🔸امروز پنج شنبه ۲۶ آبان جلسه بسیار خوبی برگزار شد؛
نشست تخصصی «چیستی و نحوه وجود فرهنگ: نگرش نوین به فلسفهٔ فرهنگ» به همت پژوهشکده فرهنگ و تمدن توحیدی با همکاری پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی(پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و مرکز همکاریهای علمی و بینالملل) و دانشگاه باقرالعلوم(ع) (گروه فرهنگی تمدنی).
🔷فرهنگ همیشه مهم ترین ساحت حیات جمعی در میان ساحات دیگر بوده است چرا که انسان در فرهنگ انسان می شود یا از انسانیت فاصله می گیرد.
وضعیت فرهنگی این روزها نیز حاکی از اهمیت این موضوع است. اما برای سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی لازم است نکات غامض و پیچیده فرهنگ حل شود.
🔹تلاش استاد سید یدالله یزدان پناه در تألیف کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ باعث شد ایشان و دو استاد گرانقدر دیگر یعنی استاد حمید پارسانیا و علی اکبر رشاد گرد هم آیند و در باب فرهنگ و این کتاب گفتگو کنند.
⬅️سالن هشتاد نفره دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام تقریبا پر بود. قرارگرفتن این سه استاد در کنار هم برای بسیاری جذاب بود. فارغ از تمام بحث های علمی طرح شده که اکنون فرصت بیانش نیست، دو چیز خیلی زیبا بود؛ یکی گفتگو و دیگری تواضع.
گفتگوی سه استاد حوزه با یکدیگر که به خوبی پیش رفت و حس خوبی به حضار داد. و تواضع هر سه که آن هم برای ما آموزنده بود.
@ahmad_olyaei
.
روزها بی تو سخت جانکاهاند
سهم دلهای ما پریشانی است
شک ندارم در این مصیبتها
چشمهای تو نیز بارانی است
ای علمدار رهبرم برگرد
بیقراریم قهرمان عزیز
دیدهای آتش دل ما را
در غم و داغ آرمان عزیز
کاش بودی و با صدای رسا
وعدۀ انتقام میدادی
دل ما را به وعدهای صادق
باز هم التیام میدادی
✍️#محمدتقی_عارفیان
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
@ahmad_olyaei
#یادداشت
چه باید کرد؟َ!
🔸جامعه، امروز روزهای خاصی را می گذارند. این روز ها با تمام اغتشاشات، ناآرامی ها، خشونت ها و حتی بالاتر از اینها یعنی جنگ قبلاً هم در ایران عزیز تکرار شده و به لطف خداوند، هدایت امام و رهبری و سرمایه اجتماعی مردم پشت سر گذاشته شده است.
اما این روزها فقط شاهد اغتشاش نیستیم بلکه اعتراضاتی هم وجود دارد. اعتراضاتی که ممکن است بعضی از آن ها وارد و قابل تأمل باشد.
هیچ کس نمی تواند این اغتشاشات افسار گسیخته که این روزها با خون مردم و حتی خردسالان آمیخته شده و موج سواران در کمین، دیگر به صورت عریان سوار بر این ناآرامی ها شده، هم بر آن می دمند و هم ماهی خود را صید می کنند، را محکوم نکند اما هیچ کس هم نمی تواند بعضی کاستی ها را کتمان کند. بنظر می رسد اگر این اعتراضات رنگ و بوی اغتشاش نمی گرفت و در آرامش برگزار می شد احتمال افزایش معترضین هم وجود داشت اما حال که دیگر تبدیل به جولان تجزیه طلبان و داعش صفتان شده است، معترضین به کاستی های کشور که عاقلانه و صادقانه و دلسوزانه اعتراضاتی دارند، صف خود را جدا کرده اند و ترجیح می دهند زمانی در باب ایران صحبت کنند که به نفع دشمن و این اغتشاش تمام نشود.
◀️با ترسیم صحنه فوق، وظیفه چیست؟ آیا باید نسبت به هر دو ساکت بود و اقدامی نکرد؟ همه می دانیم که نهاد ها و بخش های امنیتی و نظامی مثل همیشه در صف اول مشغول آرام کردن اوضاع هستند و البته این حق است و باید ادامه داشته باشد اما بخش دیگر چه کند؟
در یک یادداشت و مقال نمی توان راه حل کامل و همه جانبه ارائه داد چراکه چالش ها و پیچیدگی های حکمرانی و جامعه داری مردان اندیشه ورز در همه حوزه ها و مجریان قوی در همه عرصه ها را می طلبد اما شاید بتوان یک یا دو راه حل برای کمک به حل مسأله در بحران ارائه داد.
🔷من این دو پیشنهاد را با شما به اشتراک می گذارم، ممکن است ایراد داشته باشد و ممکن است کمکی باشد به قدر وسع این قلم؛
1- سریعا چند نفر از اغتشاشگران اصلی را که بنا بر قانون محارب هستند اعدام کنید. این می تواند بخش عمده ای از اغتشاشگران را سرجای خود بنشاند. این کار ناظر به آن بخش اغتشاشات است. حدود دوماه از اغتشاشات می گذرد و هیچ اجرای حکمی دیده نمی شود! لذا میبینیم که هشتگ پایان مماشات گسترش یافته است.
2- سریعا چند نفر از مسئولانی که در مسئولیت های مهم حضور داشته و دارند و بخشی از کاستی های موجود حاصل فعل یا ترک فعل آن هاست به دادگاه آورده و بررسی علنی کنید. این کار نیز ناظر به بخش اعتراضات است. آیا عملکرد هیچ مسئولی در وضعیت ارز، گرانی اجاره و مسکن، تورم، بورس و به طور کل کاستی ها تاثیر نداشته است؟! آیا امتداد این تأثیر، منجر به نارضایتی ها نشده است؟!
🔸هردو پیشنهاد متوجه قوه قضائیه است. قوه قضائیه می تواند با عملکرد سریع و دو جانبه (ناظر به اغتشاشگران با اعدام و ناظر به اعتراضات حقه با تشکیل پرونده چند مسئول) اوضاع ایران امروز را متفاوت کرده و بخش عمده ای از اعتماد به حاکمیت، امید به حل مسائل و ناامید کردن دشمن را احیا کند.
گاهی سریع، دیر می شود...
@ahmad_olyaei
metaverse.mp3
39.8M
🔸همه می دانیم فضای مجازی به خصوص در این ایام، چه با ما کرده است. شاید اگر آینده پژوهی فناوری های سایبری و سنجش پیامدهای آن ها در دستور کار ما بود، کمی وضع بهتر بود.
🔹تجربه نشان داده است که جامعه علمی، بهخصوص دینی و بهخصوص حوزوی در برخورد با مانند متاورس، در مرحله اول وارد انکار میشوند. در مرحله دوم، وارد امتناع میشوند؛ یعنی میگویند به سمت اینها نروید. در مرحله سوم، وارد همکاری می شوند.
🔸متاورس (metaverse) ممکن است فعلا یک رؤیا یا یک ایده باشد اما اگر تحقق یابد، قطعا اوضاع طور دیگری خواهد شد.
◀️این فایل، صوت ارائه ام در نشستی با موضوع متاورس البته در سال گذشته است.
خلاصه متن آن هم در این لینک قابل دسترس است؛
https://b2n.ir/q82375
@ahmad_olyaei
به بهانه جامجهانی
🔸ورزش شویی (Sportswashing) یک اصطلاح سیاسی_ورزشی ست. این اصطلاح که معنای نفی دارد به معنای سوء استفاده از ورزش برای کسب شهرت، سرپوش گذاشتن بر رسوایی های سیاسی یا فساد و ... از طریق میزبانی یک رویداد ورزشی، کمک مالی به تیمها یا مشارکت ورزشی می باشد.
اما شاید بتوان فارغ از جعل این واژه برای این معنای منفی، آن را برای یک هدف مثبت مجددا جعل کرد.
◀️با این فرض، ورزش شویی می تواند استفاده از ورزش برای حل مسأله اجتماعی تلقی شود.
🔹این روزها ایران شاهد دو اتفاق است؛ یکی اغتشاشاتی است که بنظر می رسد وحدت مردم، آرامش ملی و لذت را دچار خدشه کرده و دیگری جام جهانی قطر.
🔶بسیاری از اندیشمندان مانند بریتبرس و هریس (Breitbarth & Harris) معتقدند فوتبال می تواند عاملی در ارتقای ارزشهای اجتماعی و کاهش تنش های اجتماعی باشد.
فوتبال همان زبان مشترک است که فهم مشترک نیز به همراه دارد و جام جهانی اکنون به عنوان بزرگترین و مهم ترین رویداد فوتبالی جهان که شاهد صدها فوتبالیست و دست اندرکار و میلیون ها هوادار است این اشتراک زبانی و فهمی را را به اوج رسانده. هوادار که هم فوتبال بدان نیاز دارد و هم جامعه.
🔹از طرف دیگر بازی های ایران با دو دشمن سیاسی خود یعنی آمریکا و انگلیس بسیار حیثیتی و دارای چاشنی هیجان است. هیجانی که اگر مدیریت شود حتی در صورت باخت هم وحدت آفرین است چرا که جنس فوتبال و مقوله هوادار این قابلیت را دارد که ایرانی ها را در یک مسابقه در کنار یکدیگر قرار دهد.
ورزش شویی عامدانه اما برعکس یعنی با رویکرد مثبت، درینجا می تواند بهره برداری حداکثری برای حفظ انسجام اجتماعی باشد.
🔸البته من فوتبال را به عنوان ورزش قهرمانی محصول دولت مدرن می دانم اما پیش از خروج از دولت مدرن ، نمیتوان آن را حذف کرد مانند رسانه و فضای مجازی. پس باید حداکثر بهره را برد.
@ahmad_olyaei
نمونه ای از کار خوب و زیبا نسبت به آنچه در یادداشت بالا ذکر شد.
استفاده از رویداد بازی های ایران برای انسجام اجتماعی
@ahmad_olyaei
این صحنه مرا یاد عملکرد رسانه های انگلیسی و واکنش های ما می اندازد.
آنها خبر فیک (در اینجا شوت بی هدف) می فرستند و ما به بجای بر خورد با آن خبر، با هم برخورد می کنیم.
@ahmad_olyaei
شبه بحران و پدیده انسان-رسانه
✍️ احمد اولیایی
◀️ با شنیدن خبر ترور پرزیدنت کندی، از هر شش نفر، پنج نفر کارهای روزانه خود را برای دیدن تلویزیون زمین گذاشتند. مراسم تشییع او 81 درصد از مخاطبان تلویزیون را به خود اختصاص داد. 79 درصد خانواده های امریکایی سخنرانی عصر جرج بوش در ژآنویه 1991 و در زمان حمله هوایی بغداد را تماشا کردند. در هفته اول جنگ دوم اعراب و اسرائیل (1973) 68 درصد در تمام طول روز به رادیو گوش می دادند و حتی 55 درصد همراه با تلویزیون به رادیو گوش می دادند. این ها بخشی از علاقمندی مخاطبان برای شنیدن و دیدن اخبار در بحران است.
🔸گربر (Graber) بحران را رویدادهای بشری یا طبیعی که جان و مال یا آرامش ذهنی تعداد زیادی از مردم را با تهدید جدی روبرو می کند، تعریف کرده است. البته او شبه بحران را جدا می کند. شبه بحران آن چیزی است که رسانه ها و به تبع، مخاطب را به شدت درگیر می کند اما جامعه را بصورت واقعی تهدید نمی کند.
🔹من تصور می کنم اکنون ما با یک شبه بحران در ایران امروز مواجهیم. واقعیت جامعه همانطور که رهبری در دیدار مردم اصفهان فرمودند پیشروی ایران است اما برآمد رسانه (فضای رسانه ای) چیز دیگری ست جامعه ی بازنمایی شده ی متفاوتی را به تصویر می کشد. نشان داده جامعه غیر واقعی فارغ از تمام آسیب هایش ما را با یک جنگ اعصاب (war nerves) مواجه می کند. پدیده ای که در حین بحران ها روی می دهد و در آن افراد به دلیل بارش زیاد اطلاعات، مضطرب و پریشان می شوند. اساسا در این مرحله، حضور رسانه ای چه در قالب کنشگر و چه در قالب مصرف کننده کم کم جایگزین فعالیت واقعی در جامعه می شود. در این صورت به قول لازارسفلد و مرتون، افراد ممکن است مرتکب اشتباه «مساوی دانستن آگاهی صرف از مشکلات روز با انجام کاری برای حل آن» شوند.
🔸از طرف دیگر به واسطه توسعه فضای مجازی با مقوله به نام انسان-رسانه مواجهیم. انسان هایی که با یک گوشی هوشمند در دست ساعت ها نه در فقط در مقام مصرف کنند بلکه با نوشتن، تویئت کردن، پست گذاشتن، صوت گذاشتن و مهم تر از همه با بازنشر دادن در مقام تولید کننده عمل می کنند. این ها انسان- رسانه هایی هستند که به رسانه بودن خودشان التفات ندارند اما عملا رسانه شده اند. بزرگ ترین اثر این عدم التفات، سلب مسئولیت اجتماعی رسانه است. توجه به این نکته در شبه بحران ها می تواند برای ما بسیار راهگشا باشد.
@ahmad_olyaei
بحثی در باره «گفتگو»
این کتاب، دغدغه و زحمت دکتر بابایی نسبت به مسأله گفتگو ستودنی ست.
توفیق شد بخش کوچکی از کتاب که درباب گفتگوی عادلانه بود را حقیر کمک کنم.
@Habibollah_Babai
@ahmad_olyaei
احمد اولیایی
این روزها مطالعات پیرامون دهه هشتادی ها رونق گرفته است. این نشست توسط سازمان تبلیغات اسلامی و برای
خلاصه ای از آنچه در نشست «نسل زد (z) و سیاستگذاری فرهنگی» بیان شد.
نسل زد (z)
✍ احمد اولیایی
🔸نسل زد یا زومرها - متولدین 1995 تا 2010 میلادی یا حدود ۱۳۷۵ شمسی که امروز ن 25 سال دارند - را شهروند دیجیتال مینامند. این نسل با صفحه نمایش زندگی کرده و برای هر فعالیتی از بستر آیتی استفاده میکند. این شهروندان دیجیتال، به دلیل سن خاص خود کنشگران چند سال آینده کشور خواهند بود.
◀️ارتباطات این نسل، کاملاً مجازی است. طرفدار خلاقیت و روزآمدی هستند و اصلاً با رکود و تکراری شدن کنار نمیآیند. تقریباً قانون و عرف خاصی را نمیپذیرند. برای مثال ممکن است گاهی روزها بخوابند و گاهی هم شبها.
نسل ضد، بهشدت نیاز دارد که باور بشود؛ باور نشدن هم از سوی خانواده و هم از سوی مسئولین کشور، یکی از دلایل فریاد بلند این نسل است. این نسل به دنبال آزادی است و هیچگونه ملاحظهای را نمیپذیرد. بهراحتی همه افراد را نقد میکند و حتی با این که دیگریِ خود را مورد بیاحترامی قرار دهد، مشکلی ندارد. این بچهها بهشدت به دنبال رقابت هستند و چون زیست این نسل در مصرف رسانهای بالایی شکلگرفته است، ویژگیهای خاصی که برشمرده شد را در آنها میبینیم.
🔹در سیاستگذاری فرهنگی نباید صورتمسئله را پاک کرد. باید برخی از آداب آنها و آنچه استفاده می کنند را پذیرفت، الله نه به معنی قبول کردن بلکهه به معنی آنچه بالاخره اتفاق افتاده است.
به عنوان مثال، ما باید مکدونالد را نه با نگاه یک مقوله تغذیهای بلکه با به مثابه فرهنگ بپذیریم. مکدونالد برای این نسل یک فرهنگ موجود است. نوجوانان و جوانان ما به این سبک از تغذیه - که مختصات آن فستفودی و سرعت در خوردن در کنار خیابان است - علاقه دارند و اکنون این مدل از تغذیه در کشور ما رواج دارد. پس اساساً مکدونالدی شدن دیگر چیز عجیبی نیست. یا مسئله سیگارکشیدن قط ربط به توتون و تنباکو و امر تدخین نداردبلکه این یک فرهنگ بزرگشدن است و احساس برتری داشتن را برای فردی که استعمال دخانیات دارد، به دنبال میآورد. مثال دیگر بحث دیر خوابیدن است؛ در جوامع سنتی با غروب خورشید، روز به اتمام میرسید اما در جوامع مدرن زمانی که شارژ گوشی به اتمام میرسد، روز هم تمام میشود. شب و استراحت شبانه برای این نسل اهمیتی ندارد چون زیست او از اساس مبنای متفاوتی دارد.
🔷در کشور ما نهادهای سیاستگذار همچون شورایعالی انقلاب فرهنگی و... در حال تدوین و جهتدهی به کنشهای فرهنگی بر اساس یک عقلانیت منطقی و دینی هستند. اما جوان دهه هشتادی، کنش منطقی ندارد؛ بلکه در یک نظام علّی برآمده از گروه همسالان خود، وارد جامعه میشود و ارزشهای مورد تأکید نهادهای بالادستی برای او اهمیتی ندارد. بعد از حدود چهل سال از انقلاب اسلامی امروز در نقطهای هستیم که کسی از آن اسناد تولید شده توسط نهادهای بالادستی تبعیت چندانی ندارد. علت هم این است که تصمیمگیران و سیاستگذاران، دیالکتیک منطقی در فهم این نسل ندارند. سیاستگذار از نسل دهه هشتادی عقب افتاده است. بچه های نسل زد، مهارتهایی مثل زبان، آیتی، سرعت بالا و ... را دارند و از همه مهمتر، این بچهها دارای یک منِ فعال هستند. سیاستگذاری نسل قبل از بالا به پایین بود و سیاستپذیران هم چارهای جز پذیرش نداشتند، چرا که تمام خوراک فکری آنها توسط همین سیاستگذاران تأمین میشد؛ اما نسل جدید احساس نیازی نسبت به سیاستگذاران نمیکنند چرا که گروه مرجع او تغییر کرده و خودش با دوستان و همنسلهای خود، مسائل خود را بر طرف میکنند.
🔸ما برای شناخت تقاضاهای نسل زد، باید پیمایشهای میدانی و ملی داشته باشیم. ما باید از ظرفیتهای فقه اجتماعی در دیالکتیک بین سیاستگذار و نسل زد بهره ببریم.
◀️ضمن اینکه ما در یک جنگ شناختی نیز هستیم. در جنگ شناختی، فرایند ادراک دستکاری میشود. امروز ادراک این نسل از واقعیت جامعه فاصله گرفته است. نتیجه خرابشدن ادراک جامعه و فاصلهگرفتن از واقعیت جامعه، شکاف شناختی است. عوامل معرفتی و غیرمعرفتی متعددی بر ادراک فرد اثرگذارند. فعلاً در مجموع میتوان گفت که مسئله رسانه، نقش پررنگ تری در ساخت ادراک این نسل دارد.
@ahmad_olyaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلبریتی لزوما بد نیست...
آنچه بد است #سلبریتیسم به معنای صنعت بهره برداری و بهره کشی از سلبریتی به نفع دنیای مدرن است.
آفرین به #نیما_نکیسا
@ahmad_olyaei