هدایت شده از همسفر تا بهشت
امام صادق (علیهالسلام) :
❤️ ما من امراة تسقی زوجها شربة من ماء الا کان خیرا لها من عبادة سنة، صیام نهارها و قیام لیلها و یبنی الله لها بکل شربة تسقی زوجها مدینة فی الجنة و غفرلها ستین خطیئة؛
💖 هیچ زنی نیست که به شوهرش
یک لیوان آب بدهد،
مگر اینکه برای او بهتر است
از یکسال که روزها را روزه بگیرد
و شبها را به عبادت و بندگی
شب زنده داری کند.
و خداوند به ازای هر لیوان آبی
که به شوهرش می دهد
یک شهر در بهشت بنا می کند
و شصت گناه او را می بخشد.💖
📚 وسائل الشیعه ج۲ ص۱۷۲
#احادیث #خانواده #همسرداری
🔷🔶🔹🔸
@khanevadeh_fatemi
@haamsafar
جماع در ایام قاعدگی با کاندوم
پرسش۴۳. نزدیکی کردن در حال حیض با کاندوم چه حکمی دارد؟
همه مراجع: حرام است و داشتن یا نداشتن کاندوم تأثیری در حکم ندارد.
🔰 کانال احکام روابط زناشویی
@ahkam5
هدایت شده از همسفر تا بهشت
برخورد قاطعانه با عوامل سازنده فیلم هتاک عنکبوت مقدس
👇👇
http://www.farsnews.ir/my/c/144079
#همه_خادم_الرضاییم🌙
کفاره نزدیکی در زمان حیض
پرسش ۴۴. اگر مردی در زمان حیض از طریق واژن با زنش نزدیکی کند، آیا باید کفاره بدهد؟
آیات عظام امام، رهبری، بهجت، فاضل: اگر مرد علم به حائض بودن زن و حرمت این کار داشته باشد بنابر احتیاط واجب باید کفاره بدهد.
آیات عظام تبریزی، وحید، نوری: بنابر احتیاط مستحب باید کفاره بدهد.
آیات اعظام مکارم، سیستانی: مستحب است که کفاره بدهد.
آیتالله صافی: مستحب بلکه احوط است که کفاره بدهد.
🔰کانال احکام روابط زناشویی
@ahkam5
توضیح
۱. مقدار کفاره به این صورت است که اگر شماره روزهای حیض زن به ۳ قسمت تقسیم شود و مرد در قسمت اول آن با زن از راه مهبل نزدیکی کند ۱۸ نخود طلا، بهعنوان کفاره باید به فقیر بدهد و اگر در قسمت دوم نزدیکی کند ۹ نخود و اگر در قسمت سوم نزدیکی کند ۴٫۵ نخود بدهد.
مثلاً زنی که ۶ روز خون حیض میبیند اگر شوهر در شب یا روز اول و دوم با او جماع کند ۱۸ نخود، شب و روز سوم و چهارم ۹ نخود….
۲. هر ۱۸ نخود برابر ۱ مثقال شرعی یا چهار و نیمگرم است.
کانال احکام زناشویی
@ahkam5
هدایت شده از همسفر تا بهشت
✨السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی✨
در دهه کرامت، در مشهدالرضا دعاگوی شما همراهان عزیز هستیم❤️
التماس دعا
#امام_رضا ع
@haamsafar
@ahkam5
حرمت آمیزش در حیض
پرسش۴۵. حرمت آمیزش در حال حیض و کفاره آن آیا اختصاص به شوهر دارد یا شامل زن هم میشود؟
همه مراجع: بر هر دوی آنها حرام است ولی کفاره اختصاص به شوهر دارد.
🔰کانال احکام روابط زناشویی
@ahkam5
اطلاع از حیض بعد از نزدیکی
پرسش۴۶. اگر زن و شوهر بعد از نزدیکی بفهمند که زن حیض شده، تکلیفشان چیست؟ آیا مرتکب گناه شده اند؟
همه مراجع: چون نمی دانسته اند، مرتکب گناهی هم نشده اند.
🔰کانال احکام روابط زناشویی
@ahkam5
جماع در روزهای پایانی عادت
پرسش۴۷. آمیزش جنسی با زنی که در روزهای پایانی عادت ماهیانه است ولی شک دارد که پاکشده یا نه، چه حکمی دارد؟
همه مراجع: جایز نیست.
🔰کانال احکام روابط زناشویی
@ahkam5
قرص جلوگیری از حیض و نزدیکی
پرسش۴۸. نزدیکی با زنی که با قرص از حیض جلوگیری میکند، چه حکمی دارد؟
همه مراجع: اگر خون خارج نشود، حکم حیض را ندارد و نزدیکی با او بلامانع است.
🔰کانال احکام روابط زناشویی
@ahkam5
ملاعبه در ایام عادت
پرسش۴۹. اگر مرد در حین ملاعبه و نزدیکی در ایام عادت(بدون دخول)، انگشتش را در فرج زن فرو برد و زن از همین طریق ارضا شود، آیا کار حرامی صورت گرفته است؟
همه مراجع: خیر، حرام نیست و آن چه در ایام حیض حرام می باشد داخل کردن آلت مرد در فرج زن است.
🔰کانال احکام روابط زناشویی
@ahkam5
نزدیکی بعد از پاکی و قبل از غسل
پرسش۵۰. نزدیکی با حایض بعد از قطع خون و قبل از غسل، چه حکمی دارد؟
آیات عظام امام، رهبری، صافی، نوری، مکارم، فاضل: جایز است ولی احتیاط مستحب در این است که پیش از غسل، از جماع با او خودداری شود.
آیات عظام بهجت، تبریزی: مکروه است و بهتر است در نزدیکی قبل از غسل، مهبل شسته شود.
آیات عظام سیستانی، وحید: احتیاط واجب این است که جماع بعد از شستن فرج باشد.
🔰کانال احکام روابط زناشویی
@ahkam5
هدایت شده از نشر شهید هادی
💢از اعتياد و تارک الصّلاة بودن تا شهادت
روايت بسيجي پاسداري که مظلومانه شهيد شد و خانواده اش در تشييع و تدفين پيکر پاکش شرکت نکردند!!!💢
❤️ *بسيجيِ پاسدار مهندس مهيار مهرام* ❤️
✅از دوره دبستان تا دوره دبيرستان باهم بوديم. ما ۳ تا رفيق بوديم که هيچ وقت از هم جدا نمي شديم. توي محلّه يوسف آباد تهران، شب و روز باهم بازي مي کرديم و درس مي خوانديم. البتّه هوش و استعداد مهيار از همه دوستان ما بيشتر بود. او کمتر از ما درس مي خواند و نمره اي بهتر از ما مي گرفت. از طرفي خانواده ي آن ها، خيلي اهل مُد روز و... بودند.
من و شهريار و مهيار، سال ۱۳۵۲ باهم ديپلم گرفتيم. پدر مهيار بلافاصله کارهاي پسرش را انجام داد. مهيار از ما خداحافظي کرد و رفت. او در دانشگاه برايتون انگليس در رشته هوافضا مشغول تحصيل شد.
سال ۱۳۵۴ بود که روزنامه ها نوشتند: يک دانشجوي ايراني به نام مهیار مهرام در انگليس به خاطر مصرف زياد مواد مخدر به حالت کما رفت!
خيلي براي دوست قديمي خودم نگران شدم. اما خدا را شکر او حالش خوب شد و سال ۱۳۵۶ به ايران برگشت. همسر انگليسي او هم به نام جِين همراهش آمده بود.
مهيار و خواهران و برادرانش در قيد و بند مسائل ديني نبودند. مهيار مدتي در شرکت فيليپس و بعد در دفتر شرکت هواپيمايي پان آِمريکَن در تهران مشغول شد. با پيروزي انقلاب، دفتر هواپيمايي تعطيل شد و مهيار در يک هتل مشغول به کارشد.
در زماني که آيت الله خلخالي با معتادان مواد مخدر برخورد مي کرد، مهيار دستگير و زنداني شد. در زندان و بين معتادهايي که ترک کرده بودند مسابقه اي برگزار شد و نفرات اول آزاد شدند. مهيار هم از زندان آزاد شد.
در اين فاصله جنگ شروع شده بود، من هم راهي مريوان شدم و همراه با حاج احمد متوسليان و در واحد مهندسي سپاه، مشغول فعاليّت بودم.
ارتباط ما با يکديگر کمتر شده بود. او موضع گيري هاي سياسي ضدّ نظام داشت و از منافقين حمايت مي کرد. اما با اين حال، وقتي به مرخصي آمده بودم، به ديدن مهيار رفتم.
خانم او ايران را ترک کرده و به انگليس رفته بود. پدر مهيار با من صحبت کرد و گفت: پسرم به خاطر مهندسي در رشته هوا و فضا، قصد استخدام در يگان بالگرد صدا و سيما را داشت، اما به خاطر موضوع اعتياد، نمي تواند استخدام شود. پدرمهيار با ناراحتي از من خواست کاري براي مهيار انجام دهم.
با مهيار صحبت کردم. گفتم: من مي خوام برم جبهه، مياي با هم بريم؟ او هم که توي حال خودش نبود گفت: باشه.
خانواده مهيار از او قطع اميد کرده بودند، با اين خبرخوشحال شدند. انگار مي خواستند يک جوري از دست او راحت شوند!
فردا صبح، قبل از اذان آمدم منزل آنها ، يک ساعت طول کشيد تا مهيار از دستشويي بيرون بيايد! حسابي خودش را ساخت! پدرش يک شيشه آب سياه به من داد و گفت: اين شيره سوخته ترياک است. هر روز ۳ بار به او بده تا تَرک کند.
بعد مکثي کرد و گفت: البته اين دفعه چهاردهم است که قصد ترک کردن دارد! ايشان قرص هاي واليوم نيز به من داد و گفت: در شرايط خيلي سخت اين قرص ها را به او بده.
وقتي راه افتاديم، با خودم گفتم: عجب اشتباهي کردم، حالا آبروي خودم را هم مي برم.
بعد گفتم: مهيار، تو اگر شده الکي دولّا راست شوي، بايد بغل من بايستي نماز بخواني، وگرنه بر مي گرديم.
شب رسيديم به يکي از مقرها. من مشغول نماز شدم. مهيار هم که حسابي خمار بود، زير چشمي من را نگاه مي کرد.
بعد از نماز برگشت و گفت: ببين، نمازت غلط بود. تو يه بار دولّا شدي، اما ۲ بار سرت رو زمين گذاشتي!
با تعجّب نگاهش کردم. يعني اين پسر رکوع و سجود و اعمال نماز را هم بلد نيست!؟
فردا رفتيم يکي از مقرهاي سپاه مريوان، به دوستم گفتم: اين آقا که همراهم آمده مريضه، اگه حالش بد شد يه دونه از اين قرص ها بهش بده.
آن روز وقتي من نماز مي خواندم، مهيار هم کنار من ايستاد. او هيچ چيزي از نماز بلد نبود. به من گفت: توي نماز چي ميگي؟ بين ۲ نماز چه دعايي مي خوني؟
روز بعد بردمش يه مقرّ ديگه و همينطور تا ۷ روز او را جا به جا کردم تا کسي به مشکل او پي نَبَرد.
روز هفتم حال و روز مهيار بهتر شد. گفت: من ديگه ترک کردم، ديگه خماري ندارم .
پدرش به من گفته بود وقتي مهيار ترک کنه، به خوراک مي افته و بايد حسابي غذا بخوره.
من هم چند کارتن تن ماهي با روغن زيتون براي مهيار گرفتم. او حسابي غذا مي خورد.
✅مهيار را به يکي از مقرهاي کوهستاني بردم. آنجا بالاي ارتفاع بود و چند متر برف نشسته و شرايط بسيار سختي داشت.
آن ايام زمستان سال ۱۳۶۰ بود. مهيار در آن مقرّ کوهستاني در کنار چند بسيجي و مجاهد عراقي در واحد مخابرات مشغول شد....
✅ادامه دارد
📖برگرفته از کتاب تا شهادت اثر گروه شهید هادی
نزدیکی در ایام نفاس زن
پرسش ۵۱. آیا نزدیکی در روزهایی که زن خون نفاس می بیند جایز است؟
همه مراجع: خیر، حرام می باشد.
🔰کانال احکام روابط زناشویی
@ahkam5
مقاربت از پشت
پرسش۵۲. آیا نزدیکی از طریق مقعدی با همسر اشکال دارد؟
این مسأله ۲ صورت دارد:
۱. اگر زن راضی باشد:
همه مراجع بهجز تبریزی، نوری: کراهت شدید دارد.
آیتالله تبریزی: احتیاط در ترک آن است مطلقاً.
آیتالله نوری: نزدیکی در دُبُر زن در هیچ صورتی جایز نیست.
۲.اگر زن راضی به اینکار نباشد:
همه مراجع بهجز سیستانی: دراینصورت حرام است.
آیتالله سیستانی: بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
🔰 کانال احکام روابط زناشویی
@ahkam5
احکام زناشویی و روابط خانواده
💢از اعتياد و تارک الصّلاة بودن تا شهادت روايت بسيجي پاسداري که مظلومانه شهيد شد و خانواده اش در تشي
ادامه ماجرا...
هوش و استعداد خاصي داشت. رمزهاي بي سيم را سريع حفظ مي کرد. شب اول از سرما ترسيده بود. اما رفته رفته به آنجا عادت کرد .
مدتي بعد به سراغ او رفتم. با بسيجي ها حسابي جور شده بود. با برخي از آنها صحبت مي کرد و مسائل و مشکلات ديني خودش را مي پرسيد.
به نماز خواندن او نگاه کردم. انگار يک عمري نمازخوان بوده! مانند بقيه بسيجي ها شده بود.
يک ماه بعد، که از ترک مواد توسط مهيار مطمئن شدم، بي سيم زدم و گفتم: عصر بيا پايين، مي خوايم بريم تهران.
توي راه هم گفتم: تو ديگه پاک شدي، برو دنبال کار استخدام.
عصر روز بعد توي خانه بودم که مهيار تماس گرفت. با عصبانيت گفت: امير اگه شما نميري منطقه، من فردا بر مي گردم.
بعد با عصبانيت ادامه داد: اين خواهراي من هيچي نمي فهمن. يه مشت جَوون دارن اونجا جون ميدن و نون خشک مي خورن تا اينها توي آرامش باشن، امّا اينها نمي فهمن. انگار توو اين مملکت نيستن.
فردا با مهيار برگشتيم. نماز اول وقت او ترک نمي شد. حالا او به من تذکّر مي داد که نماز اول وقت و... را رعايت کن.
مهيار ديگر اهل جبهه شد. يک روز ترک کردن آن محيط معنوي برايش سخت بود. مهيار ۲ سال در کردستان ماند. من درگير کارهاي مهندسي بودم و او در کنار بسيجي ها، مسئول مخابرات سپاه سرو آباد از شهرهاي کردستان شده بود. با بسيجي ها به عمليّات مي رفت، براي آنها حرف مي زد و...
من برخي شب ها که به ديدن او مي رفتم، شاهد بودم که مهيار براي نماز شب بلند مي شد و حال و هواي عجيبي داشت.
عجيب تر اينکه، اين پسر از فرنگ برگشته، که تا مدّتي قبل نماز بلد نبود، دعاي بين نماز جماعت را با سوز خاصّي مي خواند.
او يک بسيجي تمام عيار شده بود. ياد آن زماني افتادم که خانواده او، به خاطر اعتياد، به مرگ فرزندشان راضي شده بودند.
روزها گذشت تا اينکه قبل از عمليّات والفجر ۴، در پائيز سال ۱۳۶۲ نيروهاي رزمنده به سوي منطقه پنجوين عراق حرکت کردند. يک روز بچّه ها به من خبر دادند که ظاهراً مهيار شهيد شده و پيکرش را برده اند سنندج.
باورم نمي شد. رفتم ستاد شهداي سنندج، گفتم: شهيدي به نام مهيار مهرام داريد؟ گفت: نه.
خوشحال مي خواستم برگردم. همان شخص گفت: امّا چند تا شهيد گمنام داريم که قرار است منتقل شوند تهران و به عنوان گمنام دفن شوند.
برگشتم تا آنها را نگاه کنم. ۷ شهيد که همه بدن آنها گلوله باران شده و با ماشين از روي سر آنها عبور کرده بودند، به عنوان شهيد گمنام کنار هم آرميده بودند.
به سختي مهيار را شناختم. يک گردنبند نقره از دوران انگليس در گردنش بود. از روي همان گردنبند او را شناختم. بقيّه هم بچّه هاي سپاه سروآباد بودند که به دست ضدّ انقلاب به طرز فجيعي به شهادت رسيده بودند.
پيکر مهيار به تهران منتقل شد. امّا خانواده اش او را تشييع نکردند. پيکر او بدون تشييع در قطعه ۲۸ بهشت زهراي تهران به خاک سپرده شد!
مراسم ختم او فقط ۱۳ نفر شرکت کننده داشت! او غريب و گمنام تشييع و تدفين شد. امّا براي مراسم چهلم او، به سراغ بچّه هاي لشگر رفتم و ماجراي اين بسيجي غريب را تعريف کردم.
بچّه هاي لشگر، دسته عزاداري راه انداختند و او را از غربت درآوردند. خيابان يوسف آباد از کثرت جمعيّت بسته شده بود.
خواهران او از ايران رفتند. پدرش در سوئيس از دنيا رفت. شهيد مهيار مهرام، راه درست و راه حق را نمي شناخت. از زماني که با انسانهاي الهي در جبهه رفاقت کرد، مزّه رفاقت با خدا را چشيد.
از زماني که راه درست را شناخت، لحظه اي در پيمودن راه حق ترديد نکرد. او بنده واقعي خدا شد. خدا هم در بهترين حالت او را به سوي خود دعوت کرد.
آنها که دوست دارند اين شهيد غريب را زيارت کنند، به قطعه ۲۸ بهشت زهرا رديف ۶ شماره ۴ در کنار شهداي گمنام بروند. روح ما با يادش شاد!
🌹شادي روح پاک اين شهيد غريب و مظلوم صلوات!
👈منبع: کتاب "...تا شهادت" (چهل روايت از آنها که توبه کرده و راه حق را پيمودند و با شهادت رفتند.) ص ۲۸ تا ۳۳
کاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63