هدایت شده از سالن مطالعه
🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺
🇮🇷 قسمت چهل و سوم 🇮🇷
قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/173
✒به اخلاص و کارهای او اعتقاد داشتم. کلاسهای ترجمه، تجوید و صرف و نحو را حیدر راستی، دستور زبان فارسی را اصغر اسکندری، مکالمه انگلیسی را دکتر بهزاد روشن، عربی و ترجمه روزنامههای عربی را حیم خلفیان و محمد آغاجری و ترجمه روزنامههای انگلیسی زبان را مرتضی واحدپور و خود بهشتیپور برعهده داشتند. بعضی از بچهها میگفتند: «برای ما که بد نشد.مکالمه انگلیسی رو تو صف توالت یاد گرفتیم.»
اسرای مفقودالاثر در تکریت محدودیتهای خاصی داشتند. اگر نگهبانها از وسایل شخصی اسیری خود کار و یا کاغد گیر میآوردند، کارش ساخته بود. بچهها از کاغذهای سیمان، قوطی تاید و زرورق سیگار به جای کاغذ استفاده میکردند. خیلیها خودکار و مدادشان را لابهلای متکا و یا داخل خمیر دندان مخفی میکردند.
روش تدریس هم مشکلات و شکل خودش را داشت. حیاط خاکی کمپ تخته سیاه، تخته پاک کن کف دست، و کچ هم نوک انگشت معلمین بود! بعضیها هم با چوب نازکی روی زمین خاکی مینوشتند و تخته پاکنشان لنگ دمپاییشان بود.
رفتم بازداشتگاه نُه، سری به یدالله زارعی بزنم. یدالله در گوشهای نشسته و ناراحت بود. هیچوقت او را اینطوری ناراحت ندیده بودم. یدالله در بدترین شرایط صبور بود. کنارش نشستم.
- چه شده، پَکری، مگه کشتیهات غرق شده!؟
- از دست عیسی ناراحتم، تو سیدی،دعای تو رو خدا اجابت میکنه، عیسی رو نفرین کن!
از برخوردهای خصمانه عیسی، نگهبان سودانیالاصل برایم گفت. روز قبل یدالله از عیسی به سعد، ارشد نگهبانها شکایت کرده بود. عیسی که داشت آب جوش داخل فلاسک چای میریخت، روی کمر یدالله هم پاشیده بود. یدالله گفته بود: «از تو ظالمتر تا حالا ندیدم!» عیسی پارچ آب سردِ روی میز را روی یدالله خالی کرده و بهش گفته بود: «با آب جوش سوزوندمت،با آب سرد خُنکت کردم!»
امروز چهارشنبه هجدهم آبان ۱۳۶۷، روزنامههای عراق خبر از توافق ایران و عراق مبنی بر مبادله اسرای بیمار و معلول میدادند.اسرای سالم سراغمان میآمدند و تبریک میگفتند. بچهها اصرار داشتند من و محمدکاظم بابایی به محض اینکه آزاد شدیم، خبر زنده بودن آنها را به سازمان ملل و هلال احمر برسانیم. سه هفتهای طول کشید تا اسمها را روی زرورق سیگار و کاغذهای سیمان نوشتم.
قبل از ظهر، دو اسیر را به فلک بستند. بدون اجازه عراقیها بازداشتگاهشان را عوض کرده بودند.نگهبانها کف پایشان آب میریختند و با کابل میزدند. اسیری دیگری را به جرم ورزش کردن کتک میزدند.حامد به او پیله کرده بود و میگفت: «تو قصد فرار داری که اینهمه ورزش میکنی!»
◀️ ادامه دارد . . .
قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/175
هدایت شده از اکبر ابدالی
🔥 ایالات محترقه
🔻 در 2 هفته اخیر یک ناو هواپیمابر، 2 هواپیمای جنگنده و یک کاروان نظامی پنتاگون منهدم شدند
🔻 طی این مدت یک کارخانه فولاد، یک نیروگاه برق، یک شرکت شیمیایی و یک مرکز تجاری در آمریکا دچار حریق شدند
😊 ظاهرا از استراتژی موشک جواب موشک به استراتژی آتش جواب آتش رسیدیم.
#افول_آمریکا
🆔 @mashgh626
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
شاید باورتون نشه ولی تو کشوری که با رانت بزرگترین شرکتهای ایرانی رو ورشکست کردن یک راننده لودر آچاری که ۱۷ سال پیش از اموال شرکت هپکو دستش بوده رو با پست به شرکت برگردونده!
@Bisimchimedia
21.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جای تاسف فراوان داره این سطح از اطلاعات در بین هموطنانمون🙁
هدایت شده از بیداری ملت
🔴 #عکس_نوشت| خطرناک تر از مجاهدین خلق
🔹سعیدحجاریان : منظور لاجوردی از منافقین جدید ما بودیم، لاجوردی به من میگفت تو و بهزاد نبوی و خسرو تهرانی از رجوی خطرناك تريد!
رجوی دورانديش نبود و دستش رو شد اما شما سازمانیا دورانديشید و خودتونو برای آينده آماده كردید!
✍️بهلول
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
هدایت شده از 🇮🇷روزی یک حدیث🇵🇸
🖌 #امام_صادق علیه السلام فرمود: #رسول_خدا صلی الله علیه و آله فرمود: قرآن را با لحن ها و آواز عرب بخوانید، و از لحن فاسقان و گنهکاران دورى کنید، زیرا پس از من مردمانى بیایند که قرآن را در گلو بچرخانند، مانند خوانندگى و نوحه خوانى و خواندن کشیشان، که از گلوى آنها نگذرد (یعنى مقبول درگاه خداوند واقع نگردد از مجلسى (ره) دلهاى ایشان وارونه است، و هر که از آنها خوشش آید نیز دلش وارونه است.
🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اقْرَءُوا الْقُرْآنَ بِأَلْحَانِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهَا وَ إِيَّاكُمْ وَ لُحُونَ أَهْلِ الْفِسْقِ وَ أَهْلِ الْكَبَائِرِ فَإِنَّهُ سَيَجِیءُ مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ يُرَجِّعُونَ الْقُرْآنَ تَرْجِیعَ الْغِنَاءِ وَ النَّوْحِ وَ الرَّهْبَانِيَّةِ لَا يَجُوزُ تَرَاقِيَهُمْ قُلُوبُهُمْ مَقْلُوبَةٌ وَ قُلُوبُ مَنْ يُعْجِبُهُ شَأْنُهُمْ.
📚 اصول کافى جلد 4 صفحه: 419 روایة: 3
#حدیث_قرآن