eitaa logo
فاطمه مطلبی | اهل مریخ
174 دنبال‌کننده
210 عکس
53 ویدیو
9 فایل
کتاب ها منو به جاهایی میبرند که بدون اونا هرگز نمیتونستم برم 🌻 قطره ای نویسنده و ذره ای روانشناس:) اینجا شعارمون:نوشتن خوبه بنویسید. مسافری اهل مریخ🪐🤍 ارتباط: @Fatemeh_motallebii لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17226346903480
مشاهده در ایتا
دانلود
"نکته اخر" صرفا درمورد انتخابات خواستم بگم هدف همه یک چیزه(بهبود اوضاع کشور) یکی دیدگاهش رای ندادنه یکی دیدگاهش رای اوردن جلیلیه یکی دیدگاهش رای اوردن پزشکیان و این صرفا تفاوت دیدگاهه! واقعا جزو هر دسته ای باشیم حق داریم به دیگری انگی بچسبونیم؟حق داریم فحش بدیم؟واقعا محقیم؟ قضاوت اخلاقی در این موارد واقعا مجاز نیست:)هر چی فکر میکنم مجاز نیست:) اهل مریخ....💜
چرا نباید بحث سیاسی کنیم؟ به دو علت: 1.اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران گرایشات شدید پوپولیستی دارند. 2.مردم ذاتا به ابتذال گرایش دارند. حتما پیش اومده که به تماشای بحث‌های سیاسی مردم عامه (همه طیف افراد شامل تحصیل‌کردگان و مردم بازار) و حتی افراد متخصص علم سیاست نشسته باشید، به عنوان ناظر بیرونی چه کسی در بحث موفق‌تر و مقبول‌تره؟ کسی که با فکت و علمی صحبت میکنه یا کسی که بیشتر عامه صحبت میکنه و هوچی‌گری میکنه؟ متاسفانه تجربه و تاریخ نشون داده فرد دوم موفق‌تر عمل میکنه و احتمالا صاحب مقبولیت بیشتری هم در نظر افراد تماشگر میشه. حالا شما فکر کنید میخواید کاملا علمی با رعایت اصول مذاکره سالم با این افراد بحث کنید، شکست شما متاسفانه حتمیه. اگر بحث شما ناظرانی هم داشته باشه با توجه به گرایشات پوپولیستی که قبلا فرض گرفتم اکثریت ایرانیها دارند، احتمالا اون ناظران میرن سمت طرف مقابل و به اصطلاح کوچه بازاری خودشون شروع میکنن شما رو هو کردن. حالا شما خودتو بکش که با فکت صحبت کنی، جامعه متاسفانه ابتذال و دگوری‌گری رو میپسنده، بنابراین شما برای برد توی بحث و بستن دهن طرف مقابل باید شان و کرامت خودت رو زیر پا بذاری و رفتار طرف مقابلت رو پیش بگیری.( پس در هر دو صورت بحث کردن با این جماعت باخته؛ چه وقتی با فکت صحبت میکنی و اونا با عوامی‌گری و کولی‌گری میزننت چه بخوای شان خودتو در سطح اینا بیاری پایین! کلا بحث سیاسی بازی دو سر باخته). پی نوشت 1: یکی از اهداف تشکیل کافه دیالوگ این بود که ما چه به عنوان مناظره‌کننده چه به عنوان ناظر بتونیم بحث رو سالم پیش ببریم. باعث تاسفه که مجبور به توقفش شدیم. پی‌نوشت 2: رفرنس دادن به یک فرد که از قضا متخصص علوم سیاسی و اقتصادی نیست و تلاش برای متقاعد کردن دیگران که چون فرد x که از قضا استاد دانشکدمون هست فلان نامزد ریاست جمهوری رو تایید کرده پس شما هم بیاید رای بدید به فلانی، اوج پوپولیسمه. (جالب‌ترْ دلایلی بود که ذکر میشد برای اینکه مارو قانع کنن که چرا اون استاد آدم مناسبیه که به حرفش گوش کنیم!) / (من اگه میخواستم پزشکیانو تبلیغ کنم حداقل به رنانی رفرنس می‌دادم نه استاد بالینی کودک!!) پی نوشت 3: بولی کردن و تمسخر طرف مقابل یکی از راهکارهای اصلیه که پوپولیستها پی میگیرن؛ یعنی محوریت صحبت این افراد اثبات عقاید خودشون نیست بلکه با حمله کردن به طرف مقابل میخوان برنده بحث باشن!
Mohammad Hossein Pooyanfar - Rahem Allah (128).mp3
7.73M
رحم الله من نادی یا حسین؛ غفر الله من نادی یا حسین… خدا رحمت کنه گریه کنا رو! خدا رحمت کنه سینه زنا رو! خدا رحمت کنه هرکی سپرده؛ به دست سینه زن شال عزا رو… خدا بیامرزه مادرمو… خدا بیامرزه بابامو… با نون حلال و شیر پاکشون؛ صدا میزنم آقامو حسین! حسین ای جانم؛ حسین ای جانم
سلام وقت شما هم بخیر:)❤️ حرفتون قطعا درسته ولی اینم نگاه کنیم ک این صرفا از دید شما درسته و شما فقط میتونین دیدگاهتونو با دلیل برای دیگران بیان کنین من فقط گفتم قضاوت اخلاقی کار درستی نیست تو زندگی هرکدوممون میلیون ها انتخاب وجود داره که در دوراهی ها فقط یدونش معمولا انتخاب درسته ولی بحث اینه توی اون موقعیت فرد تماما حق رو ب خودش میده و از زاویه دید خودش ب مسئله نگاه میکنه صرف بحث انتخابات هم نیست فکر میکنم اینکه بتونیم ب زاویه دید همدیگه اهمیت بدیم و سریعا ب هم انگ (نفهم بودن)( مبلغ جبهه کفر)(منافق) و از اون جبهه(ماله کش)(سایبری)(جیره خور)به هم نزنیم نشون از رشد اخلاقیمون میده اینکه همش فکر کنیم خودمون محقیم که میتونیم راجع به بقیه قضاوت کنیم اول از همه ب خودمون ضربه میزنه ولی حرف شما هم درسته در نهایت یک انتخاب درست وجود داره و اگ فکر میکنین انتخاب شما درسته میتونین در نهایت منطق و اخلاق انتشارش بدین(هرچند ک کار سختیه و درصد شکست خیلی بالاست) چون همونجور ک اون بالا پیام های یکی از بچه ها رو گذاشتم متاسفانه جامعه گرایش ب ابتذال داره:)❤️ ابتذال جامعه رو نه صرفا تو بحث انتخابات بلکه توی محتوا های ترند اینستا و توییتر هم میشه فهمید😁💔
مداحی آنلاین - اباصالح التماس دعا.mp3
2.32M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷 🍃اباصالح التماس دعا 🍃هر کجا رفتی یاد ما هم باش 💔 ‍‌😔😔😔آقا بیا 🙏😭 🌷لبیک یامهدی🌷
داستان مائو و گنجشکا:)))) حتما بخونین:)👇
💜واردات گنجشک🕊 🍀مائو تسه تونگ در واقع معمار و رهبر چين كمونيست بود. او كسي بود كه چين را از قهقرا به اوج بازگرداند و نزديك به چند دهه رهبر چين كمونيست بود. □مائو يكي از سرسخت هاي تاريخ بشريت بود. در باب سرسختي مائو همين بس كه بدانيد در دوران مبارزه، تمام چين را با پاي پياده فرار كرد. سرتان را با يادآوري تاريخ چين درد نمي آورم ولي، يكي از جالب ترين اتفاقات تاريخ اقتصاد در دوران مائو رخ داد كه مي خواهم چند سطري در مورد آن بنويسم. ■بیش از ٦٠ سال پيش، ژانويه ١٩٥٨، مائو سياست هاي اصلاح طلبانه جديد چين را با نام ” يك گام بزرگ به جلو” اعلام كرد. اين برنامه دو بخش صنعتي و كشاورزي داشت. در بخش صنعتي بزرگترين دغدغه اصلاح نظام توليد فولاد و افزايش كيفيت محصول نهايي بود، اما در بخش كشاورزي: دولت چين عليه گنجشك ها اعلام جنگ كرده بود! ●مائو در نطقي آتشين گنجشك ها را بزرگترين دشمن چين اعلام كرد. او معتقد بود، گنجشك ها به محصولات كشاورزي چين دستبرد مي زنند و اين باعث مي شود، دهقانان زحمت كش به حق و حقوق خود نرسند. ●جنگي تمام عيار عليه گنجشك ها شروع شد. لانه‌های گنجشک‌ها ویران شد، تخم‌هایشان شکسته شد و جوجه‌هایشان کشته شدند. کودکان نیز با شکار گنجشک‌ها با تیرکمان به مبارزات کمک می‌کردند. همچنین برای جلوگیری از فرود گنجشک‌ها به مزرعه‌ها، تمام اهالی شهر در حالیکه ناقوس‌هایی را به صدا درمی‌آوردند و بر طبل‌های عظیمی می‌کوبیدند و فشفشه به هوا می‌فرستادند، به‌سوی حومه‌ها رژه میرفتند. عاقبت، جسد بی‌جان گنجشک‌ها از آسمان فروریخت. ○آمار نفس‌گیر موفقیت‌های مبارزات علیه گنجشک‌ها، فی‌الفور به اقامتگاه مائو در شهر ممنوعه ارسال شد. تنها در عرض یک روز، مردم شانگهای ۱۹۴۴۳۲ گنجشک را کشتند و در عرض یک‌سال بیش از یک میلیون گنجشک کشته شدند. عاقبت در سراسر چین گنجشک‌ها به مرز انقراض رسیدند. ■بزرگترين و تاريخي ترين شكست مائو دقيقا زماني كه فكر مي كرد پيروز شده است رخ داد. ناگهان جمعيت حشرات رو به فزوني گذاشت. ملخ ها به طرز غير قابل باوري زياد شدند و به مزارع حمله مي كردند. هجوم ملخ ها به قدري وحشتناك بود كه چين كاملا بي دفاع شده بود. ○جنگ ناگهان تغيير كرد. روزي كه اولين چيني به دليل گرسنگي مُرد تازه مائو شروع به انديشيدن كرد. او در ابتدا لجبازانه مي گفت خلق چين به عقب بازگشت نخواهند كرد. باور كردني نيست ولي، ٤٣ ميليون چيني طي سالهاي بعد از گرسنگي كشته شدند تا مائو دست از لجبازي خود بردارد. □ناگهان بزرگترين واردات چين گنجشك شد و هر روز هزاران گنجشك از اتحاد جماهير شوروي وارد مي كردند تا تعادلي كه از بين برده بودند را بازگردانند. ○شكست مائو براي آن دسته مديراني كه از علم مديريت فقط يكدندگي و لجبازي را آموختند، براي آن مديراني كه فريب جايگاهشان را مي خورند و فكر مي كنند آنچه به ذهن شان مي رسد، درست ترين چيز است درس هاي بزرگي دارد: ١- هر قدر داد بزنيد تصميم غلط به درست تبديل نمي شود. ٢- هر قدر در اصلاح اشتباه تان تعلل كنيد، هزينه هاي بعدي بيشتر مي شود. ٣- هر مديري ممكن است تصميم اشتباه بگيرد و اين قسمتي از ماجراي مديريت است ولي، مديري كه لجبازانه بر اشتباهش پافشاري مي كند، حتي اگر در زمان صدارتش كسي حرفي نزند ولي تاريخ با لبخند معنا دار نگاهش مي كند. @ahle_merikh
امشب یکم درمورد عمر ابن سعد حرف بزنیم:)
🖤🖤🖤 ابن سعد آدم بزرگ‌زاده‌ای بود. پدرش سعد ابی‌وقاص بود که از غارت ایران ساسانی ثروت کلانی مخصوصا در زمان خلیفه‌ی سوم به هم زد. تا جایی که نقل شده وقتی مُرد مجبور بودن طلاهای در تملک‌ش رو با تبر تکه‌تکه کنن. اسمش رو هم گذاشته بودن "برکت مال مجاهد" :)) گزارش‌هایی از کثرت عبادت و مقبولیت ابن سعد نقل شده که بیشتر به نظر میاد تبلیغات بنی‌امیه باشه. چون اغلب این گزارش‌ها از افرادی نقل شده که به نحوی حقوق‌بگیر بنی‌امیه بوده و معروف و مشخصن که پول می‌گرفتن تا فضیلت‌تراشی کنن برای بزرگان بنی‌امیه. اما خب باز یه مقبولیتی داشت. @ahle_merikh
تبلیغات بنی امیه:) خیلی دلم میخواد بدونم اونموقعا ک رسانه به شکل امروزی نبوده چجوری تبلیغ میکردند. همینجوری ک توی کوچه پس کوچه ها میگشتن و داد میزدند؟:/
ادامه...🖤 اولین رذالت آشکار ابن سعد در ماجرای حجر بن عدی (ره) رخ داد. جایی که در کنار شمر برخی دیگه بزرگان کوفه علیه حجر شهادت داده و موجب شهادت حجر و یارانش شد. دومین مورد وقتیه که امام حسین وارد مکه میشه. اون سال ابن سعد امیرالحاج (مسئول برگزاری مراسم حج) بوده و وقتی استقبال مردم از اباعبدالله رو می‌بینه به یزید نامه نوشته و از خطر استقبال مردم از اباعبدالله میگه. سومین رذالت‌ش در ماجرای مسلم رخ میده. اولا ابن سعد از جمله افرادیه که به یزید نامه نوشته و میگه اگر می‌خوای کوفه از دستت خارج نشه نعمان بشیر رو از حکومت برکنار کن چون به شیعیان علی آسون می‌گیره. در ماجرای مسلم هم در لحظات پایانی عمر مبارک جناب مسلم، ایشون از ابن سعد می‌خواد که بیاد جلو و در گوشش ظاهرا میگه به امام حسین بگو به کوفه نیاد. چون خویشاوندی دوری با هم داشتن. که عمر میره و می‌گذاره کف دست ابن زیاد. و ببینید چقدر آدم باید بدبخت باشه که ابن زیاد بهش تذکر اخلاقی بده مبنی بر این‌که آدم راز کسی رو فاش نمی‌‌کنه! @ahle_merikh
این‌ها رو گفتم که بگم این‌طور نبوده که عمر سعد ارادتی به ائمه داشته باشه و گزارش‌هایی که از تقوا و این‌هاش ذکر شده احتمال خیلی قوی دروغه. حالا بریم کربلا.🖤 لحظه‌ای که خبر حرکت امام حسین به سمت کوفه میاد و عبیدالله به کوفه می‌رسه، عمر اصلا مامور سرکوب شورش دیلمیان در ری (قزوین و همدان و ری و شمیرانات تا احتمالا جاده هراز اون‌طرف‌ها) مامور شده بوده. با حدود ۴٠٠٠ سرباز بیرون شهر اردو داشته و آماده بوده که بره... که ای‌کاش می‌رفت... اما عبیدالله اون رو می‌خواد میگه باید سپاهت رو ببری برای مقابله با حرکت امام حسین. عمر میگه من مامور به ری شدم! از طرفی هم نمی‌خواست کسی باشه که مقابل اباعبدالله قرار می‌گیره. اما عبیدالله میگه پس اگر نمیری حکم حکومت ری رو هم. پس بده. این‌جا عمر کم میاره. این یه حدس شخصیه. معتقدم که عمر فکر می‌کرد میره کربلا امام حسین رو برمی‌گردونه و به ری میره. یعنی برخلاف شمر لااقل در ابتدای امر دوست نداشته در قتل امام حسین شرکت داشته باشه. البته نه از روی ارادت که از روی ترس. البته چند جا نقل شده در اشعاری هم در کوفه هم در کربلا میگه که حکومت ری بالاخره نقده و آدم عاقل نقد دنیا رو به نسیه‌ی آخرت نمیده. فوقش اگر مجبور شدم، حسین رو می‌کشم و بعدش توبه می‌کنم. ▫️عمر وقتی به کربلا می‌رسه هنوز قصد داشته که قضیه رو به صلح و سازش بگذرونه. لااقل از اغلب گزارش‌های تاریخی این‌طور برمیاد. اما افرادی مثل شمر و خود ابن زیاد تمایل‌شون به درگیری و قتل بوده و نهایتا نامه به عمر می‌زنن که به حسین سخت بگیر! اگر هم نمی‌تونی فرماندهی رو به شمر واگذار کن. معتقدم این‌جا نقطه‌ی شکست و سقوط عمر سعده. واگذاری فرماندهی لشکر به معنی واگذاری پادشاهی ری بود و حالا عمر مجبور بود برای از دست ندادن حکومت ری در جنایت در حق امام حسین با حیوانی مثل شمر مسابقه بگذاره. این میشه که نهایتا کارش به جایی می‌رسه که دستور میده عصر عاشورا اسب بر بدن‌های مطهر شهدای کربلا بتازونن. ▫️البته گزارش‌هایی هم وجود داره از تلاش امام برای نجات عمر. اول در همون روزهای ابتدایی امام بهش تذکر میده و میگه از گندم ری نمی‌تونی بخوری که مردک نفهم جواب میده اگر جو هم باشه خوبه. باز دوباره امام در یک گفت و گوی طولانی (که به اشتباه مذاکره برداشت شده ازش) به عمر میگه خودت رو بدبخت نکن. این‌جوری هم دنیات از دست میره هم آخرتت! ولی باز به خرج عمر نمیره که نمیره. @ahle_merikh
نهایتا جنایت کربلا رخ میده و عمر به کوفه برمی‌گرده. این‌جا طبری نقل کرده که ابن زیاد ازش می‌خواد اون نامه‌هایی که به عمر داده بود (مبنی بر سخت‌گیری به امام حسین) رو بهش پس بده اما عمر میگه نامه‌ها از بین رفته. از این گزارش به نظر می‌رسه هر دو نفر می‌دونستن چه غلطی کردن و می‌خواستن که اون‌یکی رو مقصر اصلی نشون بدن نهایتا. حدس می‌زنم تلاش ابن زیاد برای نگه داشتن ابن سعد در کوفه هم بخشی از تلاشش برای سپر بلا کردن عمر سعد و شمر بوده. یعنی نهایتا این ابن زیاد بوده که با لابی در دربار یزید اجازه‌ی صدور حکم حکومت ری رو برای عمر سعد نمی‌داده. @ahle_merikh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به صلاة گریه کنم حسین به صیام گریه کنم حسین عجب است این که نمی‌کشد در و بام صوم و صلاة نم ...
سلام به همه:))) به نظرم اومد یک سری نکات رو باید در مورد ماجرای کربلا با هم مرور کنیم. ما چون عموما مطالعه‌ی عمیق تاریخی نداریم، به ساده‌سازی دچار می‌شیم متاسفانه. طبیعتا واقعه‌ی عاشورا هم از این واقعه مستثنی نیست. معمولا ما فرض می‌کنیم که مردم کوفه اول اومدن با مسلم بیعت کردن. بعد بیعت‌شون رو با مسلم به هم زدن. بعدش هم بر اثر تطمیع یا تهدید به سپاه ابن‌زیاد و عمر سعد پیوستن. خب این خیلی ساده‌سازی شده است. حقیقت اینه که مساله پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. @ahle_merikh
اولا🖤🐾 کوفه یک‌دست نیست. کوفه حدود ۶٠ هزار جمعیت جنگ‌جو داشته که لشکر قابل توجهی محسوب می‌شده. اما در گزارش‌های تاریخی، حداکثر تعداد افرادی که با مسلم بیعت می‌کنن ٢٠ هزار نفر ذکر شده که نشون می‌ده لزوما شیعه در کوفه دست برتر جمعیتی نداره. تازه بخشی از این جمعیت هم به تعبیری قلب‌شون با امام حسین بود و شمشیرشون علیه امام حسین. مثل زحر بن قیس که آدم ثروت‌مندی بود و دعوتش از امام حسین ناشی از این بود که می‌خواست دوباره شاهد تفوق کوفه بر شام باشه. وقتی هم دید که خب امویان همین کار رو براش می‌کنن رفت سمت لشکر عمر سعد. یا مثلا ابوحرب سبیعی همْدانی از اراذل و اوباش کوفه بود و اساسا بینش سیاسی نداشت. دوستانش اومده بودن کربلا، این هم اومده بود بجنگه. برای همینه که دعوت مسلم ابن عقیل به قیام، یک دعوت پنهانی بوده. @ahle_merikh
دومین نکته🖤🐾 در کنار این موضوع، نظام اداره‌ی اجتماعی و طبقاتی کوفه هم محل مداقه و توقفه. وارد جزئیات و این‌که عریف و ارباع و... چیه نمی‌شم. ولی بخش قابل توجهی از جمعیت کوفه، گوش به فرمان روسای طوایف شهر بود. ابن زیاد با تطمیع یا تهدید این رؤسا، کنترل بخش خوبی از جمعیت خنثای کوفه رو به دست گرفته بود. حالا این جدا از اقدامات رعب‌افکنیه که ابن زیاد برای ترسوندن افراد انجام داد. یا مثلا خوارزمی جایی ذکر کرده که ابن زیاد یه عده از جنگ‌جویان کوفه رو از کوفه خارج کرد و به سمت مرز شام فرستاد تا در کوفه نیاشن که بخوان شلوغ بکنن یا به یاری امام حسین برن. در عین حال یه تعداد زیادی رو هم دستگیر و زندانی کردن. برخی منابع بین ٣ تا ٧ هزار زندانی در کوفه از بین شیعیان امیرالمؤمنین قبل از واقعه‌ی کربلا رو ذکر می‌کنن. بسیاری از بزرگان شیعه جزو این زندانیان بودن و در این شرایط اصلا اجازه‌ی روشن‌گری به شیعه داده نشد. در همین ماجرای مسلم، ابن یزید کلبی و ابن صخلب اسدی در حال حرکت برای یاری مسلم بودن که به شهادت رسیدن. مختار و عبدالله ابن حارث برای یاری مسلم حرکت کرده بودن که دستگیر و زندانی شدن. ابن اثیر این‌طور نقل کرده که یکی از سربازان حصین ابن نمیر بهش می‌گه این‌قدر راه رو بر باران مسلم نبند! بذار متفرق بشن! یعنی این‌جور نبوده که کلا همه پشت طرف رو خالی کرده باشن. اما خب سازمان نظامی عبیدالله در کوفه موفق‌تر بود و نهایتا مسلم به شهادت رسید. @ahle_merikh
سوما🖤🐾 ابن زیاد دستور سربازگیری عمومی صادر کرد. یعنی همه باید به نخیله می‌رفتن تا از اون‌جا به کربلا رفته و به سپاه عمر سعد بپیوندن. بلاذری می‌گه عبیدالله هر روز ١٠٠٠ نفر رو به سمت کربلا می‌فرستاد اما از اون‌ جمعیت کم‌تر از ٣٠٠ نفر به کربلا می‌رسیدن. بقیه فرار می‌کردن که مبادا مجبور به رویارویی با امام حسین بشن. عبیدالله تمام مسیرهای ورودی و خروجی کوفه رو بسته بود و کنترل می‌کرد. یک بار حبیب‌ابن‌مظاهر با تعدادی از مردم بنی‌اسد برای یاری اباعبدالله حرکت کرد ولی همین نیروها جلوی رسیدن‌شون به سپاه حضرت رو گرفتن و نهایتا مجبور به عقب‌نشینی شدن. خیلی نقل شده از افرادی که از بی‌راهه سعی کردن خودشون رو به سپاه امام حسین برسونن اما در مسیر گم شدن و به کربلا نرسیدن. سپاهی از بصره به فرماندهی یزید ابن مسعود (هرچند شاید زیاد نبودن) آماده‌ی حرکت به سمت کربلا و یاری امام حسین بود اما وقت حرکت خبر شهادت امام حسین بهشون رسید و به کربلا نرسیدن اساسا. حتی برخی گزارش‌ها هست که می‌گه بعضی‌ها از طریق فرات با قایق می‌خواستن به یاری امام حسین برن که باز ابن زیاد مسیر رو بست. حتی سران سپاه ابن زیاد هم اول نمی‌خواستن برن. همین عمر سعد تا جایی که می‌تونست جاخالی دید ولی وقتی بحث حکومت ری مطرح شد کم آورد. یا شبث ابن ربعی خودش رو به بیماری زد ولی ابن زیاد فهمید و مجبورش کرد بیاد و نهایتا عاقبت‌به‌شر شد. تازه این‌ها آدم‌های خوبی هم نبودن ولی باز به عواقب سخت‌گیری (و نه قتل امام حسین) آگاه بودن. @ahle_merikh
پس این گزاره که آره این‌ها بی‌وفا بودن و فلان بودن، یک گزاره‌ی سطحیه به نظر من. عموم شیعیان، آن‌چه که می‌شد و در توان داشتن رو برای یاری امام حسین انجام دادن اما خب یا کافی نبود یا با تاخیر و تعلل همراه بود. @ahle_merikh
بریم یکم بیشتر درمورد کربلا و سپاه عمر سعد عمیق شیم:)👇
بریم واقعا؟
بدنه‌ی فعال سپاه عمر سعد رو سه گروه تشکیل می‌دادن.🐈‍⬛️ 🐾اول، عثمانی‌مذهب‌ها که معتقد بودن عثمان مظلوم بوده و فلان. ابن عوف ازدی، کثیر ابن شهاب، کعب ابن جابر و عمارة ابن عقبه از سران این گروه بودن. 🐾گروه دوم، دشمنان عقیدتی آل علی (ع) بودن. شیبان ابن مخزوم، شبث ابن ربعی، شمر از این دسته بودن. 🐾دسته‌ی سوم مردمی از شام و کوفه بودن که با تطمیع یا تهدید به سپاه پیوسته بودن. باز هم بخش قایل توجهی از این‌ها قصد حضور نداشتن اصلا. مخصوصا کوفیان. ولی خب شعور این‌که مثلا شورش کنن یا برن به سپاه امام حسین بپیوندن رو هم نداشتن. رد پای جدا شدگان از خوارج بعد از نهروان هم دیده می‌شه. مثلا جار ابن ابجر، قیس ابن اشعث و یزید ابن حارث از این دسته بودن که بین‌شون بعضا برای امام حسین نامه هم نوشته بودن. گزارش‌های حضور شامیان در کربلا هم قابل توجهه. برخی مورخین متل ابن جوزی خیلی تلاش دارن بگن که نه همه‌ی لشکر عمر سعد کوفی و نامه نوشته بودن. ولی مثلا ابن اعثم کوفی در مقتل حضرت علی‌اکبر (ع) ذکر می‌کنه ایشون اون‌قدر از شامیان کشت که فریاد شامیان به هوا رفت و بعد از این ماجراست که حضرت علی‌اکبر پیش پدر برمی‌گرده و از تشنگی شکایت می‌کنه. باز در مقتل حضرت قاسم (ع) ذکر شده که اهل شام، قاتل حضرت قاسم رو بعد از این‌که امام حسین دستش رو قطع می‌کنه از زیر ضربه‌ی شمشیر بیرون می‌کشن. در امالی شیخ صدوق هم نقل شده اون جنایات گودال منتسب به اهل شام و لشکر شامیان شده. مثل سنان و شمر و... . هرچند اهل کوفه بودن ولی با اهل شام به کربلا رفته بودن. @ahle_merikh
نتیجه این‌که واقعا فهم واقعه‌ی کربلا و مخصوصا سپاه عمر سعد به این سادگی که فکر می‌کنیم نیست. باید مطالعه‌ی عمیقی داشت. اما تقلیل واقعه‌ی کربلا به "بی‌وفایی کوفیان" و "حسین را منتظرانش کشتند" و عبارات سطحی‌ای از این قبیل نه درسته و نه دقیق. @ahle_merikh
امشب درمورد کوفه صحبت کنیم:) همونجور ک گفتم اطلاعات ما درمورد کوفه زیاد درست نیست . . .
اول یه ذره از تاریخ کوفه بگیم.🐜 کوفه یک شهر کاملا نظامیه. یعنی حتی در اواسط خلافت بنی‌امیه که کوفه نگین درخشان سرزمین‌های اسلامی بود و بازارهای فراوان داشت باز ده‌ها هزار نیروی جنگی آماده داشت. یعنی طرف در ظاهر فروشنده بود و مثلا سفال می‌فروخت اما در اصل این یک سرباز آماده‌ی جنگ بود. قدیم هم که چیزی به نام ارتش ثابت وجود نداشته. سپاهیان عهود قدیم از طریق فرآیند Levy یا سربازگیری عمومی تامین می‌شدن. در نتیجه کوفه چون تمام مردمش تقریبا سربازان حرفه‌ای به حساب می‌اومدن اهمیت خیلی زیادی داشته و کسی که کوفه رو کنترل می‌کردن از قدرت خیلی زیادی برخوردار بوده. @ahle_merikh