فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ان شاءالله خدابه ایشون وهمه علمای اسلام
سلامتی عنایت کنه
هدایت شده از سالن مطالعه
📣 #راز_شب_قدر
ملائکه کجا نازل میشوند؟
قسمت دوم
استاد آرام ولی محکم ادامه میداد :
«الملائکه» یعنی «کل ملائکه» این الف و لام در زبان عربی معنای «کل »میدهد . «الروح» همان رئیس ملائکه است در ان شب همه اینها متوجه زمین اند و فرود میآیند .چه واقعه ای رخ میدهد ؟ چه شده که همه دارودسته خدا در صحنه عالم متوجه زمین اند ؟
هر سال ؟ همه ؟ از تمام آسمانها؟ به سوی زمین ؟
یعنی هر خبری هست اینجاست و در عوالم بالا خبری نیست !
سوال اینجاست که اینها کجا نازل میشوند؟ منزل علیه کیست؟ به کجا میایند ؟
برای پاسخ خوب است اول بپرسیم اینها برای چه میآیند ؟
«من کل امر .»
یعنی چه ؟
یعنی برای تصمیم گیری برای همه چیز . این امر امر تکوینی است یعنی هر موجودی .
از این جا باید فهمید کجا میآیند .
حرفها علمی بود اما برای من مثل یک رمان شیرین و دلکش بود که دوست داشتم زودتر اخرش را بفهمم . با این تفاوت که این بار قضیه فرق میکرد قرار بود تکلیف مهمترین شبهای زندگیم را تعیین کنم باید میفهمیدم کجا باید بروم و چه باید بکنم ؟ منتظر بودم و باز استاد آرام آرام پیش میرفت و در صحنه خالی و بی هویت دلم سوال میکاشت و انگار میخواست همه را در یک لحظه به ثمر بنشاند با ارامش معنی داری پیش میرفت :
«من کل امر .»
«امر» چیست ؟
این امر دو جای دیگر در قرآن آمده: یکی «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» و دیگری «ائمة یهدون بامرنا .»
علامه طباطبایی از اولی این را استفاده میکند که معنای این «امر» هر شیئی است که وجود داشته باشد امر تکوینی . و از آن استفاده میکند که آیه «ائمة یهدون بامرنا» فصل امامت را بیان میکند یعنی وجه تمایز ائمه را نشان میدهد که آنها هدایت تکوینی میکنند همه موجودات عالم را .
و در شب قدر تکلیف کل امر است که مشخص میشود . ....
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
هدایت شده از 🏴روزی یک حدیث🇵🇸
ملک موکل روزه دار
🖌 حضرت #امام_رضا (ع) :خداوند فرشتگانی دارد که آنان را وکیل نموده تا با بالهایشان روزه داران را مسح کنند و گناهانشان را فرو بریزند.
🖌 عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَلَائِکَةً مُوَکَّلِینَ بِالصَّائِمِینَ وَ الصَّائِمَاتِ یَمْسَحُونَهُمْ بِأَجْنِحَتِهِمْ وَ یُسْقِطُونَ عَنْهُمْ ذُنُوبَهُمْ
📚 فضائل الأشهر الثلاثة، ح ۹۲.
#حدیث #ماه_رمضان
@hadith_daily
♨️در سحرِ شب قدر به محضر امام زمان عجلالله برویم و از آن حضرت طلبِ دعا کنیم.
💠استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
🔸مطلبی است که قرآن ياد داده ؛ برادرهای حضرت يوسف خطايي کردند و به محضر پدر آمدند و گفتند: «يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا»!
فرمود: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُم».
سحر جمعه دستهايش را بالا برد. کار تمام شد و خدا اين گناه باعظمت را بخشيد.
👈 آنهايی که پدر و مادر دارند، در شب قدر خودشان را روی پای پدر و مادرشان بيندازند و بگويند يک دعايی برای ما بکنید.
✅از همه مهمتر در سحر قدر به محضر #امام_زمان عجلالله برویم؛ و بگوييم در اين سحر: استغفر لنا.
آقا! شما پدر ما هستيد! (امام به منزله پدر است؛ به تعبير امام رضا علیهالسلام، والدِ شفيق است).
برويم خودمان را روی پای امام زمان عجلالله بيندازيم و بگوييم ما کاری نکردهایم؛ شما دستهايت را بهخاطر ما بالا ببر!
آنوقت ببينيد اگر امام زمان عجلالله يک نفس برای همه عالَم خرج کند، بار همهٔ عالَم برداشته میشود.
🔸اينکه میگويند قرآن را بالای سرت بگذار و ائمه علیهم السلام را شفيع قرار بده، يعنی خدايا، ما دستمان خالی است؛ اين دو سرمايهای که پيغمبرت آورده _ که يکی اهل بيت علیهم السلام و دیگری قرآن است_ شفيع آوردهایم».
#شب_قدر
#ماه_رمضان
#افطارهای_مهدوی
🔅مولایمن
✨کنار سفره ی افطار ما جای تو خالیست،و ما..
✨در حسرت آن طعم شیرین نگاهت روزه داریم...
🤲 افطارمان را با شیرینی دعا برای ظهور آغاز کنیم.
#امام_زمان
#ماه_رمضان
💠کانال مسجد حضرت زینب(س)
---------------------------🌸
🕌 @ahlolmasjed
🌸-------------------------
ای ڪاش می شد امشب ای قرآن ناطق
دست شما را جاے قرآن سر بگیرم
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
هدایت شده از سالن مطالعه
🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت صد و یکم
قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/722
فصل نهم
من، مهتاب، مین(۱۱)
شب بعد باز حرکت کردیم اما از یک مسیر دیگر
نزدیک میدان مین حس کردم یک سیاهی قدم به قدم با ما حرکت میکند
وقتی میایستیم او هم میایستد
حرکت که میکنیم او هم حرکت میکند
ذهنم به هم ریخت
آیا عراقیها ما را دور زدهاند
مهدی جلو بود
باید به او میفهماندم یک سیاهی مشکوک دنبال ماست
اسلحه را از ضامن خارج کردم
میدانستم که این منطقه دیگر لو رفته و باید با دشمن درگیر شویم
یکباره سیاهی مثل برق و باد به سمت من آمد
از هیبت و صدای آمدنش افتادم
یک گراز بزرگ و سیاه بود که از یک متریام با سرعت رد شد و رفت
یک روز در مقررات اطلاعات نشسته بودیم که چند جعبه میوه آوردند
میوه که میآمد همه چشمها به من خیره میشد که دست از پا خطا نکنم
دور جعبهها چرخیدم
من با یکی دوتا سیر نمیشدم
جعبهها پر بود از انگور و گلابی و انار
دستم به جعبه انار که رفت خمپارهای زوزه کشید و روی یکی از چادرهای بچهها فرود آمد
عزیز امراللهی همانجا شهید شد
بچهها به سمت او که رفتند شرایط برای خوردن میوهها فراهم بود
از ۵ جعبه، دو جعبه را نصفه نیمه خوردم
نمیدانم از غصه بود یا برای روحیه دادن به بچهها
عزیز امراللهی را که سوار آمبولانس کردند، عدهای با پوتین و دمپایی به جان من افتادند
روز بعد حاج آقا رضا فاضلیان امام جمعه ملایر آمد
بچهها پشت سرش نماز خواندند
روضه و سینهزنی جانانهای به یاد شهدا برپا شد
وقت ناهار دیدم حاج آقا رضا دستمالی باز کرد
نان و پنیر بود که با خودش از همدان آورده بود
پرسیدم: "حاج آقا غذای جبهه خدای نکرده شبهه دارد که میل نمیکنید."
گفت: "نه! آن سهمیه شماست که میجنگید. نه سهم من که برای دیدن شما آمدهام."
شاید تلنگری بود به من که دو جعبه میوه را روز قبل خورده بودم
گفتم: "حاج آقا! از سهمیه من میشود میل کنید؟"
گفت: "چرا نمیشود، عزیزم! اگر شکر داری از سهمیه شکرت بده."
علی آقا که شاهد گفتگوی من و حاج آقا بود، یواشکی به پهلوی من زد و گفت: "حاج آقا هم میداند که تو بار شکر هستی!"
آن روز حاج آقا صیغه عقد اخوت را یکی یکی با بچهها خواند و چند روز بعد عملیات عاشورا شروع شد
◀️ ادامه دارد ...
هر روز با ما باشید با یک قسمت از خاطرات قهرمان ملی "علی خوشلفظ" از جانبازان و شهدای همدانی در کتاب "وقتی مهتاب گم شد"؛ https://eitaa.com/salonemotalee/308