#آمار_کرونا_در_قم
دکتر قدیر رییس دانشگاه علوم پزشکی
📆 ۱۳ مهرماه
🔹پذیرش: ۱۸۰ نفر تغییر: ۵۳+
🔹بستری جدید: ۱۲۹ نفر تغییر: ۳۹+
🔹ترخیص: ۱۱۶ نفر تغییر: ۴۹+
🔹کل بستری: ۷۷۳ نفر تغییر:۲+
🔹شرایط وخیم: ۱۴۰ نفر تغییر: ۶+
◼فوت: ۱۱ نفر تغییر: ۱-
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بسه دوری از حرم بذار بیام آقا...
🔹 نماهنگ زیبای سلام آقا ویژه جاماندگان اربعین حسینی
هدایت شده از 🇮🇷روزی یک حدیث🇵🇸
ایمنی قیامت
🖌 حضرت #رسول_الله (ص) فرمود: هر که، کسى که موى خود را در اسلام سفید کرده محترم بدارد خداى عزوجل از هراس روز قیامت او را ایمن سازد.
🖌 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ وَقَّرَ ذَا شَيْبَةٍ فِی الْإِسْلَامِ آمَنَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
📚 اصول کافى جلد 4 صفحه: 478 روایة: 3
#حدیث #سالمندان
هدایت شده از سالن مطالعه
💣 اعترافات یک زن از جهاد نکاح
قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/106
✒قسمت دوازدهم
سه نفری از در اتاق پریدیم بیرون...
اوه... اوه....چه وضعیتی!!!
یخچال افتاده بود زمین و پاهای یکی از آقاها زیر یخچال مونده بود دو نفر دیگه داشتن تلاش میکردن بکشنش بیرون...
خانم مائده هم مرتب میزد تو سرو صورت خودش می گفت رسول خوبی رسول...
به هر بیچارگی بود یخچال رو از روی پای همون که رسول صداش میزدن برداشتن... داغون شده بود...
فرزانه یه نگاهی به پای رسول کرد یه نگاهی به خانم مائده با شتاب گفت: خوب زنگ بزنید اورژانس و دوید سمت رسول رو کرد به خانم مائده گفت: من دوره کمک های اولیه رو گذروندم جعبه ی کمک های اولیه دارید؟ خانم مائده که کاملا هول کرده بود و پهنای صورت اشک میریخت. رفت جعبه کمک های اولیه بیار ...
فرزانه اومد پای رسول رو بررسی کنه که رسول چنان خودش رو عقب کشید نزدیک بود سرش بخوره به دیوار! در حالی که درد زیادی می کشید و تو خودش می پیچید گفت نیازی نیست دست نزنید الان اورژانس میرسه...
فرزانه یه نگاه عصبانی بهش کرد و بلند شد اومد سمت من... دیدم اوضاع خیلی خرابه و نمی تونیم مصاحبه رو ادامه بدیم به خانم مائده گفتم پس با این وضعیت مصاحبه رو بذاریم برا یه وقته دیگه...
با هق هق گفت: ببخشید من به داداشم گفتم امروز مهمون داریم نمی خواد این یخچال رو ببری تعمیر گاه! گفت: من کاری به مهمونا ندارم با دوستام اومدم یه لحظه می بریمش تموم ... همونطور اشک می ریخت گفت اومد ثواب کنه کباب شد ....
خدا حافظی کردیم و داشتیم بیرون میومدیم اورژانس هم همون موقع رسید...رسول رو گذاشتن رو برانکارد قبل از اینکه سوار ماشین بشه با همون حال خرابش گفت: ببخشید خانمها برنامه ی امروزتون خراب شد ...
سوار ماشین شدیم فرزانه سرش رو گذاشت رو فرمون گفت عجب روزی بود ها... تر کیدیم... گفتم فرزانه :صحنه هایی امروز دیدم که هیچ وقت یادم نمیره !چه زجر روحی توی اتاق کشیدیم...
واقعا چه جوری بعضی ها تونستن تن به جهاد نکاح بدن !!!
فرزانه گفت:آره واقعا خیلی بد بود دفعه ی دیگه توی خونشون قرار مصاحبه نذاریا نصف عمر شدیم... بعد هم ادامه داد پسره رو دیدی عه!عه! یکی نیست بهش بگه تو که اینقد متعصبی جلو خواهرت رو میگرفتی که....
◀️ ادامه دارد ...
قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/108
هدایت شده از 🛍️فروشگاه اقتصاد مقاومتی همسایه📉
💠 فروشگاه اقتصاد مقاومتی همسایه 💠
📌 عرضهی محصولات خانگی، محلی و سنتی تولید شده توسط شما همسایگان عزیز👌
📌 لازم به ذکر است بخش قابل توجهی از درآمدهای فروشگاه همسایه صرف هزینههای جاری و امور فرهنگی مسجد حضرت زینب(علیهاالسلام) میشود🕌
فلذا شما میتوانید با خرید مایحتاج روزمرهی خود در ادارهی امور این خانهی خدا نیز شریک باشید😇
📌 لیست اجناس موجود در فروشگاه در کانال پین شده است📃
فقط کافیه روی لینک زیر بزنید و از فروشگاه خودتون بازدید کنید📲
🔘 فروشگاه اقتصاد مقاومتی همسایه
🆔 Eitaa.com/hamsaye_shop