✨♡
ظهور کن نگار من بیا که از سر شعف
فدای قامتت کنم دو چشم اشک بار را
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را
#ماه_شعبان
#امام_زمان
#سلام_امام_زمانم
#قاسم_بن_الحسن
#عهد_با_مهدی
@ahde_ba_mahdii0120🍃⛅
سید حجت بحرالعلومی4_5836838492017003577.mp3
زمان:
حجم:
21.59M
🍃✨✨
«اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْما مَقْضِیّا ،
خدایا اگر بین من و او مرگى که بر بندگانت حتم و قطعى ساختى حائل شد،
فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی
کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور»
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ ❤
#دعای عهد
┈••✾•🍃🌤•✾••┈
@ahde_ba_mahdii0120
┈••✾•🍃🌤•✾••
✨♡
يَا فَارِجَ الْهَمِّ ، وَ كَاشِفَ الْغَمِّ ، يَا رَحْمَانَ الدُّنْيَا وَ الآْخِرَةِ وَ رَحِيمَهُمَا ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ افْرُجْ هَمِّي ، وَ اكْشِفْ غَمِّي .
ای زدایندۀ اندوه و برطرفکنندۀ دلتنگی و غصّه! ای بخشاینده در دنیا و آخرت و مهرورز در هر دو جهان! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و اندوه مرا بزدای و دلتنگی و غصّهام را برطرف کن.
《فراز 1دعای 54صحیفه سجادیه》
#دعا
#ماه_شعبان
#امام_زمان
#قاسم_بن_الحسن
#عهد_با_مهدی
@ahde_ba_mahdii0120🍃⛅
✨♡
✨🌹و بـگو کــه هر عـمل کـنید خـدا آن عمل را میبیند و هم رسول و مؤمنان بر آن آگاه میشوند، آن گاه به سوی خدایی کــه دانـای عــوالـم غـیب و شــهود اسـت بــازگـردانـیده شـویـد و او شــما را بــه کردارتان واقف سازد.🌹✨
#داستان
#مهدویت
#عهد_با_مهدی
@ahde_ba_mahdii0120🍃⛅
@Maddahionlinغریبی امام زمان (عج).mp3
زمان:
حجم:
2.64M
✨♡
سخنران:دکتر مسعود عالی
#امام_حسین(ع)
#ماه_شعبان
#غربت_امام
#امام_زمان(عج)
#پیشنهاد_دانلود
#قاسم_بن_الحسن
#عهد_با_مهدی
@ahde_ba_mahdii0120🍃⛅
اللهم عجل لولیک الفرج
📚پندانه به سبڪ بهلول عاقل
روزی بهلول در حالی که داشت از کوچهای میگذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید:
من در سه مورد با امام صادق کاملا مخالفم!
یک اینکه می گوید: خداوند دیده نمیشود، پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم میسوزاند، در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
سوم هم میگوید: انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد، اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !
استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.
خلیفه گفت: ماجرا چیست؟
استاد گفت: داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !
بهلول پرسید: آیا تو درد را می بینی؟
گفت: نه
بهلول گفت: پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد.
ثالثا: مگر نمیگویی انسانها از خود اختیار ندارند؟
پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم
استاد دلایل بهلول را شنید و خجل شد و از جای برخاست ورفت.
کانال عهد با مهدی
https://eitaa.com/joinchat/1886847182C3d0d9e5ba0