هدایت شده از اکبر ابدالی
📌 راه مصونیت از ریزش احتمالی بورس
🔻 اگر شما به نیت اینکه ظرف چندماه سود خوبی به دست بیاورید وارد #بورس شده اید، آدرس را اشتباه آمده اید!!!
🔸 بسیاری از افرادی که وارد بورس شده اند یک نگرانی دارند: اگر بورس ریزش کرد چکار کنیم؟ برخی از کارشناسان با ذکر دلایل و برخی از آنها بدون دلیل و تحت تاثیر جو منتقدان، بر این نگرانی دامن زده اند. با واگذاری مدیریت سهام عدالت به مردم ، الان حدود 50 میلیون ایرانی در بورس حضور دارند. عده ای فقط مردم را میترسانند و هیچ راهکاری ارائه نمی کنند. اما به راستی راه حفاظت از سرمایه های مردم در بورس چیست؟
🔸 قبلا عرض کرده بودیم #آموزش برای کسی که در بورس است بسیار مهم است. اما در کنار آموزش برای حفظ ارزش دارایی در بورس، یک راهبرد بسیار مهم است و آن #سهامداری_بلندمدت است. اگر شما به نیت اینکه مثلاً پولتان برای مدت 5 سال در بورس بماند وارد این بازار شده اید، نگران ریزش احتمالی آن نباشید.
🔸 در نظر بگیرید از سال 85 که #سهام_عدالت واگذار شده تا کنون، بارها بورس ریزش کرده اما چون سهام عدالت نوعی #سهامداری_بلندمدت بوده ارزش آن نه تنها کم نشده بلکه 17 برابر شده است. بنابراین در بازار بورس نباید هیجانی شوید و با یک خبر منفی سهام خود را ارزان بفروشید.
👈 اگر سهامداری بلندمدت را انتخاب کرده اید نگران ریزش بورس نباشید.
✍️ #اکبر_ابدالی
🆔 @mashgh626
هدایت شده از اکبر ابدالی
📶 مشارکت در عرضه های اولیه
🔹 استقبال مردم از خرید سهام عرضه اولیه ها (حدود 3/5 میلیون نفر) فرصت بی نظیری برای تامین مالی شرکتهای تولیدی و هدایت نقدینگی مردم به سمت تولید است.
🔹 یک راه اصلی برای منطقی کردن رشد شاخص بورس، تسهیل ورود شرکتهای تولیدی جدید به بازار سرمایه و افزایش تعداد عرضههای اولیه برای پاسخ به تقاضای روزافزون سرمایه گذاران است.
🔹 قیمت سهام عرضههای اولیه معمولا پایینتر از قیمت بازار تعیین می شود و این برای سهامداران جذابیت زیادی دارد.
پ.ن: مردم آماده اند که سرمایه شان را از طریق #بورس وارد تولید کنند. دولت و مجلس باید زمینه را فراهم کنند ...
🆔 @mashgh626
📸 تصویری از ماسکزدن رهبر انقلاب در جلسات کاری
✅کانال اخبار 20:30👇
http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d
*⚜ یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت: مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده!!*
*⚜یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند.*
*⚜یاد شهید بابایی بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد که: دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله ... شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره!!*
*⚜یاد شهید حسین خرازی بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه!!*
*⚜یاد شهید مهدی باکری بخیر که انبار دار به مسئولش گفت: میشه این رزمنده رو به من تحویل بدهید، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکری هست که صورتشو پوشونده کسی او را نشناسد و گفت چیزی به انباردار نگه!!*
*🔱آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم!!*
*برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!) داوطلب زیاد بود.*
*قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبا رو!! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه...*
*همه تو دلشون گفتند: عجب پیرمرد سنگدلی!! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون...*
*جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار*
*تو دل همه غوغائی شد...!!*
*بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان... همه رفتند الا همون پیرمرد... گفتند چرا نمیای؟؟*
*گفت: نه شما بروید من باید* *بدن پسرم رو ببرم برای مادرش*
*آخه مادرش منتظره... درود بر شهامت و غیرت آنان!!*
*نمیدونم الان برای رد شدن و رسیدن به عرش دنیا پاتون رو روی خون کدام شهید گذاشتید؟؟!!*
_*چه کسانی رفتند تا امروز در آسایش، زندگی کنیم!!!!!!!!!!!*_
رفیق هم رفقای آنزمان نه رفقای طبری که بقول ایشان که ادعا میکند که هر چی بخواهد بهش میدهند و نمیدونه که تمام آنهائی که اگر بهش بدهند مال حق الناس است و فردای قیامت باید جواب بدهد ولی رفقای جنگ آندنیا دستمون را میگیرند و بچه های با معرفتی هستند که در هیچ جای دنیا نمونه آن را نمیتوانی پیدا کنی...
📚 @Dastan 📚
📸 تصویری از ماسکزدن رهبر انقلاب در جلسات کاری
✅کانال اخبار 20:30👇
http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d
🚨"شُل گرفتیم؟"
نمیدانم چقدر "آقا" رو قبول دارید، اما...وقتی تو تلویزیون دیدم
که آقا میگفتن :
"از بالارفتن آمار غصهشون میگیره"
هُری دلم ریخت😞
حواسمان هست که آمار فوتیهایمان روی ۱۵۰ میچرخد؟!
جان است!
سرمایهی آدمیست!
یکبار هم بیشتر نداریمش،
حیف است که با کرونای زِپرتی بپرد!
بیایید کمی به خودمان سختی بدهیم🌹
بخاطر کادر درمانیمان،
بخاطر همهی مدافعان سلامت!
بخاطر خودمان رعایت کنیم!😷
از وقتی آقا گفتن غصه دار میشن دلم آشوب شد و با خودم عهد کردم که برای دل نائب الامام (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)💚 رعایت کنم و در کوچه و خیابان با #ماسک رفتوآمد کنم
شما هم بپیوندید به پویش #من_ماسک_میزنم!✋🏻
پ.ن:
اینم بین خودمون بمونه؛
بسیجی باید "شهید" شه 😌
الکی بهونه دست این کرونا ندین
| من ماسک میزنم | 🤚🏻
#نشر_حداکثری_برای_دل_آقا
🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺
قسمت قبلی:
https://eitaa.com/salonemotalee/143
🇮🇷 قسمت بیست و ششم 🇮🇷
دو دژبان عراقی مرا از آمبولانس پایین آوردند و ما را به درون آسایشگاهی انتقال دادند که حدود سیمتری مساحت داشت. وارد بیمارستان که شدم به خاطر نجات از زندان الرشید، دو رکعت نماز شکر خواندم.
دیوارهای بیمارستان بیش از دو متر بود و بالای دیوار سیمخاردار حلقوی کشیده بودند. وارد آسایشگاه که شدم، به جز ما ششنفر ، سه مجروح ایرانی دیگر نیز آنجا بودند. یکی از آنها شیمیایي بود. ناراحتی ریوی ناشی از گازهای شیمیایی عذابش میداد. ترکش به شکمش خورده بود و عفونت داخلی داشت. نای حرف زدن نداشت. مجروح دیگر اهل مشهد بود. بر اثر موج انفجار گلولهی تانک، دچار موجگرفتگی شده بود. ترکش به کتف و شانه چپش هم خورده بود. مهرههای گردنش آسیب دیده بود. نمیتوانست سرش را بچرخاند. نیمهها شب، هذیان میگفت. بخشی از هذیانهای آن شبش را فراموش نمیکنم.
-برید جلو...من پشت سرتون مییام...کوله پشتیام کجاست...ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر...
آسایشگاه سه تخت بیشتر نداشت. قرار بر این شد، آنهایی که وضعیتشان وخیم است، روی تخت بخوابند. پزشک بخش مجروحان ایرانی دکتر عزیز ناصر نام داشت. در بخش مجروحان جنگی افسری مسئول امنیتی بود که هر چند روزی یکبار برای بازدید وارد بخش میشد. سعدون فیاض نام داشت و بعثی بود. به امام زیاد توهین میکرد.
یک روز، با یکی از مجروحان آسایشگاه کناری حرفش شد. به امام توهین کرد، سرباز ارتشی که مجید نام داشت، جوابش را داد. مجید آدم باغیرتی بود. تهرانی بود و از ناحیه کمر و پا تیر خورده بود. روی بازوها و کمرش مار، اژدها، شمع، بعضی کلمات عاشقانه و مادر در قلب منی، خالکوبی شده بود.عزت زیاد و دمتگرم، تکیه کلامش بود. به قیافه و رفتارش نمیآمد در شرایط خاص آنهمه مدافع امام باشد. خصلتهای لوطی منشیاش بر دیگر ویژگیهایش سر بود.
افسر بخش امنیتی بیمارستان، مجید را به خاطر اینکه در جوابش گفته بود: «همه فحشهایی که دادی به صدام برگردد»،به زندان الرشید فرستاد! وقتی او را بردند، گفت: «درسته به قیافه و حرفام نمیآد، ولی من ایرانیام، تو کشور دشمن از امامم دفاع میکنم، مگه بالاتر از سیاهی هم رنگی هست، هرکجا منو میبرن، ابایی ندارم!»
صبح زود، درِ آسایشگاه باز شد. فیاض به همراه دکتر عزیز ناصر وارد آسایشگاه شد. مجروح مشهدی که بر اثر موج گرفتگی فقط هذیان میگفت، کنار درِ ورودی روی زمین افتاده بود. سعدون فیاض همه مجروحان را از نظر گذراند. مجروح مشهدی که صورتش کنار پای سعدون فیاض به کف موزائیک چسبیده بود، پوتین سعدون را گرفت و چندبار آرام با مشت به پوتینش کوبید. کاملا پیدا بود اختیارش دست خودش نیست.
سعدون عصبانی شد،از کوره در رفت و با لگد به جانش افتاد. منظره دلخراشی بود. چنان با پوتین، محکم، به سرش کوبید که سر و صدای بچهها در آمدو از بینی و دهانش خون ریخت. عراقیها بدن نیمهجان او را از آسایشگاه بیرون بردند. نیم ساعت بعد، نگهبان شیعه عراقی که توفیق احمد نام داشت، آمد پشت پنجره و خبر شهادتش را به ما داد!
پای راستم قابل پانسمان نبود و باید قطع میشد. ران چپم که ترکش خورده بود، تا عمق چند سانت عفونت کرده بود. گوشتهای مُرده و عفونیاش باید تراشیده میشد. زخمهایم بو گرفته بود. پرستار بدون اینکه آمپول بیحسی به رانم بزند. با تیغ جراحی قسمت جلوی رانم را برید! از روزی که مجروح شده بودم، اولین باری بود که عراقیها با ساولن زخمهایم را پانسمان میکردند!
سومین روزمان را در بیمارستان سپری میکنیم. هادی برای نماز صبح بیدارمان کرد. سراغ یکی از اسرای مجروح که شب قبل او را آورده بودند رفت. خواست برای نماز بیدارش کند، تمام کرده بود! دو نگهبان عراقی وارد آسایشگاه شدند و جنازهاش را بردند. کجا، خدا میداند!
◀️ ادامه دارد . . .
با ما همراه باشید با هر روز یک قسمت از داستان بینظیر "پایی که جا ماند"
قسمتهای قبلی در:https://eitaa.com/salonemotalee/111
19.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسخ استاد انصاریان به توهین های و شبهات سروش
در پی توهین #عبدالکریم_سروش به سخنران ها و مداحان در یکی از سخنرانی هایش و اشاره به نام تعدادی از سخنران ها ، استاد #شیخ_حسین_انصاریان با انتشار ویدئویی پاسخ این توهین ها را داد.
رسانه باشید و نشردهید📢
--------------------------
☑️کانال جامع پاسخ به شبهات وشایعات در #فضای_مجازی 👇
🆔➠ @Anti_Shayeat ◆