ادامه پست قبلی
حق علی ها غصب شد این را بپرسید
از تک تک «شبهای پیشاور» شناسان
فرزند ابراهیم ما را تشنگی کشت
ای وارثان آب ای هاجر شناسان
الهام میگیرند از زخم گلویش
تحریر زنها،قاریان،حنجر شناسان
با پیکر اکبر کنار هم کشیدند
تصویر او را لاله ی احمر شناسان
باید دم از او زد «من المهد الی اللحد»
این است فیض اول وآخر شناسان
باب الحوائج تر از او پیدا نکردند
در هر دو عالم غنچه ی پرپر شناسان
#احمد علوی
https://eitaa.com/ahmadealavi
04.mp3
3.85M
غزل مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام
قطعه هایی از تنش قطع یقین پیدا نشد
دشت را گشتند و اکبر بیش از این پیدا نشد
تیرها اجزای اکبر را به صحرا دوختند
اسب زخمی شد، رکاب افتاد، زین پیدا نشد
تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد و شکست
بر رکاب سبز پیغمبر نگین پیدا نشد
ناگهان شیرازه اش پاشید از هم، بعد از آن
شرحی از آیات قرآن مبین پیدا نشد
هر دو عالم را ملائک زیر و رو کردند و هیچ
سرزمینی بهتر از این سرزمین پیدا نشد
گشته ام، اما برای زائر کویش شدن
بهتر از حال و هوای اربعین پیدا نشد
کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت
جز علی در این جهان حبل المتین پیدا نشد
صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی
غیر حیدر یک امیرالمؤمنین پیدا نشد
#احمد علوی
https://eitaa.com/ahmadealavi
03.mp3
4.79M
نذر حضرت عباس علیه السلام
آماده باش مقصد ما در سفر یکی ست
سرهایمان جداست ولی بال و پر یکی ست
این ها برای کشتن ما صف کشیده اند
از هر کجای دشت بپرسی خبر یکی ست
دار و ندارمان همه در بین خیمه هاست
آتش که شعله ور بشود خشک و تر یکی ست
حتی به روی اکبر من تیغ می کشند
با اینکه با پیامبر از هر نظر یکی ست
تنها به این گناه که فرزند حیدریم
تنها به این دلیل که ما را پدر یکی ست
آیا کسی نمانده که یاری کند مرا
اینجا میان این همه لشکر اگر یکی ست
عباس من برادر من نور چشم من
طرز مصاف کردن تو با پدر یکی ست
تنها رجز بخوان و بگو یا علی مدد
در چشم شیر ، یک نفر و صد نفر یکی ست
چشم انتظار آمدنت از شریعه اند
حالا دعای اهل حرم بیشتر یکی ست
شمشیرها به دور تنت حلقه می زنند
چون جمع تیغ ها همگی ضربدر یکی ست
بعد از من و تو زینب اگر نشنود بدان
خونین بدن زیاد ولی خون جگر یکی ست
از بس حروف پیکر پاکت مقطعه ست
پائین پای مرقد و بالای سر یکی ست
غرق ستاره است تن من ولی هنوز
در آسمان بی کسی من قمر یکی ست
#احمد علوی
https://eitaa.com/ahmadealavi
02(1).mp3
5.94M
ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت
بی قرار بی قرار آمد ،قرارش را نداشت
سالها پا در رکاب حضرت خورشید بود
بر رکاب اما سوار کهنه کارش را نداشت
بر رکاب خود نگین سرخ خاتم را ندید
بر رکاب خود نگین شاهوارش را نداشت
خوب یادش بود وقتی رهسپار جنگ شد
دشت تاب گامهای استوارش را نداشت
لحظه هایی را که بی او از سفر برگشته بود
لحظه هایی را که اصلا انتظارش را نداشت
یال هایش گیسوانی غوطه ور در خاک وخون
چشمهایش چشمه ای که اختیارش را نداشت
اسب بی صاحب شبیه کشتی بی ناخداست
صاحبش را،هستی اش را ، اعتبارش را نداشت
پیکر خود را به خون آسمان آغشته کرد
طاقت دل کندن از دار وندارش را نداشت
اسب ها در قتله گاه آسیمه سر میتاختند
کاش شرم دیدن ایل وتبارش را نداشت
پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود
که حساب زخمهای بی شمارش را نداشت
کاش دُلدُل بود ودِل دِل کردنش را میشنید
لحظه ای که حیدر بی ذوالفقارش را نداشت
بال هایش را همان جا باز کرد وجان سپرد
آرزویی غیر مردن در کنارش را نداشت
#احمد علوی
https://eitaa.com/ahmadealavi
برای حضرت زینب( سلام الله علیها)
چگونه داغ ها را میگذارد پشت سر زینب
کجا؟کی؟میگذارد چشم بر هم در سفر زینب
فقط با دیدن عباس دائم زنده میگردد
تمام خاطراتی را که دارد از پدر زینب
به جز آن روز هایی که به همراه برادر بود
ندیده روز خوش در زندگی از هر نظر زینب
جگر سوز است داغش مثل اقیانوسی از آتش
اثر بخش است آهش ،چون دعا وقت سحر زینب
اگر چه بر فراز نیزه "رد الشمس"را دیده
ولی با خطبه هایش می کند "شق القمر "زینب
طنین خطبه هایش در دل افلاک می پیچد
و کاخ ظالمان را می کند زیر و زبر زینب
دل اهل حرم با بودنش گرم است و شکی نیست
که بوده یک تنه اندازه ی صد ها نفر زینب
خبر دارم که در طول مسیر ،از کربلا تا شام
نبوده لحظه ای از حال طفلان بی خبر زینب
خبر دارم تنش با تازیانه گرم صحبت بود
زمانی که برای کودکان میشد سپر زینب
شبیه کوه یا آتشفشانی ابری و خاموش
گذشته از کنار خیمه های شعله ور زینب
اگر در علقمه،گودال،در دروازه ی ساعات
گرفته دست ها را مثل مادر بر کمر زینب
سر خود را به محمل ها نکوبیده ست،می دانم
چه دیده چشم هایش غیر زیبایی مگر زینب؟
رباب و ام کلثوم و رقیه،حضرت سجاد
اگر چه داغها دیدند اما بیشتر زینب
زمانی که حسین آرام می زد دست و پا در خون
کبوتر وار در گودال می زد بال و پر زینب
شکسته تیر ها و نیزه ها را زد کنار اما
صدای آشنایی را شنید از دور و بر زینب
صدای ناله ی مادر می آمد از دل گودال
شبیه ناله هایی که شنید از پشت در زینب
#احمد علوی
https://eitaa.com/ahmadealavi
تقدیم به حضرت ام البنین
جز با زلال نور الهی نسب نداشت
ذکری به غیر نام علی روی لب نداشت
.
دردی به غیر غربت شاه عرب نداشت
هرگز کسی شبیه به این زن ، ادب نداشت
.
آماده کرده بود سپرهای خویش را
تعلیم داده بود پسرهای خویش را
.
تا پاسدار خیمه ی آل عبا شوند
با راه و رسم عشق و جنون آشنا شوند
.
هم داستان ماه ترین ماه ها شوند
مردان پاکباخته ی کربلا شوند
.
ام البنین که چار یل بی قرینه داشت
تنها مدال عشق علی را به سینه داشت
.
بانوی خانه ای است که هم ایلیایی اند
هم پای تا به سر همگی مصطفایی اند
.
اهل مدینه اند ولی کربلایی اند
از نسل کوثرند سراپا خدایی اند
.
عمری است دل به ساحت خورشید داده است
سرمایه اش محبت این خانواده است
.
تا روز حشر مکتب او مکتب علی ست
لب وا نکرد و دید که جان بر لب علی ست
.
او آشنای تاب و تب هر شب علی ست
با افتخار ، خادمه ی زینب علی ست
.
بر سفره ای که داشت فقط آب و نان جو
لبریز بود از میِ اِیّاکَ نـَعْبُد و …
.
سر مست بود از خمِ اِیّاکَ نَسْتَعین
بی شک رسیده بود به سر منزل یقین
.
ام البنین چه کرد زمانی که شاه دین
یعنی عزیزِ فاطمه افتاد بر زمین …
.
با این که بعد روز دهم یک پسر نداشت
یک لحظه از حسین و حسن دست بر نداشت
.
الحق که جایگاه علی را شناخته
در کوره ی محبت مولا گداخته
.
هرگز به زرق و برق جهان دل نباخته
با نان خشک و خالی این خانه ساخته
.
ما تشنه ایم تشنه ی لحن حماسی اش
صد مرحبا به این همه زهرا شناسی اش
.
از راه دور ، محو تماشای کربلا است
دلواپس عمیق ترین جای کربلا است
.
آموزگار حضرت سقای کربلا است
او مادر شهید ترین های کربلا است
.
این زن که خاک را به نظر کیمیا کند
آیا شود که روزی ما کربلا کند
#احمد علوی
https://eitaa.com/ahmadealavi
🔻کانال اشعار شاعر اهلبیت؛ #احمد_علوی
#انتشار_تازهترین_آثار
#اطلاع_رسانی_برنامهها
#فایلهای_صوتی_و_تصویری
https://eitaa.com/ahmadealavi
اشعار آیینی احمد علوی
🔻کانال اشعار شاعر اهلبیت؛ #احمد_علوی #انتشار_تازهترین_آثار #اطلاع_رسانی_برنامهها #فایلهای_صوتی_
سلام دوستان
لطفا با قراردادن این بنر در کانالها و گروههایی که هستید ما رو در انتشار آثار و معرفی کانال همراهی کنید.
یاعلی مدد.🌹
May 11
حضرت رقیه سلام الله علیها
ای دختر سه ساله ی من،نازنین من
ای یادگار سوخته ی سرزمین من
دستی نبود تا که نوازش کنم تو را
وقتی که در خرابه شدی هم نشین من
دیدی چگونه لشکر دشمن نشسته بود
یا در کمین گوش تو یا در کمین من
دیدی سرم جدا شده و پیکرم رهاست
دور از هم است فاصله (حاء) و (سین) من
عمه هنوز پشت سرت ایستاده است
این خواهر شکسته ی مرد آفرین من
ای کهکشان شیری چشم تو دلنواز
خورشید من ستاره ی من مه جبین من
جبریل هم ملازم پا در رکاب توست
ای بر رکاب سرخ شهادت نگین من
#احمد_علوی
https://eitaa.com/ahmadealavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی شاعر ارجمند جناب آقای
#احمد_علوی
اولین نشست شاعرانه علویمهدوی
#مدح_امیر
در محل موسسه فرهنگی و آموزشی
#بنیاد_فرهنگی_امامت
کانال اشعار؛
https://eitaa.com/ahmadealavi
بسم الله الرحمن الرحیم
ماهبیت
دلپذیر است در آغوش تو بیدار شدن
در حسینیهی اشک تو گرفتار شدن
با خیالِ حرمت تشنهی دیدار شدن
تکیهدرتکیه بهعشق تو میاندار شدن
دل به دریای غمی تازه و دیرینه زدن
در غمت بر سر و بر صورت و بر سینه زدن
آسمان در غم تو غرق ترنم شده است
خیمه یادآورِ آن کوچه و هیزم شده است
دودمه وردِ زبان همه مردم شده است
(باز هم طفل یتیمی ز حرم گم شده است)
آخرین بار شنیدند که نجوا میکرد
طلب از گمشدهگانِ لب دریا میکرد
کمکم از تشنگی او دل دریا خون شد
از غم اکبر لیلا دوجهان مجنون شد
دشت ماتمزده از خون تنش گلگون شد
کفر اگر نیست بگویید خدا محزون شد
او که بر دست جوانان بنیهاشم بود
موقع بردنش آنروز، عبا لازم بود...
هرکه مجنون بشود خانهی ما خانهی اوست
زینب آن کوهِ صبور است که پروانهی اوست
بارِ اندوهِ جهان است که بر شانهی اوست
(اینحسین کیست کهعالم همه دیوانهی اوست)
شده زیر علمش امنترین جای جهان
هیچکس نیست بهاندازهی زینب نگران
(یارب آن نوگل خندان کهسپردی بهمنش)
بوریا گشت در این غربت صحرا کفنش
جگرم سوخته از کهنگی پیرهنش
جان بهقربان حسین و پسران حسنش
دوش وقت سحر از روضهیقاسم میخواند
روضه آن بود که "حاج اکبر ناظم" میخواند
عاشقم عاشق آن درد که بیدرمان است
آسمان باخبر از تشنگی طفلان است
پس بخوان نوحه از آن داغ که بیپایان است
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است)
ظهر فردا، شود آشوب در این دشت، شروع
ای شب تیره بمان و مکن ای صبح طلوع...
تشنهی علقمه هستیم که دلدار آنجاست
ماهبیتِ غزلِ حیدر کرار آنجاست
ساقیِ تشنهلبان، سید و سالار آنجاست
آه، ای اهل حرم میر و علمدار آنجاست
سالها بر سر این سفره نمکگیر شدیم
ما غلامیم و در خانهی او پیر شدیم...
آه ای قلهی سرسختِ هر اندازه بلند
ای تبرخوردهترین سروِ سرافرازِ بلند
باز هرگز نهراسیده ز پرواز بلند
(چه شد آن دست بلندی که به آواز بلند
دعوی اش بود که من بازوی حیدر دارم)
پدری مثل علی فاتح خیبر دارم.
ای رباب آب در این معرکه نایاب شده
تیر از چله، به یک چلچله پرتاب شده
دل سنگ از غم ششماههی تو آبشده
به روی دست پدر بوده و سیراب شده
نکند حرمله با تیر و کمان آمده است؟
اصغرت از چهزمانی به زبان آمده است؟
حُر که سرمست شد و نعره کشید از شادی
بود بر روی لبانش، چه مبارکبادی
حضرت عشق به او گفت که تا جان دادی
بندهی عشقی و از هر دوجهان آزادی
نینوا بین که عجب شور و نوایی دارد
مطرب عشق عجب کرببلایی دارد
رو بهسمت حرم قبلهی حاجات کنید
با قمر ساده و بیپرده ملاقات کنید
به طواف حرم عشق مباهات کنید
آخر روضه به این شکل مناجات کنید؛
بنبی عربی و رسول مدنی
و اخیه اسدالله مسما بعلی...
#احمد_علوی
https://eitaa.com/ahmadealavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش در دروازه ی ساعت زمان می ایستاد
نیزه ها می رفت اما کاروان می ایستاد
کاش وقتی قلب زینب روی نیزه می تپید
قلب دنیا می گرفت وناگهان می ایستاد
کوفیان دیدند،وقتی لب به گفتن می گشود
ناگهان زنگ شتر ها از تکان می ایستاد
کائنات انگار تحت امر زینب می شدند
آن چنان که گفته اند:«آب روان می ایستاد»
او که با صبر وغرور وهمت زهرایی اش
باحجابش روبروی دشمنان می ایستاد
زینبی که خطبه ها را حیدری می خواند وبعد
روی حرفش چون علی تا پای جان می ایستاد
با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت
هم چنان می ایستاد و هم چنان می ایستاد
روضه ی گودال را اصلا نخوانم بهتر است
شمر در خون می نشست اما سنان می ایستاد
***
آفتاب داغ می تابید بر تن ها،ولی
قاتل خورشید زیر سایبان می ایستاد
بیت آخر سهم خولی می شد و با خواندش
بر زمین میخورد وقتی روضه خوان می ایستاد
#احمدعلوی
https://eitaa.com/ahmadealavi
هدایت شده از کتابخانه های استان مرکزی
اداره کل کتابخانههای عمومی استان مرکزی به مناسبت ایام ماه محرم برگزار میکند:
شب شعر داغ غزل
با حضور شاعران آیینی کشوری
سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۳۰
مکان: اراک، خیابان حافظ، کوچه شهید رضا عسگری
@markazipl
اشعار آیینی احمد علوی
اداره کل کتابخانههای عمومی استان مرکزی به مناسبت ایام ماه محرم برگزار میکند: شب شعر داغ غزل با حض
4.57M
شعرخوانی عاشورایی #احمد_علوی
محفل داغ غزل - شهرستان اراک
https://eitaa.com/ahmadealavi
هدایت شده از فراخوان شعر
▪️اختتامیه اولین سوگواره استانی شعر
"در حجاب آفتاب"
اجرا؛
احمد علوی
سخنران؛
استاد سید حسین مومنی
مداحی؛
حاج عباس حیدرزاده
شعرخوانی؛
شاعران برگزیده
زمان؛
یکشنبه ۲۹ مرداد ماه - ساعت ۱۷ تا ۱۹
مکان؛
خیابان جمهوری، کوچه ۶
سالن کوثر سازمان تبلیغات اسلامی
@Farakhanesher
44.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخشی از شعرخوانی #احمد_علوی در کنگره شعر عاشورایی ساوه
https://eitaa.com/ahmadealavi
#اطلاع رسانی
#احمد_علوی
به اطلاع می رساند که شاعر گرانقدر آقای احمد علوی اصلا گوشی هوشمند ندارد و کانالهای مرتبط با ایشان توسط ادمین اداره میشود و از این برنامه هیچ اطلاعی نداشتند و روز این برنامه هم بنده(ادمین کانال) به همراه ایشون در شهر ساری برنامه داشتیم و به هیچ عنوان با آقای علوی هماهنگی انجام نشده بود.و تمام برنامه هایی که ایشان دارند فقط از طریق همین کانال به اطلاع مردم عزیز کشور خواهد رسید و انتشار هر برنامه ای غیر از این کانال مورد تایید ایشان نمی باشد.
https://eitaa.com/ahmadealavi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
"کانال یادداشتها و گفتارها و نقدهای محمد مرادی"
شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی
رئیس دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز
#نقد #درباره_شعر #ادبیات_دینی
#ادبیات_شیعی #غزل_جوان #شعر_معاصر #جریان_شناسی #ادبیات_کودک_و_نوجوان
#نسخه_خطی #تصحیح
#گفتارها
آدرس در ایتا
https://eitaa.com/mmparvizan
آدرس در تلگرام
@drmomoradi
در مشایه عمود ۱۰۷۰ ، شبکه بین المللی ولایت دعا گوی دوستان هستیم
https://eitaa.com/ahmadealavi