هدایت شده از
امام زادگان عشق
حرکت دسته عزا مسجد حضرت زینب علیها السلام در شام غریبان جهت عرض تسلیت و گرامیداشت شهدای محله و شهدای گمنام کوه خضر نبی علیه السلام
۱۰ محرم ۱۳۹۸ . شام غریبان
هدایت شده از
امام زادگان عشق
مراجعه دسته عزای محله مسجد حضرت زینب علیها السلام طبق سنوات هرساله در شام عریبان به درب منزل والدین معزز شهیدان حسینقلی و مرادعلی علایی جهت عرض تسلیت و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای محله
۱۰ محرم ۱۳۹۸
هدایت شده از
امام زادگان عشق
حرکت دسته عزای مسجد حضرت زینب علیها السلام بعد از منزل شهیدان علایی به سمت کوه خضر نبی علیه السلام جهت بیعت و میثاق دوباره با شهدای گمنام
۱۰ محرم ۱۳۹۸
هدایت شده از سَـربـٰازِ آقـٰـا
🌾🍁🍀🍁🌾🌾🌾🍁🍀🍁🌾
با سلام
دوره مجدد
عادی به فعال(ویژه کسانی که به هردلیلی نتوانستندتابستان شرکت نمایند)
این دوره ازتاریخ25\6\98 الی27\6\98 برگزارمیگردد.
25شهریورصبح وعصر +ناهار
26شهریورفقط صبح
27شهریورمیدان تیر
برای ثبت نام به پایگاه عقیله بنی هاشم ( س) مراجعه کنید
مکان برگزاری دوره
زنبیل آباد،بلوار فردوسی، کوچه 10 مسجد حضرت ابالفضل علیه السلام
🌷جانم میرود🌷
قسمت سیو هفتم
✍ فاطمه امیری
شهاب کلافه دستی داخل موهایش کشید با دیدن پدرش به سمتش رفت
مهیا سفره یکبارمصرف را پهن کرد و غذا ها را چید
خودش نمی دانست چرا یکدفعه ای اینطوری رسمی صحبت کرد
از شهاب خیلی ناراحت بود آن لحظه که زن عمویش او را به رگبار گرفته بود چیزی نگفته بود الان آمده بود عذرخواهی ڪند اما دیر شده بود سر سفره حرفی زده نشد همه از اتفاق ظهر ناراحت بودند
مریم برای اینکه جو را عوض ڪند گفت
ـــ مهیا زهرا اسماتونو بنویسم دیگه برا راهیان نور
زهرا ـــ آره من هستم
مریم که سکوت مهیا را دید پرسید
ــــ مهیا تو چی ??
ـــ معلوم نیست خبرت می کنم
چند روز از آن روز می گذشت در این چند روز اتفاقات جدیدی برای مهیا افتاد اتفاقاتی که او
احساس می کرد آرامش را به زندگیش باز گردانده اما روزی این چیز ها برایش کابوس بودند بعد آن
روز مهیا چند باری به خانه شان آمده بود و ساعاتی را کنار هم می گذراندن
امروز کلاس داشت نازی از شمال برگشته بود و قرار گذاشته بودند بعد کلاس همدیگر را در آلاچیق دانشگاه ببینند
مهیا با دیدن دخترا برایشان دست تکان داد به سمتشان رفت لبخندی زد و با صدای بلندی سلام کرد
ــــ به به سلام دخیا
اما با دیدن قیافه ی عصبی نازی صحبتی نکرد
ــــ چی شده
به زهرا اشاره کرد
ـــ تو چرا قیافت این شکلیه
ـــ م من چیزیم نیست فقط
نازی با عصبانیتـــ نه زهرا تو چیزی نگو من بزار بگم مهیا خانم تو این چند روزو کجا بودی چیکار می کردی
اها حسنات جمع می کردی این ...
به زهرا اشاره کرد و ادامه داد
ــــ این ساده ی نفهمو هم دنبال خودت ڪشوندی که چه
مهیا نگاهی به زهرا که از توهینی که نازی به او کرده بود ناراحت سرش را پایین انداخته بود انداخت
ــــ درست صحبت کن نازی
ـــ جمع کن برا من آدم شده "درست صحبت کن "
مغنعه اش را با تمسخر جلو آورد
ــــ برا من مغنعه میاره جلو
دستش را جلو اورد تا مغنعه مهیارا عقب بکشد که مهیا دستش را کنار زد
ــــ چیکار میکنی نازی تموم کن این مسخره بازیارو
نازی خنده ی عصبی کرد
ـــــ ببین کی از مسخره بازی حرف میزنه دو روز میری خونه حاج مهدوی چیکار. چیه هوا برت داشته برا پسرش بگیرنت آخه بدبخت توی خرابو کی میاد بگیره
با سیلی ڪه روی صورت نازی نشست نگذاشت ڪه صحبت هایش را ادامه بدهد
همه با تعجب به مهیا نگاه می کردند مهیا که از عصبانیت می لرزید انگشتش را به علامت تهدید
جلوی صودت نازی تکان داد
ــــ یه بار دیگه دهنتو باز کردی این چرت و پرتارو گفتی به جای سیلی یه چیز بدتری میبینی فهمیدی
کیفش را برداشت و به طرف خروجی رفت
نازی دستی بر روی گونش کشید و فریاد زد
ادامه دارد ...
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
سلام
در ادامه مراسم سوگواری ایام شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام،
رکن خانواده و جوانان قرارگاه مسجد برگزار میکند؛
"شاخصهای خانواده عاشورایی"
سخنران:
حجهالاسلام ربیعی
از امشب چهارشنبه به مدت ۳شب/ پس از نماز عشا
مسجد حضرت زینب علیهاالسلام/شهرک شهید زین الدین
هدایت شده از
امام زادگان عشق
یاز دهم محرم روز تجلیل از اسرا و مفقودین است . گرامی میداریم یاد و خاطره شهدای انقلاب . بویژه شهدای محله زینبیه مسجد حضرت زینب علیها السلام بخصوص شهدای جاوید الاثر محله .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات ⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطعا درک عمق مصیبت وداع امام حسین علیه السلام با اهل بیتش برای ما ممکن نیست اما با دیدن این فیلم شاید ذره ای از این داغ را بتوانیم بفهمیم.
لحظه وداع شهید مدافع حرم با دخترش
یا ابا_عبد_الله عصر عاشورا بر اطفال تو چه گذشت؟
عصر عاشورا
بابا اول ما رو ببر مدینه .....