هدایت شده از
امام زادگان عشق
22.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️
🎥 مراسم شب شهادت حضرت رسول اکرم "ص" و امام حسن مجتبی "ع"
#روضه دهه آخر ماه صفر
#به_همت_بسیج_خواهران
#مسجد حضرت زینب علیها السلام
#در_فضای_باز_الهیه1
#جنب بلوک A10
با حضور خانواده معظم شهید مدافع حرم #ابراهیم_عشریه و تعدادی از خانواده های معزز شهدای الهیه1و محله زینبیه و همسایگان محترم
شادی روح شهدای مدافع حرم ، شهدای مرزدار، شهدای مناو شهدای 8 سال دفاع مقدس و اموات بخوانیم فاتحه با ذکر #صلوات
1399/7/23
🌷▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️🌷
هدایت شده از
امام زادگان عشق
بدخواهان داخلی و خارجی بدانند که
مادران این سرزمین از همان کودکی لباس سبز سربازی امام زمان عج را بر تن فرزندانشان می پوشانند ....
هدایت شده از
امام زادگان عشق
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#روضه_دهه_آخر_ماه_صفر
#بیاد_اهل_بیت_ع_وشهداء
#شما_هم_دعوتید
#پنج_شنبه 1399/7/24
#ساعت : 17:00
#خیابان_دکتر_حسابی
کوچه شماره ۶ _ فضای سبز _ روبروی منزل
دانشجوی #شهیدسعید بزرگی راد
🔹به نیابت از شهدای محله زینبیه مسجد حضرت زینب "علیها السلام" واموات
⬅️ لطفا با رعایت موازین بهداشتی😷 (داشتن ماسک) شرکت فرمائید .
هدایت شده از 🇮🇷روزی یک حدیث🇵🇸
مجالس امانت است
🖌 حضرت #امام_صادق (ع) فرمود: آنچه در مجلسها مطرح می شود امانت است، و کسى حق ندارد کلام محرمانه رفیق خود را بدون اجازه او بازگو کند.
🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُحَدِّثَ بِحَدِیثٍ يَكْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ.
📚 اصول کافى جلد 4 صفحه: 481 روایة: 3
#حدیث #دورهمی
هدایت شده از هفت دقیقه
تا چند سال قبل هنگام رمی جمرات در حج، نماد شیطان همین ابلیسکها بود که آل یهود شکل آن را کاملا تغییر داد.
هدایت شده از سالن مطالعه
💣 اعترافات یک زن از جهاد نکاح
✒قسمت بیست و یکم
قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/169
نفس عمیقی کشید و گفت: آره توی اون دوران یه سر داشتم و هزار سودا ...
یادمه خیلی تلاش میکردم ایمانم رو قوی کنم خیلی اهل دعا و نماز و نافله بودم دوستان گروهمون هم همینطور بودند و این باعث تقویت این نوع رفتارها در ما می شد....
توی همون دوران یکی از دوستانم خیلی دوست داشت به خاطر ثواب زیادی که احترام و محبت به والدین در اسلام گفته شده، پای مادرش رو ببوسه ولی بخاطر جو خونهشون اصلا نمیشد این کار رو بکنه!
اینقد روی خودش کار کرد تا بالاخره در همون ایام نوجوانی تونست این توفیق نصیبش بشه و خیلی خوشحال بود از اینکه تونسته بود با نفسش مبارزه کنه و به هدفش برسه....
در واقع تقدس نگاه تیممون خیلی وقتها به تقویت چنین موارد خوبی کمک میکرد...
ولی در همون ایام که ما مشغول کسب ثواب بودیم بخاطر رشد یک بعدیمون اتفاقاتی داشت میافتاد که بعدها متوجه ضرر و زیان بزرگش شدیم...
خوب یادمه گاهی که با مدرسه اردو میرفتیم، هر کدوم از بچههامون تلاش میکردن یه باری از دوش کسی بردارند مثل کسانی که در مسابقه دو میدانی چنان میدون که ثانیهها رو هم از دست ندن. همچین حسی داشتن...
فرزانه دیگه طاقت نیاورد پرسید خوب این کارها که خیلی خوبن !
پس چرا آخرش شدین این؟!
من یه نگاه به فرزانه کردم و با چشم و ابروهام بهش فهموندم که این چه سوالیه توی این موقعیت!!!
ولی فرزانه بدون توجه به حرکات من منتظر جواب خانم مائده موند....
خانم مائده سرش رو انداخت پایین و در حالی که بغض گلوش رو گرفته بود...
گفت: چون خودم رو درست نشناختم...
دین رو درست نشناختم....
تکلیف رو درست نشناختم...
جهاد رو درست نشناختم...
اشکهاش سر خوردن روی گونههاش...
سرش رو بلند کرد و با دست اشکها رو پاک کرد و ادامه داد خودمون هم فکر میکردیم این کارهای خوب از ما چه دسته گلهایی میسازه!!
ولی نمیدونستیم برای دسته گل شدن هم آب لازم هست هم خاک هم نور....
فرزانه که از اشک ریختن خانم مائده کمی احساس خجالت بهش دست داد! خودش رو مشغول نوشتن روی برگهها کرد...
من گفتم : از کی متوجه درک اشتباهتون از دین شدید؟؟؟
خانم مائده در حالی که آه عمیقی کشید نگاهش خیره به قاب عکس روی دیوار موند و سکوت کرد...
فرزانه که انگار منتظر بود مچ خانم مائده رو بگیره، با یک هیجانی سرش رو از روی برگه ها آورد بالا و دوباره سوال من رو تکرار کرد!
خانم مائده نگاهش رو از قاب عکس برداشت و ...
◀️ ادامه دارد ...
قسمت بعد: https://eitaa.com/salonemotalee/184