده بود بالای تخته سیاه؛ وارونه.
نگاهم همانجا ماند. یک نفر عکس را وارونه نصب کرده و روی تخته شعار نوشته بود. شعارشان که به جهنم... هیچوقت برایم مهم نبوده. ولی عکس آقا... وارونه؟
استاد داشت یکی از جدولهای کتاب را تحلیل میکرد. رابطه فقر، صنعت و نابرابری اجتماعی. برای این که حواسم را برگردانم به کلاس، نظر دادم و خودم را انداختم وسط بحث. از رابطه خطی گفتم و همبستگی پیرسون. از ارتباط فقر و عدم امنیت با نابرابری. نشد. فایده نداشت. باز هم عکس وارونه آقا، تمرکزِ نیمبندم را بهم میزد.
شعری که در ذهنم با صدای سلحشور پخش میشد را گوشه کلاسور نوشتم، بلکه ذهنم آرام شود: ای دل بمان با مولا، کل یوم عاشورا...
کلاس تمام شد و فقط دو جمله یادداشت کرده بودم: جامعهشناس باید به پدیدهها به صورت غیرخطی فکر کند... چهار چیزی که مبادله اجتماعی را ممکن میکند: ثروت، قدرت، منزلت معرفت.
استاد که گفت "خسته نباشید" و از کلاس رفت، با ضرب از صندلی بلند شدم. چندتا از دخترهای چادری کلاس دورم جمع شدند: الان برنامهت چیه؟
اشاره کردم به عکس وارونه شده: هیچی، این رو درست میکنم و میرم پایین.
همه با هم گفتند: هیس... صبر کن همه برن.
نگاهی انداختند به کسانی که هنوز در کلاس بودند. چندنفرشان را هفتههای قبل، میان دانشجوهای معترض دیده بودم. با هم صحبت کرده بودیم و دعوا نه. دوباره برگشتم سمت دوستان چادریام: چرا صبر کنم؟
-خب آخه...
چشمانشان را طوری چپ و راست کردند که الان نرو، خطرناک است! یک نفر دیگر گفت: اصلا برو به یکی از خدماتیها بگو درستش کنه.
-چرا؟ درست کردنش کاری نداره.
خودم را از جمعشان بیرون کشیدم و رفتم به سمت صندلی استاد: دقیقا الان باید درستش کنیم، جلوی همه.
و با خودم گفتم: مثلا چه اتفاقی میافتد؟ هزینهاش نهایتا یکی دوتا فحش است که میپردازم. از جانی که آرمان داد سنگینتر نیست.
صندلی استاد را گذاشتم زیر قاب عکس. کفشهایم را درآوردم، چادرم را جمع و جور کردم و رفتم روی صندلی. محجبهها کمکم پشت سرم آمدند. دوتا از بچهها که چادری هم نبودند، صندلی را گرفتند که نیفتم. یکیشان لبخند زد: برو، هواتو داریم.
و دیگری گفت: اگه یه نفر کارشو توی این مملکت درست انجام بده، اون آقاست.
و به تصویر آقا اشاره کرد.
عکس امام و آقا روی تخته شاسی چاپ شده و با میخ به دیوارش زده بودند. یک نفر تخته را طوری روی میخ چرخانده بود که عکس وارونه شود. میخ را بیرون کشیدم، با تخته. چندنفر برایم هو کشیدند و یکی داد زد: بذار بیفته. بندازش زمین. بذار بشکنه.
نشنیده گرفتم و در دل جواب دادم که: اگر نمیدانستم که یک نفر تقریباً همسن من، چند شب پیش بخاطر صاحب این عکس جان داده، شاید الان از هو کشیدنتان میترسیدم. ولی الان، اگر بمیرم هم نمیگذارم توهین بشود به نورِ چشمِ آرمانِ عزیز.
عکس را صاف نصب کردم به دیوار. آقا لبخند زدند و دلم آرام گرفت. مشتم را کوبیدم روی میخش که محکم شود و زیر لب گفتم: این برای آرمان...
💠به قلم: خانم فاطمه شکیبا
🔰 بر اساس تجربه واقعی
#ارسالی
#آرمان_عزیز
#شهید_ارمان_علی_وردی
#چله_آرمان
#عهد_با_مهدی
#قاسم_ابن_الحسن
┈••✾•🍃🌤•✾••┈
@ahde_ba_mahdii0120
┈••✾•🍃🌤•✾••
فکر این کودک ما را رها نمیکند . . .
💔🍃
#عهد_با_مهدی
#قاسم_ابن_الحسن
┈••✾•🍃🌤•✾••┈
@ahde_ba_mahdii0120
┈••✾•🍃🌤•✾••
🔻 تیتر واشنگتن پست: جهان افول آمریکا را جدی گرفته است، ما مردم آمریکا نیز باید این موضوع را جدی بگیریم.
#عهد_با_مهدی
#قاسم_ابن_الحسن
┈••✾•🍃🌤•✾••┈
@ahde_ba_mahdii0120
┈••✾•🍃🌤•✾••
🔰 توصیه مهم امام باقر علیه السلام به شیعیان برای زمان غیبت و تحقق فرج
🔺 ابوحمزه ثمالی میگوید از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمودند:
نزدیکترین مردم و داناترینشان به خداوند عزوجل و مهربانترینشان نسبت به مردم، محمد صلی الله علیه و آله و ائمه اهل بیت علیهم السلام هستند. پس هر جا که آنان داخل میشوند داخل شوید و از هر آن که ایشان دوری میکنند شما نیز دوری کنید. - مقصود امام، حسین بن علی و فرزندانش علیهم السلام میباشند - چرا که حق در بین ایشان است و آنان اوصیاء هستند و ائمه در میان ایشان هستند. هرجا که آنان را دیدید از ایشان پیروی کنید و اگر روزی هیچ کس از ایشان را ندیدید به درگاه خداوند عزوجل استغاثه کنید و به سنتی که بدان عمل میکردهاید بنگرید و به آن عمل کنید و کسانی را که (قبلاً) دوست داشتید دوست بدارید و بغض کسانی که در دل داشتید را در دل نگه دارید و در چنین حالتی فرج چه زود است.
📚 الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (المتوفى ۳۸۱ هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص ۳۰۷، ح ۸، الناشر: مؤسسة الاعلمی، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۲ هـ - ۱۹۹۱ م.
#عهد_با_مهدی
#قاسم_ابن_الحسن
┈••✾•🍃🌤•✾••┈
@ahde_ba_mahdii0120
┈••✾•🍃🌤•✾••