✍️خیرخواهی برای دیگران
✍️یڪی از علما نقل می ڪرد، روزی در فرودگاه از هواپیما پیاده شدم و خواستم تاڪسی ڪرایه ڪنم و به منزل بروم.
تاڪسی ها مدل بالا بودند و خودروی پیڪانی هم آن دور پارڪ ڪرده بود
ڪه ڪسی سوارش نمی شد.
او را دربست ڪرایه ڪردم و به او گفتم: اگر مسافر هم سوار ڪنی ایرادی ندارد.
راننده خوشحال شد به چند نفر در مسیر ڪه بودند، چراغی زد و توقف ڪوتاهی ڪرد ولی هم مسیر ما نبودند. ڪسی سوار نشدو بالاخره مرا تنهایی به منزل رساند.
✍️شب در عالم رویا در باغ زیبای بزرگی خودم را دیدم، بسیار خوشحال شدم،
پرسیدم ، این باغ برای کیست؟
گفتند: تو.
پرسیدم چرا؟
گفتند: امروز ڪار خیری ڪردی.
گفتم: ولی ڪسی سوار نشد و راننده فقط مرا برد و از من ڪرایه گرفت.
گفتند: در لحظه ای ڪه راننده در مقابل مسافری می ایستاد تو بیشتر از راننده مشتاق بودی آن مسافر سوار شود وراننده ڪرایه ای بگیرد و وقتی مسافری سوار نمی شد، تو بیشتر از او متاسف می شدی. و این باغ برای نیت خیری بود ڪه در قلبت داشتی، هرچند نمی توانستی نیت خیر خود را جامه عمل بپوشانی.
✍️إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا؛ اگر خداوند در دلهای شما خیری ببیند، به شما خیر عنایت می کند.( سوره انفال آیه ۷۰)
کانال سبک زندگی اهل بیت(ع)- ۳
تلگرام👇👇
https://t.me/ahlbeyt110
واتساپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/DRrvMATyn9aHmOCjprQNeK
ایتا👇👇
https://eitaa.com/ahlebit110
ارتباط با ادمین @aliasadizanjani
اربعین و «الهیات خدمت» (رویکرد تمدنی)
نظام ارتباطی «زائر ـ خادم» در اربعین، دو عنصر کلیدی در مطالعات اجتماعیِ جهان اسلام پیش روی ما قرار میدهد: عنصر «زیارت»، و عنصر «خدمت». آنچه در این یادداشت کوتاه به آن اشاره میکنم موضوع «خدمت» در اربعین و ابعاد انسانی و جهانی آن در وضعیت کنونی دنیای اسلام است. تعبیر «الهیات خدمت» (theology of service) پیش از این در الهیات مسیحی مخصوصا در کلیسای کاتولیک در نسبت با خدا (خدمت به خدا) و خلق (خدمت به خلق) مطرح بوده است. در ادبیات جدید نیز موضوع «خدمت» را میتوان در اخلاق کاربردی (در تعریف «حرفه» به مثابه شغلی که «آرمان خدمت» داشته باشد) و در معنویتشناسی و معنویتهای نوظهور (داعیهی اخلاق اجتماعی در معنویتگرایی جدید و وجود نوعی از خودارضایی اخلاقی در آن) دنبال کرد.
اما «الهیات خدمت» در تفکر اسلامی را میتوان هم در خدمت به خدا (قو علی خدمتک جوارحی)، هم در خدمت به دین، و هم در خدمت به انسان؛ مثل خدمت به امام (المواظبه علی خدمه الامام)، خدمت به پدر و مادر (در دعای 24 صحیفه سجادیه)، خدمت به عالم (احق الناس بالخدمه العالم)، خدمت به برادران دینی (اشرف العباده خدمتک اخوانک المومنین)، و خدمت به میهمان و غیره، جستجو کرد و به لحاظ نظری نیز نسبت بین «خدمت و معنویت» (اقتضائات و کارکردهای معنوی خدمت)، «خدمت و عزت» (اینکه خدمت نه به ذلت بلکه به عزت فرد میانجامد)، «خدمت و عدالت» (اینکه خدمت مناسبات عادلانه و برابریهای اجتماعی را موجب میگردد)، را تحلیل کرد، لیکن آنچه که من در این نوشته کوتاه بدان اشاره میکنم رابطه بین «خدمت و همبستگی» در فرهنگ اربعین و آوردههای اجتماعی و احیانا تمدنیِ آن است.
نظام ارزشیِ «خدمت» در اربعین، اولا برخوردار از «خلوص خدمت» است (یعنی خدمت در برابر خدمت نیست، بلکه خدمت برای عشق است)، ثانیا خدمت به همه است (همه فارغ از دستهبندیهای فرهنگی، قومی، و حتی مذهبی مشمول خدمت هستند)، ثالثا خدمت همه جانبه است و همه زندگیِ خادم، حتی سایۀ شخص خادم (خدمت سایه) از جمله نذر و نذورات فرد خادم و در خدمت زوار قرار میگیرد.
بر خلاف آنچه که در تاریخ خدمت تبشیریها در مسیحیت بوده که خدمت در آن راهی بوده است برای توسعه استعمار غرب، خدمت در اربعین امری معنوی، اخلاقی، و انسانی است که جامعه اربعینی را به خوشهای از نیکیهای متراکم و بلکه «خیر بزرگ جهانی» بدل میکند و آن را به آستانههای تمدن نزدیکتر میکند (تأمل کنید در آیۀ « مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ»). این خوشههای انباشته از نیکی و خیر، که همه خیر بودن آن را به زبان فطرت فهم و درک میکنند (اساسا زبان خدمت زبان فطرت است)، نوعی از یگانگی و توحید اجتماعی را ایجاد میکند و این بار به جای آنکه تقریب مذاهب و یا گفتگوی بینالادیان در سالنهای تشریفات معطل بماند، در موکبهای حسینی توسعه مییابد.
بدینسان به نظر میرسد اگر الگوی «خدمت» و الهیات پشتیبان آن را بتوان به یک نظریه و یا به یک مدل ارتباطی در مناسبات انسانی و اسلامی تبدیل کرد میتوان زمینه را برای تحول اخلاقی و ترقی تمدنی در میان مسلمانان از بالکان تا بنگال و از شرق تا غرب فراهم نمود و افقهای جدیدی را فراروی انسان معاصر بازگشود.
در این میان به نظر ضرورت دارد که نخبگان و کنشگران تمدنی در جهان اسلام نسبت به سرمایههای تمدنی در جهان اسلام (مانند حج و اربعین) بیش از پیش اعتنا بورزند و نسبت به سرمایههای تمدنی دنیای اسلام بهوش باشند که آنها در حصار دولتهای عراق و عربستان نماند و تصمیم در بارۀ اکنون و آیندهی این سرمایهها نیز نه به دست سیاستمداران بلکه به دست عالمان و دانشمندان دنیای اسلام تعریف و تعیین شود.
@Habibollah_Babai
⚠️نافرمانی چنین خدایی، ناجوانمردیست⛔️
✅حضرت ابراهیم علیهالسلام، بسیار میهماندوست بود و همواره تلاش می کرد میهمانی بر سر سفره او باشد و همراه با مهمان غذا بخورد.
زمانی فرا رسيد كه يك شبانه روز، هیچ میهمانی بر او وارد نشد؛ پس از خانه بيرون آمد و به جستجو پرداخت.
پيرمردى را ديد و جوياى حال او شد، ولی فهميد آن پيرمرد، بتپرست است. حضرت ابراهيم گفت:
«افسوس! اگر بت پرست نبودی، میهمان من میشدى و از غذاى من مىخوردى»
در اين هنگام جبرئيل بر حضرت ابراهيم نازل شد و گفت: «خداوند مىفرمايد: اين پيرمرد، هفتاد سال مُشرك و بتپرست بود، ولی ما رزق او را كم نكرديم. اينك که غذای يك روز او را به تو حواله نموديم، به خاطر بتپرستى، به او غذا ندادى!»
حضرت ابراهيم عليه السلام پشيمان شد و به جستجوى آن پيرمرد رفت. او را پيدا كرد و با اصرار به خانه خود دعوت نمود. پيرمرد بتپرست پرسید:
«چرا بار اول، مرا رد كردى، ولی حالا دعوت میکنی؟»
حضرت ابراهيم، از هشدار خداوند به او خبر داد.
پيرمرد به فكر فرو رفت و گفت:
«نافرمانى از چنين خداوند بزرگوارى، دور از مُروت و جوانمردى است.»
آن گاه به یگانگی خداوند اقرار نمود و آيين حضرت ابراهيم عليهالسلام را پذیرفت.
📚جوامع الحكايات(محمد عوفى)ص ۲۱۱
📚المحجة البيضاء، ج۷،ص ۲۶۶
کانال سبک زندگی اهل بیت(ع)- ۳
تلگرام👇👇
https://t.me/ahlbeyt110
واتساپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/DRrvMATyn9aHmOCjprQNeK
ایتا👇👇
https://eitaa.com/ahlebit110
ارتباط با ادمین @aliasadizanjani
*♦️دو جریان مهم در اربعین حسینی*
*🔻در اين روز - اربعین - واقعاً دو موضوع مهم داريم كه بسيار شايسته اهميت است:*
*1️⃣ آمدن جابر [به كربلا براى زيارت ابا عبد اللَّه عليه السلام] كه آمدنش يك تابلوى بزرگ است،*
*2️⃣ زيارت اربعين-... و اين سنّتى كه از دور، از هرجا كه هستيد حسين بن على عليه السلام را در اين روز زيارت كنيد. اينها دو جريان واقعى است.*
*🔻- اما - اربعين -که - مى رسد، همه مردم اين روضه را گوش مى كنند كه اسرا از شام كه برمى گشتند، آمدند به كربلا و در آنجا با جابر ملاقات كردند، امام زين العابدين با جابر ملاقات كرد.*
*🔻بعد چه شعرها، چه مرثيه ها، چه سينه زنى ها، همه بر اساس دروغ!*
*اين، علامت جامعه مرده است. دروغ را مى پذيرد اما راست را هرگز حاضر نيست بپذيرد!*
*🔻در صورتى كه اين مطلب - بازگشت اسرا از شام به کربلا - جز در كتاب «لهوف» كه آن هم خود سيد بن طاووس در كتابهاى ديگرش آن را تكذيب كرده و لااقل تأييد نكرده است، در هيچ كتابى نيست و هيچ دليل عقلى هم قبول نمى كند. ولى مگر مى شود اين را از مردم گرفت.*
*🔻در اربعين تنها موضوعى كه مطرح است موضوع زيارت امام حسين است چون اولين زائرش جابر بوده است و در اين روز زيارت امام حسين سنت شده است.*
*🔻اربعين جز موضوع زيارت امام حسين هيچ چيز ديگرى ندارد، موضوع تجديد عزاى اهل بيت نيست، موضوع آمدن اهل بيت به كربلا نيست،*
*🔻 اصلًا راه شام - به مدینه - از كربلا نيست، راه شام به مدينه از خود شام جدا مى شود.*
*▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج25 ؛ ص 431؛ ج17، ص79- 78- ؛با تلخیص و ویرایش جزئی*
https://chat.whatsapp.com/KVrEmdvt8imKBGOGhxBRa2
🚨 راهی مسجد جمکران میشویم!
💠 آقای #سیدحسن_نصرالله میگفت: یک دفعه به همراه شورای حزب الله لبنان محضر #مقام_معظم_رهبری بودیم. اوج سختی و تنگنایی ما بود و خیلی به حزب الله سخت میگذشت. کنفرانس شرم الشیخ هم صورت گرفته بود، همهی توطئهها شده بود که حزب الله را نابود کنند. موقعی که ما با رهبر معظم جهان اسلام دیدار داشتیم، ایشان به ما امید داد و فرمود: «شما پیروز میشوید، این چیزها زیاد مهم نیست.»
سپس اضافه کردند: من در اداره امور کشور بعضی وقتها حل مسائل برایم دشوار می شود و دیگر هیچ راهی پیدا نمیشود، به دوستان و اعوان و انصار میگویم که آماده شوید به #جمکران برویم. راه #قم را پیش میگیریم و راهی مسجد جمکران میشویم، بعد از راز و نیاز با آقا، من احساس میکنم همانجا دستی از غیب مرا راهنمائی میکند و من در آنجا به تصمیمی میرسم و مشکل بدین صورت حل میشود و همان تصمیم را عملی میکنم.»
🌐 خبرگزاری رسمی حوزه علمیه به نقل از حجةالاسلام والمسلمین کعبی
🆔@sireh_agha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰جوابی نداریم
🔹یک عده روی صفای باطنشان و علاقه شان می گویند جانم فدای امام حسین؛ کشته هم بشویم افتخار دارد. اما اگر یک روزی گفتند این حرکت شما در اینجا باعث شد که این شخص در آنجا به این صورت شرکت کند و بمیرد و خانواده اش فردا فقیر بشوند و چه بسا به رفتارهای غیر اخلاقی مبتلا بشوند؛ کدام اولی بود؟ جوابی نداریم.
۱۳۹۹/۰۶/۰۱
🔺مجموعه بیانات حضرت آیت الله مصباح درباره ویروس کرونا با عنوان ویروس هدفمند
🏴@mesbahyazdi_ir
✍️ چرا امام زمان ( عج) نمیآیند؟
✍️ حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی می گفت در كتابي خواندم، شايد در حدود دويست، سيصد سال پيش جمعي از صلحا در نجف اشرف مجتمع بودند. از آدم هاي بسيار خوب و مقدّس.
روزي با خودشان نشستند و گفتند: چرا امام نمي آيد؟ در صورتي كه ما بيش از سيصد و سيزده نفر كه او لازم دارد هستيم.
به اين فكر افتادند كه سرّ تأخير در ظهور را به دست آورند. تصميم شان بر اين شد كه از بين خودشان يك نفر را كه به تأييد همه خوبترينشان هست، انتخاب كنند و او را بفرستند در مسجد كوفه يا سهله تا اعتكاف كند و از خود امام بخواهد كه سرّ تأخير در ظهور را بيان بفرمايد.
جمعيّت خودشان را به دو قسمت تقسيم كردند و قسمت بهتر را باز به دو قسمت و هم چنين تا آن فرد آخر را كه از همه بهتر و مقدّس تر و زاهد تر بود انتخاب كردند كه او به مسجد سهله يا مسجد كوفه برود.
او هم رفت و بعد از دو سه روزي برگشت. پرسيدند: چه طور شد؟ گفت: راست مطلب اين كه من وقتي از نجف بيرون رفتم و رو به مسجد سهله راه افتادم با كمال تعجّب ديدم شهري بسيار آباد و خرّم در مقابل من ظاهر شد.
جلو جلو رفتم. پرسيدم: اينجا كجاست؟ گفتند: اين شهر صاحب الزمان است و امام ظهور كرده است.
بسيار خوشحال شدم و شتابان به در خانهي امام رفتم. كسي آمد و گفتم: به امام بگو فلاني آمده و اذن ملاقات مي خواهد. او رفت و برگشت و گفت: آقا مي فرمايند: شما فعلاً خسته اي، از راه رسيدهاي. برو فلان خانه (نشاني دادند) آنجا مرد بزرگي هست.
ما دختر او را براي شما تزويج كرديم. آنجا باش و هر وقت احضار كرديم، بيا.
من خوشحال شدم. به آن آدرس رفتم و خانه را پيدا كردم. از من خيلي پذيرايي كردند و آن دختر را به اتاق من آوردند، هنوز ننشسته بودم كه درِ اتاق را زدند.
گفتم: كيست؟ گفت: مأمور از طرف امام. مي فرمايند: بيا! مي خواهيم قيام كنيم و شما را به جايي بفرستيم.
✍️گفتم: به امام بگو امشب را صبر كنيد.
✍️گفت: فرموده اند: همين الآن بيا. گفتم: بگو من امشب نميآيم. تا اين را گفتم ديدم هيچ خبري نيست. نه شهري هست، نه خانهاي هست و نه عروسي. من هستم و صحراي نجف؛
معلوم شد مكاشفه اي بوده و خواستهاند به ما بفهمانند كه ما هنوز آمادگي براي آمدن امام زمان(ع) نداريم. هنوز نمی توانیم به خاطر امام از دلبستگی های خود دست برداریم.
✍️ به راستی خود ما اکنون آمادگی لازم برای آمدن امام زمان را داریم ؟
کانال سبک زندگی اهل بیت(ع)- ۳
تلگرام👇👇
https://t.me/ahlbeyt110
واتساپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/DRrvMATyn9aHmOCjprQNeK
ایتا👇👇
https://eitaa.com/ahlebit110
ارتباط با ادمین @aliasadizanjani
🔶آیت الله بروجردی و دزد منزل🔷
🔹 آقای حسن عباسی فرزند مرحوم شیخ موسی زنجانی از مرحوم سید سجاد حسینی (دامادشان) حکایتی را به این شرح نقل کردند:
در سال ۱۳۸۰ از قم به تهران می رفتم پیر مردی کنارم نشسته بود. دقایقی از حرکت اتوبوس نگذشته بود که باب سخن باز شد و به مناسبتی نام آیت الله العظمی بروجردی برده شد.
پیر مرد با یک حس و حال خاصی رو به من کرد و گفت: می خواهم حکایتی را نقل کنم: گفتم بفرمائید...
گفت: شبی بعد از نماز مغرب و عشا مثل همیشه بعد از این که همه رفتند، خادم منزل آقای بروجردی درها را می بندد.
آقای بروجردی با چند نفر از بزرگان مشغول گفتگو بودند که صدای عطسه ای از یکی از اتاق های مجاور به گوش جمع می رسد.
خادم و یکی دو نفر دیگر، فورا رد صدا را دنبال می کنند. ناگهان، جوانی را می بینند که خود را در گوشه یکی از اتاق ها پنهان کرده بود...
او را نزد آقای بروجردی می آورند. آقای بروجردی از او می پرسد: راستش را بگو، در خانه من چه می کنی؟
جوان با ترس و لرز می گوید: اگر راستش را بگویم در امان خواهم بود؟
آقا می گویند بله، کسی تو را اذیت نخواهد کرد. بگو این جا چه می کنی؟
جوان گفت: آقا من از تهران آمده ام، دیروز از زندان آزاد شده و اهل بروجردم. شغل من دزدی است. از دیروز هرچه فکر کردم که این شب عیدی با دست خالی چگونه پیش زن و بچه بروم فکرم به جایی نرسید الا این که در مسیرم به بروجرد به قم آمده و از خانه شما دزدی کنم.
این شد که اینجا مخفی شدم تا در فرصت مناسب نقشه ام را عملی سازم که گیر افتادم.
آقای بروجردی نگاهی به جوان کرد و گفت: ظاهرا گرسنه ای و چیزی نخوردی؟
جوان گفت: بله آقا، امروز هیچی نخوردم!
آقای بروجردی فرمودند شامی تهیه کردند و به سارق جوان دادند.
بعد از این که دزد جوان شامش را خورد آقای بروجردی فرمودند: اگر من کاری برای تو انجام دهم قول می دهی دیگر دزدی نکنی؟
جوان بلا فاصله گفت: بله آقا قول شرف می دهم...
آقا فرمودند: امشب را اینجا باش استراحت کن تا فردا...
صبح روز بعد او را با یکی از مباشرینش به بازار می فرستد و دستور می دهد کت و شلواری برای خودش و لباس و سوغات شب عیدی برای زن و بچه اش خریداری کنند.
بعد از خرید نزد آقای بروجردی بر می گردند.
آقا مبلغ ۴۰۰ تومان به او می دهد می فرماید: برو پیش زن و بچه ات اما ۱۴ فروردین اینجا باش...
جوان دست آقا را می بوسد و تشکر می کند و با درشکه ای که به دستور ایشان آماده کرده بودند به گاراژ می رود و راهی بروجرد می شود.
۱۴ فروردین طبق وعده حاضر می شود آیت الله بروجردی نامه ای به دست او داده می فرماید: نزد فلان کس در بازار تهران برو و این نامه را از طرف من به او بده!
جوان به همان آدرس راهی بازار تهران می شود.
فردی که نامه را تحویل می گیرد از بزرگان بازآر تهران است .
می گوید طبق سفارش آقا شما را به شاگردی می پذیرم این جا بمانید و کار کنید.
بعد از سه ماه، به جوان می گوید شخص بزرگی مثل آیت الله بروجردی شما را پیش من فرستاده است و لذا از ایشان خجالت می کشم که شما فقط شاگرد من باشید؛ بنابراین سه دانگ مغازه را به نام شما می زنم و شما را شریک خودم می کنم!
چند ماه بعد که صداقت و درستکاری جوان را می بیند او راصدا کرده و می گوید: من مال و اموال زیادی دارم و نیازی به این مغازه ندارم، به احترام آقای بروجردی همه دکان را به نام شما می زنم!!
خلاصه، بعدها آن جوان به ثروت زیادی دست پیدا می کند به گونه ای که تا الان به نیابت آقای بروجردی ۴۰ سفر مکه مشرف شده است. ده ها خانه برای فقرا خریده و صدها کار خیر کرده است..."
🔸پیرمرد به من گفت: آقا سید حالا دوست داری آن جوان سارق را به شما معرفی کنم؟
گفتم: بله!
در حالیکه اشک چشمان خود را پاک می کرد گفت: آن دزد جوان، همین پیرمردی است که الان در کنار شما نشسته است و به لطف خدا و محبت و سخاوت آیت الله العظمی بروجردی به ثروت و عزت فراوانی رسیده است!!
کانال سبک زندگی اهل بیت(ع)- ۴
تلگرام👇👇
https://t.me/ahlbeyt110
واتساپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/BoJ2HoSdhpJF30UuHIRMoB
ایتا👇👇
https://eitaa.com/ahlebit110
ارتباط با ادمین @aliasadizanjani
🔰انواع برخورد افراد با پدیده های عالم
1⃣ اجمالاً با این پدیده هایی که در این عالم اتفاق می افتد چند نوع برخورد می شود. یک برخورد عمومی که شاید بشود گفت اکثریت انسانهای روی زمین همین برخورد را دارند. اینکه حوادث این عالم را جزو طبیعت این عالم می دانند. دنیا همین است؛ هیچ چاره ای هم نیست؛ باید با همین ها ساخت.
🔸️و گاهی افراد به حدی می رسند که دست به خودکشی می زنند؛ نمی توانند تحمل کنند؛ راهی هم برای نجات ندارند. حتی فکر این هم نمی کنند که آیا یک دستی در کار هست یا نه. متأسفاته در میان طرفداران ادیان و حتی طرفداران اسلام و حتی کسانی که آشنا با قرآن هم هستند، عملا یک چنین حالتی هست.
2⃣بعضی دیگر معتقد به خدا و دین هستند، ولی یک نوع تقسیم کاری را قائل هستند؛ خدا یک کارهایی را خودش می کند، همان اصل خلقت و سنت هایی که در خلقت دارد، اما بعد خدا کارها را واگذار کرده به خود اسباب و مخلوقات؛ دیگر کار آنهاست.
🔸️[از نظر اینها] همه چیز که کار خدا نیست، مثل سلامتی. رعایت بهداشت بکن تا مریض نشوی؛ چه کار به خدا دارد؛ مریض شدی برو دکتر، دوا بخور خوب می شوی. اگر هم یک وقتی بگوییم دعا و توسل، یک مقدار جنبه تشریفاتی دارد.
3⃣یک گرایش سومی است برای افراد ویژه ای، آنهایی که واقعاً قرآن را می فهمند، باورشان هست و بنا دارند عمل کنند.
🔹️اینکه [خدا در قرآن می فرماید] کار اصلی کار ماست؛ شما هم اگر کاری می کنید به اذن ماست؛ در حدی است که ما اجازه دادیم و قدرتش را به شما دادیم؛ این هم در یک محدوده ای، این هم بخاطر یک هدف خاصی است و همه روی حساب است؛ نفسی که می کشید، حرکتی که می کنید، چیزی که می فهمید، چیزی که انکار می کنید، از چیزی خوشتان می آید یا بدتان می آید، یک دستی فوق همه اینها مؤثر است.
🔹️از صفحه اول قرآن تا آخرش شاید نباشد صفحه ای الا اینکه روی این مسئله به صورتهای مختلف و به تناسب با مطالب مختلف [تاکید شده باشد]
۱۳۹۹/۰۳/۰۶
🔺️مجموعه بیانات حضرت آیت الله مصباح یزدی درباره ویروس کرونا با عنوان #ویروس_هدفمند ١١
🏴 @mesbahyazdi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدمت کردن آیت الله قاضی در مجلس روضه اباعبدالله الحسین(ع)
⭕دو نگرانی پیامبر اکرم(ص) بر امت اسلامی
1⃣ خطر منافقین
🔻- امام علی از پیامبر اکرم نقل می کند که آن حضرت به من فرمود :
من بر امتم از مؤمن و مشرك نمى ترسم،
زيرا مؤمن را خداوند به سبب ايمانش باز مى دارد و مشرك را به خاطر شركش خوار مى كند،
🔻و لكِنّى اخافُ عَلَيْكُمْ كُلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ، يَقولُ ما تَعْرِفونَ وَ يَفْعَلُ ما تُنْكِرونَ (نهج البلاغه، نامه 27 ) :
لكن بر شما از هر منافق دلِ دانا زبان مى ترسم كه آنچه را مى پسنديد مى گويد
و آنچه را ناشايسته مى دانيد مى كند.
🔻در اينجا رسول اللَّه از ناحيه نفاق و منافق اعلام خطر مى كند، زيرا عامه امت، بى خبر و ناآگاهند و از ظاهرها فريب مى خورند.
🔻بايد توجه داشت كه هر اندازه احمق زياد باشد، بازار نفاق داغتر است.
🔻مبارزه با احمق و حماقت، مبارزه با نفاق نيز هست، زيرا احمق ابزار دست منافق است.
🔻قهراً مبارزه با احمق و حماقت
خلع سلاح كردن منافق و شمشير از دست منافق گرفتن است.
2⃣ فقر فکری و نداشتن قدرت تجزیه و تحلیل
🔻پيغمبر اكرم از - طرفی - راجع به خطر نفاق شديداً اظهار نگرانى مى كند، از طرف ديگر راجع به اينكه امتش فقر فکری داشته و تجزيه و تحليل نداشته باشند و در مسائل غور نكنند اظهار نگرانى مى كند:
*« انّى لا اخافُ عَلى امَّتِىَ الْفَقْرَ وَ لكِنْ اخافُ عَلَيْهِمْ سوءَ التَّدْبيرِ»*
🔻چه جمله عالى و بزرگى! مى فرمود كه من بر امت خودم از ناحيه فقر اقتصادى بيم ندارم، فقر امت من را از پا در نمى آورد، ولى از يك چيز ديگر بر امت خودم بيمناكم و آن كج فكرى، بد فكرى، بد انديشگى، جهل و نادانى- است.
🔻اگر مردم مسلمان، روشن بينى، دوربينى، آينده بينى، عمق بينى،
و ژرف بينى را از دست بدهند و ظاهربين بشوند آن وقت است كه براى اسلام خطر پيدا مى شود.
🔻از دیدگاه پیامبر اکرم اگر امت اسلامی از غناى انديشه برخوردار باشد
ثروت نیز بدنبالش مى آيد اما و لو ثروتشان از دنيا بگذرد- مثل ثروت امروز كشورهاى اسلامى كه همين نفت بزرگترين منبع ثروت دنياست
و بيشترش در كشورهاى اسلامى است-
ولى فقر انديشه داشته باشند
فايده اى به حالشان ندارد.
🔻حالا اگر - هر - دو خطر با هم پيدا بشود يعنى از يك طرف منافقها، بى دين هاى متظاهر زيرك، متظاهرها و رياكارها و مدلّسها پيدا بشوند و از طرف ديگر مردم ، جاهل و نادان باشند ، آنها اينها را ابزار خودشان قرار مى دهند.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(پانزده گفتار) ؛ ج25 ؛ ص191 و ص 214-213 - با تلخیص و ویرایش جزئی
https://chat.whatsapp.com/BuCyipWITlC2ycEDbOQUy6
*۱۰۰خصلت از خصوصیات اخلاقی پیامبر صلی الله علیه واله وسلم*
بيشک تأسي به سيره و سنت آن حضرت براساس آيهکريمه «و لکم في رسولالله اسوه حسنه» و از جمله آنچه در اين مطلب به آن اشاره شده، راهگشاي بسیاری از مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود.
۱-هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت
۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد.
۳-نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود.
۴-هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد.
۶-با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمي کرد.
۸-هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد.
۹-چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.
۱۱-هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.
۱۲-چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست.
۱۳-با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست.
۱۴-در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا.
۱۵-هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن.
۱۶-در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد.
۱۷-هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد.
۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۹-اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
۲۰-اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.
۲۱-کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
۲۲-هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد.
۲۳-هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد.
۲۴-پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۵-چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمودـ« چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي گويند؟»
۲۶-با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد.
۲۷-دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت.
۲۸-هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.
۲۹-بيش از همه صله رحم به جا مي آورد.
۳۰-به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد.
۳۱-کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.
۳۲-آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر ميگفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند.
۳۳-هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
۳۴-هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
۳۵-هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.
۳۶-هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد.
۳۷-هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.
۳۸-از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود.
۳۹-هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت.
۴۰-بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد.
۴۱-از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود.
۴۲-سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد.
۴۳-اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.
۴۴-با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود.
۴۵-در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است.
۴۶-ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد.
۴۷-وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود.
۴۸-هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد.
۴۹-اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.
۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد.
۵۱-عزيزترين افراد نزد او کسي بود که خيرش بيشتر به ديگران مي رسيد.
۵۲-احدي از محضر او نا اميد نبود و مي فرمود « برسانيد به من حاجت کسي را که نمي تواند حاجتش را به من برساند.»
۵۳-هرگاه کسي از او حاجتي مي خواست اگر مقدور بود روا مي فرمود و گرنه با سخني خوش و با وعده اي نيکو او را راضي مي کرد.
۵۴-هرگز جواب رد به درخواست کسي نداد مگر آنکه براي معصيت باشد.
۵۵-پيران را بسيار اکرام مي کرد و با کودکان بسيار مهربان بود.
۵۶-غريبان را خيلي مراعات مي کرد.
۵۷-با نيکي به شروران، دل آنان را به دست مي آورد و مجذوب خود مي کرد.
۵۸-همواره متبسم بود و در عين حال خوف زيادي از خدا بردل داشت .
۵۹-چون شاد مي شد چشم ها را بر هم مي گذاشت و خيلي اظهار فرح نمي کرد.
۶۰-اکثر خنديدن آن حضرت تبسم بود و صدايش به خنده بلند نمي شد .
۶۱-مزاح مي کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمي زد.
۶۲-نام ب