eitaa logo
گمنام | Gomnam
406 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
58 فایل
_‌کپے؟! ‌ +صلوات‌یادت‌نره‌مؤمن:)💕
مشاهده در ایتا
دانلود
القدس هی المحور 🥀 @ahmadmaslad
آسمانِ گریانِ نجف، صبح شهادتِ بابایِ عالَم ۲۱ رمضان ۱۴۴۴
شهید محمدرضا تورجی زاده : مردم هر وقت کار تون جایی گیر کرد ، امام زمان تون رو صدا کنید یا خودش میاد ، یا یکی رو میفرسته که کارتون رو راه بندازه...
••• بِھِش‌گٌفتَم: ‌ حـٰاجۍمَن‌خِیلےگناھ‌کَࢪدَم..🚶‍♂ فکرکنم‌آقام‌حٌـسِین‌ کلًابیخیـالِ‌مـآشده..!💔 گفت: گناھاٺ‌ازشِمࢪلَعنَت‌الله‌بیشٺࢪھ؟! لَبَم‌ࢪوگازگِࢪِفتَم‌گٌفٺَم: اَستَغفِࢪٌالله،نہ‌دیگہ‌دَࢪاون‌حَد!🌿 گٌفت:شِمراگه‌ازسینہ‌ۍِ حَضࢪَت‌مِیومدپایین‌و توبہ‌میڪࢪد، آقادستشُ‌میگرفت..!✋🏻シ کربلا🌾
شب۲۳رمـ‌ضان‌هست مـ‌یدونید‌دیگہ؟؟! مـ‌یشہ‌شــ‌ب‌جمـ‌عہ ! ! "روایت‌قطعے‌داریم؛ اگر‌قرار‌بہ‌ظہور‌آقـ‌ا‌در‌امـ‌سال باشہ،بـاید‌سحـ‌ر‌یا‌صبح‌صداے صِیحـہ‌‌ے‌آسمانے(یڪ‌صدایے‌مانند رعد‌و‌بــ‌رق)‌رو‌بشنویم‌و‌‌این‌صیحہ اگرشــ‌ب‌جمعہ‌ باشہ‌شنیده‌میشہ -مـ‌ا‌بـ‌اید‌چیڪار‌ڪنیم ؟ ! بـ‌اید‌فردا‌شب‌تمـ‌ام‌آرزوهـ‌ا‌و‌مناجات مونو‌بـ‌زاریم‌زمـ‌ین فقط‌و‌فقط‌از‌خـ‌دا‌ ظہور‌مو‌لـ‌اروتمنـ‌ا‌ڪنیم ظہور‌و‌فــ‌رج‌حـ‌ضرت‌صاحب‌الزماݩ (عجـ‌ل‌الله)‌مہم‌ترین‌اتـ‌فاق‌زندگـے همہ‌ے‌مـ‌است ایـ‌ن‌پـ‌یام‌روتـ‌اجایے‌ڪہ‌ممکنہ منـ‌تشر‌ڪنیدو‌فرداشـ‌ب‌راس‌ساعت ¹²شـ‌ب‌همگے‌‌دعاے‌فـ‌رج(الہے‌عـ‌ظم البلـ‌اء)‌بخـ‌ونید اگـر‌فـ‌ردا شب‌این‌صــ‌دا‌رو‌بشنویم‌امـ‌سال‌، سـ‌الِ‌ظہـ‌ور‌ اقـ‌ا‌حضرت‌مہـ‌دے‌‌هست‌انشـ‌اءلله امـ‌ا‌اگـ‌ر‌فردا‌این‌صـ‌دا‌رو‌نشنویم بـ‌اید‌چندسـ‌ال‌دیگہ‌منتظربمـ‌ونیم، تـ‌ا‌دوباره‌شب‌بیست‌وسـ‌وم‌بشہ‌شب جمعـہ‌چـ‌ون‌مـ‌اه‌هاے‌قمـ‌رےهـر‌ده سـ‌ال‌ده‌روز‌جـ‌لو‌میفتہ💔 پــ‌س‌ بے‌تفـ‌ا‌وت‌ نبــ‌اشیم !!!!!
همـسـر شـهیـد؛ پیکرش به طور کامل سوخته بود و اسـتخوان هایش درهم شـکسـته بود، بعد از دیدن پیکرش دیگر آرام و قرار نداشتم. در خواب به سراغم آمد و دلسـوزانه گفت؛ چرا این قدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن جنازه ام اذیت شـدی ناراحتم.! بعد با حالتی خاصی گفت، باور کن قبل از شـهادت تعداد زیادی تانک عراقی را منهدم کردم و لحظه ی شـهادت هیچ چیز نفهمیدم. چرا که حضرت اباالفضل علیه السلام در کنارم بود و آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشـریف در بالای سـرم نشستـه بودند. ''شهید سید احمد رحیمی'' ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
صحبت های هادی را قطع کردم و گفتم؛ این زخم پشت دستت برای چیه؟ خیلی وقته که میبینم سوخته؟ نمیخواست جواب بده و موضوع را عوض می کرد، اما من همچنان اصرار می کردم. بالاخره تونستم از زیر زبانش حرف بکشم! مدتی قبل، در یکی از شبها خیلی اذیت شده بود میگفت که شیطان با شهوت به سراغ من آمده بود من هم چاره ای که به ذهنم رسید این بود که دستم را بسوزانم! من مات و مبهوت به هادی نگاه میکردم، درد دنیایی باعث شد که هادی از آتش شهوت دور شود. آتش دنیا را به جان خرید تا گرفتار آتش جهنم نشود. ''شهید هادی ذوالفقاری'' ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
دکـتر‌ به‌ او‌ گفت؛ به‌ اندازه‌ یک‌ دم‌وبازدم‌ با‌ مُردن‌ فاصله‌ داشتی! مصطفی‌ جواب‌ داده‌ بود؛ شما به‌ اندازه یـک دم‌وبازدم‌ می‌بینید اونی‌ که‌ باید شهادت‌ را می‌داد، یک كــوه‌ گناه‌ دیده!💔🥀 ''شهید مصطفی صدرزاده'' ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄