محرمانه
📍نوبخت يك بازداشتي فتنه ۸۸ را بهعنوان مسئول روابط عمومي سازمان برنامهوبودجه منصوب كرد
@secret_file
🔻مركز اطلاعرساني سازمان برنامهوبودجه كشور دیروز در خبري نوشت:
🔸دكتر نوبخت طي حكمي نسرين وزيري را به سمت رييس مركز اطلاعرساني، روابط عمومي و امور بينالملل سازمان برنامهوبودجه منصوب كرد
🔹وزيري خبرنگار سابق خبرآنلاين، اعتماد ملي، شرق و چندين رسانه اصلاحطلب ديگر، از بازداشتيهاي فتنه ۸۸ است كه امروز مسئول روابط عمومي مهمترين سازمان بودجهريزي كشور شده است.
👌 #محرمانه کانال حرفهایها
http://eitaa.com/joinchat/361299968Ca15e2013ea
محرمانه را به دیگران هم معرفی کنید
محرمانه
📍ایران چگونه پاسخ حمله نظامی به هواپیمای مسافربری را خواهد داد؟
@secret_file
۱. حمله جنگندههای آمریکایی به یک هواپیمای مسافربری در کریدور بینالمللی در حال پرواز بود، نشان داد که آمریکا با مزاحمت برای یک هواپیمای بیدفاع مسافربری به دنبال قدرتنمایی است تا اعتبار از بین رفته خود را باز یابد
۲. نیروهای بزدل و تروریستی آمریکا متوجه خطای خود شده و با شناختی که از اقدام ایران دارند در حال توجیه این اقدام خود هستند و میگویند که فاصله امن رعایت شده است!
۲. پاسخ این رفتار آمریکا حتما با #انتقام_سخت ایران علیه نیروهای تروریستی آمریکا در منطقه اجرا خواهدشد
۳. دوران بزن در رویی تمام شده است، ملت ایران متجاوز را وادار به شکست میکند. (واکنش بعدی آمریکا بسیار منفعلانه هم هست به گونهای که ترامپ به جای پاسخگویی از ایران تشکر هم میکند)
۴. پاسخ ایران آنلاین، زنده و در مقابل دید همگان علیه نیروهای تروریستی آمریکا خواهد بود نه در تاریکی شب و علیه هواپیمای مسافربری که سرنشینان آن مردان، کودکان و زنان بیدفاع بوده است
۵. این اقدام آمریکا نه تنها نمیتواند او را از وضعیت متشتت و رو به افول نجات بدهد بلکه با این اقدام آخرین میخ را بر تابوت خود در منطقه کوبید و مردم منطقه و جهان دیدند که به هیچ قانون بینالمللی توجه ندارد و مطالبهگر خروج آنها خواهندشد
۶. افکار عمومی جهان میدانند که پاسخ ایران با شجاعت و جسارت خواهد بود و ابایی از اعلام آن ندارد؛ منتظر روزهای پایانی آمریکا در منطقه باشید/بصیرت
#ضربه_متقابل
👌 #محرمانه کانال حرفهایها
http://eitaa.com/joinchat/361299968Ca15e2013
هدایت شده از سالن مطالعه
🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺
🇮🇷 قسمت پنجاه و یکم 🇮🇷
قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/183
✒لیلةالقدر بود. عراقیها اجازه نمیدادند شب زندهداری کنیم. یزدانبخشمرادی گفت: اجازه بدید ما اعمال این شب را بجا بیاریم. ضرری متوجه شما نمیشه، توی ثواب ما هم شریک میشید.
سلوان گفت: شما میگید ما اسلحه بدیم دستتون؟ یزدانبخش گفت: اسلحه کدومه؟ شما اصلاً معلومه چی میگید؟
سلوان گفت: شماها با همین دعاهاتون با ما میجنگید مگه شما غیر دعا اسلحه دیگهای هم دارید؟
یکی از کسانی که برای عراقی ها جاسوسی میکرد با بیان جملهی دعا اسلحه مؤمن است، عراقیها را تحریک و بدبین کرده بود. به عراقیها گفته بود: از دعای اسرای روزهدار بترسید.
خلاصه امشب ما را از برکات شب قدر محروم کردند.
دیروز، یعنی دوشنبه ۱۱ اردیبهشت، یکی از اسرا که قصد فرار داشت، گیر افتاد. آنطور که میگفتند، گویا خودش را زیر شکم آیفای حامل نان و یا ماشینی که زبالههای اردوگاه را بیرون میبرد، چسبانده بود. دژبانها هنگام خروج ماشینها زیر شکم خودروها را وارسی میکردند. برای اینکه اسرا از لابهلای زبالهها و ماشین زبالهبر فرار نکنند، زبالهها را با دستگاه مخصوصی آسیاب میکردند. بعد از فرار دو اسیر ایرانی از اردوگاه موصلِ دو آن هم در زمان جنگ، به غرور عراقیها برخورده بود. دیگر هیچ روزنهای برای فرار از اردوگاه تکریت وجود نداشت.
فرار ناموفق اسیر ایرانی کار دستمان داد. آمار روزانه را از سه وعده به پنج وعده افزایش دادند. آمار قبل از ظهر و بعد از ظهر هم به آمار صبح و ظهر و شب اضافه شد.
اسیر دیگری که سعی داشت داخل تانکر آب فرار کند داخل تانکر آبی گیر افتاد و کشته شد. او نتوانسته بود از تانکر آب بیرون بیاید. تا سه، چهار روز جنازه،اش داخل تانکر بود. ما از تانکر آبی که جنازهی او داخلش بود، آب میخوردیم. آب بوی مردار گرفته بود. همه فکر میکردند از چاه آب است. بعد از یک هفته که داخل تانکر آب را وارسی کردند، جنازه متلاشی شدهی او را بیرون کشیدند.
بچهها روزه بودند. اسیر ایرانی بد موقعی را برای فرار انتخاب کرده بود. نمیدانم بعضیها چطور حاضر میشدند با فرارشان زندگی را بر چند هزار اسیر ایرانی سخت کنند؟!
◀️ ادامه دارد . . .
قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/187
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز سالروز فاجعهای است که امام خمینی (ره) در مورد آن فرمودند:
ما در خیلی مسائل تحمل کردیم ولی این مسئله بیتحمل کرده من را...
۶ مرداد سالروز کشتار حجاج ایرانی در بیت الله الحرام در سال ۶۶ توسط آلسعود
@Bisimchimedia
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از کی تا حالا جاده صافکن صهیونیسم و آباد کننده کارخانههای اسلحهسازی آمریکا و آواره کننده کودکان سوری و یمنی شده عالیجناب و برادر؟
#اختصاصی_بیسیمچی
@Bisimchimedia
هدایت شده از با شهدا گم نمی شویم
▪️ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است
▪️روضه نمی خواهی؛ مزارت روضه خوان است
▪️گلدسته ات سنگی ست، روی تربت تو
▪️گنبد نداری...گنبد تو آسمان است
🏴شهادت امام محمد باقر (ع) تسلیت باد...
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
هدایت شده از
امام زادگان عشق
🌷🍃🌷🍃🕊🌷🍃🌷🕊🌷
#مناسبت_سالروز_شهادت🥀🕊
۷# مردادماه سالروز شهادت لاله ای دیگر از لاله زار محلمون هست که قبلا از طرف گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق خدمت خانواده محترمشان رسیده ایم ؛دانشجوی بسیجی ؛
🌷شهید سعید بزرگی راد🌷
در صبحگاه سال ۱۳۴۴ در شهرستان فومن دیده به جهان گشود . او در خانواده ای مذهبی رشد کرد و در شرایط دشوار اقتصادی روزگار کودکی را پشت سر گذاشت . سعید تا سن شش سالگی به اتفاق پدر و مادر خود در روستای شنبه بازار شهرستان فومن در خانه ی پدر بزرگ روزگار گذارنید و پس از آن به دلیل موقعیت شغلی پدر ( که در جنگلبانی پذیرفته شده بود ) به شهرستان سلماس استان آذربایجان غربی منتقل شدند و در کنار دو برادر و یک خواهرش در خانه ای استیجاری و با کمبود امکانات مشغول به زندگی شد . احکام دینی را از همان سنین کودکی در محیط ساده ، صمیمی و پر از معنویت خانواده فرا گرفت و به همراه مادر با شرکت در مراسمات مذهبی عشق و علاقه ای خاص نسبت به ائمه اطهار (علیهم السلام ) پیدا نمود . وی که از هوش سرشاری برخوردار بود پس از سپری کردن کودکستان در سن هفت سالگی به عنوان اولین فرزند خانواده در مدرسه ابتدایی رضا پهلوی در شهر سلماس ثبت نام نمود و به درس و تحصیل مشغول شد و با سخت کوشی و تلاش وافر توانست مقطع ابتدایی را با نمرات عالی سپری نماید و به همین خاطر در دیداری که محمد رضا شاه از مدرسه ایشان داشت هدیه و کتابی از زندگینامه خود را به سعید اهدا کرد .
هدایت شده از
امام زادگان عشق
پس از موافقت انتقالی پدر، خانواده ی سعید پس از هفت سال به شهر فومن باز گشتند و وی در مدرسه راهنمایی کوروش ( توحید امروز) ثبت نام کرد . سال اول راهنمایی بود که زمزمه های انقلاب اسلامی به گوش می رسید وی از آنجا که در خانواده ای آگاه و متدین رشد نموده بود با اندیشه های حضرت امام آشنا شد و با سن کم خود با شرکت در راهپیمایی و حضور در جلسات مذهبی گام به گام با مسائل پیرامون خود آشنا شد و به سبب همین آشنایی هدیه و کتابی را که از شاه مزدور دریافت کرده بود را به آتش کشید و روز به روز در راه آرمانهای خود راسخ تر شد و در این راه مادر از دور مواظبش بود تا آسیبی به او نرسد . با پیروزی انقلاب اسلامی مقطع راهنمایی را با موفقیت سپری کرد . برای ادامه تحصیل و بعلت نبود معلمین خبره در رشته ریاضی فیزیک در شهرستان فومن ، در یکی از دبیرستانهای شهر رشت ثبت نام کرد و با نمرات عالی سال اول دبیرستان را به پایان رسانید به دلیل آزار و اذیت برخی از همکلاسی هایی که مخالف انقلاب بودند به شهرستان فومن باز گشت و در مدرسه شهید کدیور ثبت نام نمود و به ادامه تحصیل مشغول شد. فضای انقلابی حاکم بر ایران اسلامی سعید را آن چنان پخته و پر شور و متعهد ساخته بود که او در برپایی نماز جماعت و جمعه و شرکت در مراسمات مذهبی و کلاسهای قرآن در مهدیه شهرستان سر از پای نمی شناخت و با شنیدن صدای اذان در مسجد حضور پیدا می کرد و مادر را نیز در این راه ترغیب می نمود . وی هرگز لباس تازه نمی پوشید و با جمع کردن پول روزانه خود به فقرا و نیازمندان کمک می کرد و دلسوز خانواده بود . به پدر و مادر در کار کشاورزی کمک می کرد و احترام خاصی برای آنها قائل بود با انسانها متدین و عالم و اهل مسجد نشست و برخاست داشت و در کمک به روستاییان محروم و ستم دیده می شتافت و بسیار آرام و با وقاربود و از نگاه کردن به نا محرم خود داری می کرد . با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه انقلاب نو پای ایران اسلامی عرصه وسیع تر و آزمونی سخت تر برای سعید ایجاد شد . او که در سال دوم دبیرستان به همراه مدیر مدرسه و جمعی از دوستانش برای بازدید از کردستان رفته بود وقتی از اوضاع و نا به سامانی های مردم کردستان و نیز خبر شهادت دوست و هم بازی دوران کودکی اش آگاهی پیدا کرد با عزمی راسخ قصد جبهه کرد که با مخالفت خانواده رو به رو شد. چون خانواده دوست داشتند سعید در آینده با داشتن استعداد بالا در رشته پزشکی و یا مهندسی در دانشگاههای معتبر کشور تحصیل نماید . از آنجایی که عموها و خانواده مادری سعید دارای تحصیلات عالیه بودند خانواده نیز علاقه به ادامه تحصیلات وی داشتند . اما از آنجا که سعید با ایمان و اعتقادی راسخ قصد جبهه کرده بود و خداوند متعال او را برگزیده در این راه کرده بود پس از یکسال سعی و تلاش سرانجام خانواده را برای رفتن به جبهه راضی نمود و در سال ۱۳۶۲به مدت ۴۵روز با دیدن آموزش نظامی در کاشمر مشهد برای اولین بار به سمت کردستان اعزام شد و به عنوان آرپی چی زن در لباس بسیجی مشغول به دفاع از میهن اسلامی شد . سعید که در سنگر جبهه و جهاد مشغول دفاع بود هیچ گاه سنگر علم را فراموش نکرد و در فصل امتحانات به شهرستان فومن مراجعه و پس از امتحانات بار دیگر عازم جبهه می شد . وقتی برای مرخصی به شهر و دیار خود باز می گشت برای جوانان و نوجوانان ورزشهایی
از قبیل پینگ پنگ و فو تبال را ترتیب می داد تا با این بهانه آنها را جذب در کارهای مذهبی و اعتقادی کند و در کنار این کارها به مسائل احکام و قرآن و دروس تقویتی بچه ها توجه ویژه می کرد . یکسال پس از حضور در غرب سعید برای رفتن به جنوب کشور آماده شد و در آن جا به عنوان بی سیم چی به یاری رزمندگان اسلام رفت . یکبار به دلیل سهل انگاری سربازی چادر استراحتی شان به آتش کشیده شد که با کمک بی شائبه وی و بیرون کشیدن تجهیزات
بخصوص کتابهای قرآن و دعا به عنوان تشویق از سوی فرمانده اش به مشهد مقدس سفر نمود و یکبار نیز با شرکت در مسابقه احکام در بین ۳۰۰ نفر از رزمندگان لشگر قم رتبه اول را کسب کرد که به سوریه و دیدار از حضرت امام ( ره) مشرف شدند . تشویقات دیگری نیز برای او در نظر گرفته شد که به دلیل شهادتش نتوانست آنها را دریافت نماید . سعید پس از اخذ مدرک دیپلم در آزمون کنکور شرکت نمود و برای بار سوم به سمت غرب و به عنوان بی سیم چی در سنگر ها حضور پیدا کرد که سرانجام در هفتم مرداد سال ۱۳۶۴ در عملیات قادر در کلاشین عراق به صورت غافلگیرانه از سوی دشمن، مورد اصابت تیر مستقیم قرار می گیرد و به شهادت میرسد اما چون پیکری او از میدان جنگ بر نمیگردد خانواده احتمال اسارت یا زنده بودن او را میدادند .
هدایت شده از
امام زادگان عشق
سعید در آزمون کنکور سال ۱۳۶۴ توانسته بود در دانشگاه گیلان و مشهد در رشته الهیات و تربیت معلم رشت قبول شود که پس از شهادتش خبر قبولی اش در روزنامه ها به چاپ رسید و بالاخره در سال ۱۳۷۲ پس از هشت سال و سه ماه چشم به راهی از طرف سپاه منطقه گیلان پلاک و استخوانها و لباسهای سعید به دست خانواده منتظرش رسید و سعید پس از تشیع بر روی دستان مردم شهید پرور در گلزار شهدای شهرستان فومن در کنار دوستانش به خاک سپرده شد و به جمع ۹۶شهید دانشجوی گیلان پیوست .
✍ خصوصیات اخلاقی شهید؛
✅به نماز اول وقت آنهم بصورت جماعت در مسجد بسیار اهمیت می داد.
در بین جوانان و نوجوانان محله محور بود .
⬅️اهل مطالعه بودند بخصوص کتاب رساله امام را حفظ بودند و کتابهای شهید بهشتی و شهید مطهری را کاملا مطالعه کرده بودند .
⬅️برای خود لیستی از گناهان کبیره تهیه کرده بود و آن را در اختیار همه قرار میداد.
✳️در ارشاد و راهنمایی جوانان از هیچ کاری دریغ نمیکرد .
💠اهل محاسبه اعمال بود .
📜 فرازهایی از وصیت نامه شهید؛
برادران و خواهران دینی ، هیچ گاه امام را تنها نگذارید . که نگذاشته اید و نمی گذارید . ولایت فقیه را نگهبان باشید و امرش را در همه جا و همه وقت اطاعت کنید . از روحانیت که دژ مستحکم اسلام است هیچ گاه و به هیچ وجه جدا نشوید که تاریخ به ما نشان داده است ، هرگاه ما از روحانیت جدا شدیم شکست خورده ایم به فکر خدا باشید و لحظه ای از یاد خدا دور نباشید البته ذکر این جمله بسیار آسان است اما در عمل باید دید که چطور می شود یعنی اینکه تمام زندگیتان عبادت باشد و حتی چشم را بر روی هم گذاردن و قدم برداشتن و کوچکترین حرفی را زدن فقط و فقط و… در راه خداوند بزرگ باشد نه این که عبادت را در کنار زندگیتان قرار دهید و اگر وقت کردید نمازی به پا دارید و بقیه را هر چه که این هوای نفس خواست عمل کنید . و اما شما برادران و خواهرانم ، امیدوارم که شما هم راه برادرتان را ادامه دهید و جایمان را خالی نگذارید و با یک دست قرآن و با دست دیگر با سلاح علمی یا رزمی به جنگ علیه باطل ادامه دهید .
⚘روحش شاد و یادش گرامی⚘
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات⚘
🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق. محله زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃🌷