✅خاطره ای از یکی از مبلغین دانش آموزی
توی ایام زن زندگی آزادی یه مدرسه تیز هوشان دبیرستانی رفتم که مدیرش قبلش گفت حاج آقا هر توهینی کردن پیشاپیش عذرخوام
اینجا مدرسه خصوصی هست و والدین این بچه ها زیاد هزینه کردن و ما نمیتونیم بهشون چیزی بگیم
گفتم مشکلی نیست و رفتم سر کلاس
دیدم ردیف عقب بچه ها کشف حجاب کردن و روی میز نشستن (قسمتی که کتابهاشون رو میذارن)و پاچه هاشون رو هم بالا داده بودن و من که وارد کلاس شدم یه شعری با هم خوندن و بعدش زدن زیر خنده
دقیقاً همون لحظه توسل کردم و در حالی که سرم پایین بود بحث رو شروع کردم...
الحمدلله به لطف اهل بیت بحث خیلی خوب جلو رفت و کار به جایی رسید که کم کم روسری سرشون کردن و پایین می نشستن و آخرای کلاس اگر هر کدومشون میخواست سر و صدا کنه بقیه نمیذاشتن و ساکتش میکردن
جلسه بعدی که اون مدرسه رفتم میخواستم یه کلاس دیگه برم که بچه های کلاس قبلی ، وقتی من رو توی سالن دیدن پایین عبای منو گرفته بودن و جلوی معلم خودشون که از رفتارش مشخص بود به مذهب اعتقادی نداره میگفتن بیا تو کلاس ما😂
مدیر هم از این رفتار بسیار متعجب بود و میگفت تا به حال چنین صحنه ای ندیده
و چیزی که برای خود منم عجیب بود اینکه دخترها اذعان میکردن تا حالا با هیچ طلبه ای رو در رو و مستقیم حرف نزدن و ته ته حرفشون این بوده که اگر یه آخوند از کنارشون رد میشده متلک مینداختن
#خاطره
#مدرسه
#اموزش_پرورش
✅کانال شیخ محمد ایزدی 👇
https://eitaa.com/ezadi110/765
خاطرات تبلیغ دانش آموزی خودتون رو برای کانال به سوی ملکوت بفرستید 👇
https://eitaa.com/joinchat/623968257C458e20d062