🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺
🇮🇷 قسمت بیست و هشتم 🇮🇷
قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/150
روز پنجم است. قبل از ظهر، پایم را پانسمان کردند. آن طوری که عراقیها میگفتند: امروز ارتش عراق در شمال شرقی مهران پیشروی کرده و وارد مرز ایران شده است.
بعضی تیترهای روزنامه القادسیه امروز در ذهنم مانده است: الی الامام والله معکم یا جند صدام...به پیش، خدا با شماست ای سپاه صدام...
دو دژبان مرا روی ویلچر نشاندند، پارچه سفیدی روی سرم انداختند و بیرون بردند. حدود نیم ساعتی، در راهرویی شلوغ و پر رفت و آمد منتظر بودم، تا اینکه وارد اتاقی شدم. دو نظامی پشت میز کنفرانسی روبهرویم نشسته بودند. از میزکار، پروندهها،پوشهها و همچنین مبلهای راحتی کنار میز معلوم بود این اتاق مربوط به یکی از مسئولان بیمارستان و شايد هم اتاق مدیریت باشد. یک مترجم فارس زبان نیز کنارشان نشسته بود.
سرهنگ از جایش بلند شد، یک لیوان آب ریخت و گفت: «بفرمایید،آب میل کنید!»
- ممنونم، تشنه نیستم!
سرهنگ بعد از اینکه سیگار سومر پایه بلندش را با فندک روشن کرد، گفت: «سیگار!»
- ممنون،سیگاری نیستم!
- مشروب میخوری؟
- ما مشروب نمیخوریم!
اولین باری بود میدیدم عراقیها با مهربانی و نرمش رفتار میکنند!
سرهنگ ادامه داد: «شما با این وضعی که دارید، باید آزاد بشید و برید ایران.اگه عاقل باشی، میتونی از اسارت خلاص شی و برگردی کشورت، فقط یه شرط داره!» وقتی از آزادی و رفتن به ایران صبحت میکرد. قند توی دلم آب میشد.
گفتم: «چه شرطی؟!»
- مصاحبه کنید، اظهار پشیمونی کنید، بگید به زور آوردنم جبهه، بگید رفتار عراقیها با شما خوب بود، بگید پاسدارهای خمینی اسرای عراقی رو تو خط مقدم میکشتن، همین!
یکه خوردم. با خودم گفتم: چرا من! افسر مسنتر گفت: «پسرم!یه فرصت خیلی خوب در اختیار شما قرار گرفته،قدرشو بدون، به نفع خودته!»
عراقیها طوری حرف میزدند که هر آدم ضعیفالنفسی را وادار میکردند به خواستههایشان تن دهد. دلم میخواست آزاد شوم، اما با عزت.
سرهنگ گفت: «ما ظرف چند روز آینده، تعدادی از اسرای معلول و مریض رو یکطرفه آزاد میکنیم. این قضیه شامل شما هم میشه، البته به همون شرطی که گفتم.»
دوست داشتم آزاد شوم. شیطان هم قلقلکم میداد. هم خدا را میخواستم، هم خرما را. دلم نمیخواست آبرویم برود و با آبروی مملکتم بازی کنم. میدانستم این مصاحبه برای رژیم بعثی بُرد تبلیغاتی خوبی دارد. شیطان وسوسهام میکرد و بهم میگفت: «سید! کی به کیه. مصاحبه کن و برو ایران.برای چی دودل هستی. گور پدر آبرو، اگه از این فرصت استفاده نکنی، دیگه هیچوقت این فرصت برایت پیش نخواهد آمد.»
توی فکرهای مختلفی بودم که سرهنگ متن مصاحبه را در اختیارم قرارداد. مشغول مطالعه سوالات بودم که سرهنگ گفت: «اگه یه وقتی به خاطر این حرفا میترسی بروی ایران، میتونی عراق بمونی و پناهنده بشی!»
وقتی متن مصاحبه مورد نظر آنها را خواندم، خیلی به روح و روانم فشار آمد. عصبی شدم .میدانستم باید چه بگویم. وسوسههای شیطان را از خودم دور کردم. قدری به خودم امید دادم و در کمال خونسردی و آرامش به آنها گفتم:
«من اینارو خوندم. درسته که من شانزده سال بیشتر ندارم. شاید از دید شما یه الف بچه بیشتر نباشم.من بسیجی بودنِ خودمو انکار نمیکنم،تو بازجویی هم گفتم.تو ایران کسی رو به زور مجبور نمیکنن بیاد جبهه.
- یعنی میخوای بگی نمیخوای بری ایران؟!
- چرا، از خدامه برم ایران، اما نه اینطوری.
- آخوندها و پاسداران خمینی این حرفارو به خورد شما دادن. خمینی عقلتونو ازتون گرفته. خاک بر سر شما،احمقها!
وقتی زیاد تحقیرم کرد، حرفهایم را ادامه دادم و گفتم: «من تو این مدت کم، خیلی اذیت شدم.خدا شاهده من شناسنامه خودمو جعل کردم. تاریخ تولد خودمو دستکاری کردم، دو سال بزرگترش کردم، تا تونستم بیام جبهه!»
عراقیها اجازه دادند به آسایشگاه برگردم.
نزدیک ظهر، اسیری به نام باقر درخشان را از بیمارستان ۱۷ تموز آوردند. باقر از بچههای گروه ضربتِ ناو تیپ امیر المومنین علیهالسلام بود. بر اثر اصابت ترکش خمپاره، سر،صورت، فک و دندانهای جلویش خُرده شده بود. صورتش خراشیدگی عمیقی پیدا کرده بود. پشت بدنش پر بود از تاولهای چرکین. بیشتر بدنش بر اثر ضرب و شتم عراقیها کبود بود. درد از چشمهایش خوانده میشد.آدم محکم و توداری بود. مجروح که شده بود، تا غروب همان روز بیهوش بود. غروب، عراقیها جنازه شهدا را در گودال آبی جمع کردند تا با لودر روی آنها خاک بریزند.باقر بین جنازهها بیهوش به زمین افتاده بود. وقتی لودر روی جنازهها خاک میریخت . . .
◀️ ادامه دارد . . .
از قسمت اول:https://eitaa.com/salonemotalee/111
هدایت شده از اکبر ابدالی
💡 نقش تولید برای کشور
👈 همه امکانات کشور باید در خدمت این امر حیاتی قرار گیرند ...
#جهش_تولید
#اقتصاد_مقاومتی
🆔 @mashgh626
📸 تصویری از ماسکزدن رهبر انقلاب در جلسات کاری
✅کانال اخبار 20:30👇
http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
این اسامی و عکسها رو یه جا ذخیره کنید و روزی دو بار تا انتخابات ۱۴۰۰ نگاه کنید تا یادتون باشه چه کسانی باعث وضعیت الانمون هستن...!
@Bisimchimedia
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحانی بعد از این جواب جلیلی دیگه اون دیپلمات سابق نشد🤦♂
سوالی که ادعا میشد ۴۱ساله جواب داده نشده در ۱۰ ثانیه جواب داده شد!
@Bisimchimedia
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حق با رهبرانقلاب بود...!
عیار آن سخنان قبل انتخابات حالا مشخص شده که چرا رهبری انقدر تاکید داشتند که نتیجه انتخاب بد به خود شما (مردم) برمیگردد!؟
درست انتخاب کنیم...
@Bisimchimedia