هدایت شده از
امام زادگان عشق
🌷🍃🕊🌷🍃🌷🍃🕊🌷🕊
#مناسبت_شهادت_شهدای_شمالغرب
سلام بر #شهــدا🌷
آن مهــدی باوران و #یاوران
که لبیک✊ گفتند به #نائب_المهدی
و #مهدی نیز
ادرکنی شان را خریدار شد✅
ای کاش ادرکنیِ ما #جاماندگان نیز با لبیک شهدا🌷 اجابت گردد😔
و #شهید_شویم!
#شهدای_شمالغرب
#سالروز_شهادت ۹۰/۴/۳۰
#یادشان_گرامی_با_ذکر_صلوات
🌷🍃🌷🕊🇮🇷🌷🕊🍃🌷
#امام_زادگان_عشق_محله_زینبیه
🌷🍃🌷🌷🕊🌷🕊🍃🌷
هدایت شده از
امام زادگان عشق
حاج جاسم به همراه یکی از دوستان عازم منطقه می شود تا از نزدیک شرایط را بررسی کند . در قرارگاه کربلا یک سری کارها را انجام داد و با وجود تلاش زیاد و انجام کارها از خیلی ناهماهنگی ها رنج میبرد اما هرگز لب به سخن نمی گشود . در حین صحبت با دوستشان به چهار راه امام زمان" عج " میرسد که دژبانی اطلاع می دهد جلوتر نروید، عراق حمله کرده است ولی پس از وقفه ای کوتاه رضایت می دهند که به سمت پادگان حمیدیه بروند . دیگر اجازه رفتن نمیداند ولی حاج جاسم بخاطر شرایط منطقه تصمیم به رفتن میگیرد . یک کیلومتر دور نشده بودند که گلوله مستقیم تانک به سمت ماشین حاج جاسم و همراهش شلیک می شود ، در ابتدا فکر می کنند که دشمن حمله شیمیایی کرده است . لذا رو به دوستش می کند و می گوید که ماسک بزن وبعد فرمان ماشین را بگیر تا من هم ماسک بزنم ، در حین گفت و شنود گلوله ی دیگر به سمت ماشین شلیک می شود . با خواندن《 آیه وجعلنا .....》 گرد و غبار زیاد می شود و حاج جاسم بی اطلاع خط دفاعی دشمن بعثی را رد می کند که دشمن ماشین را به رگبار می بندد . فرمان از دست حاج جاسم خارج و ماشین چپ می کند . چون حاج جاسم راننده بود با واژگون شدن ماشین فرمان به سینه وی فرو می رود و خون زیادی از دهان او بیرون می ریزد . همراه وی نیز دچار آسیب می شود اما برای رهایی حاج جاسم با شکستن شیشه ماشین او را بیرون می کشد و از عراقی ها درخواست آمبولانس می کند اما هیچ کدام توجه نمی کنند . از حاج جاسم خون زیادی رفته بود تشنگی بسیار شدید به او فشار آورده بود اما دشمن همچنان بی تفاوت نگاه میکرد . با دادو بیداد دوست حاج جاسم ماشین وانتی آوردند و ایشان را در پتویی پیچیده و سوار وانت کردند . در راه شدت درد و خون ریزی شدید حال حاج جاسم را وخیم کرده بود ، همراهش از وی میخواهد تا به حضرت زهرا علیها سلام متوسل شود که هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی تسکینش می دهد بیشترین ناراحتی حاج جاسم از بابت جراحات شدیدش نبود بلکه بیشتر نگران جنگ بود . در حالیکه به حضرت زهرا توسل کرده بود سرش را روی پای دوستش می گذارد و پس از طلب حلالیت چشمانش را می بندد ودر تاریخ ۱۳۶۷/۴/۳۱ روحش به ملکوت اعلی پر می کشد ، دشمن تصمیم میگیرد حاجی را همچون دیگر اجساد شهداء در گودالی بیندازد که دوستش درخواست می کند تا اجازه دهند ایشان را دفن کنند به هر شکلی که بود موافقت کردند و سعی در کندن گودالی می کنند و پیکر مطهر شهید را پس از اینکه در پتویی پیچیده شده با کمک چند سرباز عراقی، چند قدم تشیع وبا گفتن لا اله الاالله به خاک می سپارند و پس از سیزده سال پیکر مطهر شهید در۱۳۸۰/۳/۴ مصادف با شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به ایران بازمیگردد و پس از تشیع با شکوه توسط مردم شهید پرور قم در گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام در کنار برادر کوچکترشان به خاک سپرده می شود .
📜 فرازی از وصیت نامه شهید؛
شما ای ملت مسلمان ، تفاله های آمریکا ، شیطان بزرگ و سوسیال امپریالیسم شوروی و تمام اقمارشان را شناسایی و معرفی کنید و ننشینید تا جایی را به اتش بکشند و سینه و مغزی اندیشمند را ترور ، دیواری را خراب و توطئه ای بر پا، یا بمبی را منفجر کنند .
ای امت ، همواره بیدار باشید، ای سیل خروشان ، شما را به مقدسات عالم سوگند،مبادا روزی پیش بیاید که ازروحانیت متعهد و مسئول که هدفی جز الله ندارند سرپیچی کنید و دشمن را شاد و دوستان را رنجور سازید ، چرا که دشمن میخواهد ما را از نیروی محرکمان جدا کند و شیعه را از سنی و سنی را از شیعه ، کرد را از بلوچ و بلوچ را از کرد و فارس را از عرب و عرب را از فارس و خلاصه امت متحد و منسجم ما را پاره پاره کند و شما باید بهای این استقلال و اتحاد را هرچند که سنگین باشد بپردازید و شعار نه شرقی و نه غربی را که ادامه راه شهداست نصب العین خود قرار دهید و غم از دست دادن برادر حتما بر هوشیاری و تحرک شما خواهد افزود .
⚘روحش شاد و یادش گرامی⚘
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات ⚘
🌷🍃🌷🕊🌷🍃🕊🌷
#امام_زادگان_عشق_محله_زینبیه
🌷🍃🌷🍃🌷🕊🌷🍃
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#شهید_بشیر_اکبری
#ولادت: ۱۳۴۵/۷/۲
#شهادت:۱۳۶۱/۴/۲۵
#رجعت پیکر:۱۳۷۷/۲/۱۱
#نام_عملیات: رمضان
#منطقه_عملیاتی:شرق_بصره
#روحش_شاد_یادش_گرامی_با_ذکر_صلوات
🌷🍃🕊🌷🕊🌷🍃🌷
#امام_زادگان_عشق_محله_زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃🌷