eitaa logo
نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
172 دنبال‌کننده
38 عکس
1 ویدیو
0 فایل
‼️این کانال رسمی نبوده (مدیر کانال با آقای زیدآبادی ارتباطی ندارد) و تنها مطالبی که در کانال تلگرامی آقای زیدآبادی (به نشانی t.me/ahmadzeidabad ) منتشر میشود، اینجا بازنشر میشود. ادمین: @Kenzo_Tenma
مشاهده در ایتا
دانلود
حقوق شهروندی و معنای وفاق گر قرار به تبدیل سیاست «وفاق» به گفتمان دولت چهاردهم و رویکرد عملی آن باشد، لاجرم باید در این باره مفهوم‌سازی کرد و پاره‌ای از مفاهیم مرتبط با آن را در نظام یا مجموعه‌ای به هم مرتبط و منسجم در اختیار عموم گذاشت تا بار دیگر منازعه بر سر الفاظ و واژه‌های چندپهلو یا توخالی، کار دست حکومت و مردم ندهد. وفاق در مقابل تفرّق و اختلاف، به معنای همبستگی و همدلی و سازش و سازگاری است. تاریخ ادبیات و شعر ما ایرانیان سرشار از مذمت اختلاف و تفرقه و مدحت وفاق و همدلی و سازش است. ادبا و شعرای ما عمدتاً از نگاه اخلاق فردی و اجتماعی مبلغ و مروج وفاق بوده‌اند، اما صاحبان اندرزنامه‌ها و سیاست‌نامه‌ها و حتی شریعت‌نامه‌ها عمدتاً از زاویۀ مصلحت جامعه و حکومت، به پرهیز از نفاق و توسل به وفاق توصیه کرده‌اند. وفاق و همدلی مانند هر کنش اخلاقی یا اجتماعی یا سیاسی دیگر، بر بنیاد و اصول مشخصی استوار است. بدون اشتراک نظرِ طرف‌های ذیربط در مورد آن بنیادها و اصول، حرف از وفاق، صرفاً نوعی سوءتفاهم یا لقلقۀ لسان است که نه‌فقط به همگرایی و همراهی منجر نمی‌شود، بلکه زمینۀ تفرقه و تشتت و درگیری‌های تازه را فراهم می‌کند. اگر بخواهیم سنگ‌بنای اولیۀ سیاست وفاق را تعریف کنیم، بدون شک چیزی کمتر یا زیادتر از «حق برابر» نیست. «حق برابر» مثل دیگر مفاهیم مربوط به حقوق انسان، امری تاریخی و تکاملی است و گرچه صورت‌های خاص یا محدود و ناقصی از آن در طول تاریخ مورد اجماع یا نزاع افراد بشر بوده اما پس از تشکیل دولت‌های ملی در دنیا، معنای صریح و روشن و غیرقابل تردیدی پیدا کرده است. دولت ملی یا ملت – دولت، دایرۀ اقتدارش در محدوده و مرزهای جغرافیایی و سیاسی شناخته‌شده‌ای، تعریف شده است؛ مردمی که تحت حاکمیت یک دولت ملی یا در چارچوب یک ملت - دولت زیست می‌کنند، اتباع یا شهروندان آن به شمار می‌روند. شهروند به لحاظ حقوق و وظایفش هویت پیدا می‌کند. هر فرد دارای تابعیت یک کشور، اگر از حقوق و وظایف مشخصی برخوردار نباشد، عملاً شهروند به حساب نمی‌آید و بیگانه یا فردی مورد تبعیض تعریف می‌شود. شهروند علاوه بر اینکه صاحب حق و وظیفه است بلکه مهمتر از آن، حقی کاملاً برابر با تک تک دیگر شهروندان دارد. از این رو، شهروند را بنا به سرشت حقوقی آن، نمی‌توان به درجات مختلف تقسیم کرد. همین که پای تقسیم‌بندی اتباع بنا به جنسیت یا قومیت یا عقیده یا گرایش سیاسی آنان پیش آید، شهروندی و حقوق مترتب بر آن رنگ می‌بازد و مراتبی از تبعیض جانشین آن می‌شود. اگر در روزگاران کهن، افراد یک جامعه تحت حکومت‌های قبیله‌ای یا محلی یا امپراتوری، به سلسله مراتب برخورداری از حقوق و مزایا عملاً تن می‌داده‌اند و یا سطحی از تبعیض را به هر دلیلی منصفانه یا قابل تحمل برای خود می‌دیده‌اند، در دنیای جدید چنین امری در دایرۀ امورغیرقابل تحمل قرار گرفته و به عنوان تبعیض با آن مقابلۀ فکری یا عملی می‌شود. ابتنای نظامِ جهان امروز بر ملت – دولت‌هاست. اتباع ملت – دولت‌ها، شهروند به حساب می‌آیند. شهروندان به‌رغم همۀ تنوعات عقیدتی و فکری و جنسیتی و قومیتی و سیاسی و اقتصادی خود، در کنار وظایف‌شان، از حقوق برابر برخوردارند. بنابراین حقوق برابر شهروندی برای همۀ اتباع، تنها مصداق اجماعیِ عدالت و انصاف در بین متفکران عصر کنونی است. بدون عدالت و انصاف، نه ملت – دولت و یا جامعه‌ای باثبات می‌ماند و نه وفاق و سازش و همدلی بین افراد شکل می‌گیرد....[بقیۀ یادداشت در لینک زیر] https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-20866 @ahmadzeidabad
نمره به کنفرانس خبری پزشکیان اگر بخواهم به کنفرانس خبری دکتر پزشکیان نمره‌ای بدهم، از 20 می‌توان 15 را برای او در نظر گرفت. اگر تک تک این حرف‌ها عملیاتی شود، شانسی برای عبور ایران از مخاطراتِ هولناک کمین‌کرده در مسیر آن خواهد بود. @ahmadzeidabad
پیرامون نامه فائزه هاشمی از بند زنان زندان اوین قسمت ۱ https://youtu.be/9jtyj9mSbEU @ahmadzeidabad
پرسه‌زني و تجربه متروي تهران از زنده‌ياد ميگل اونامونو دو چيز به من ارث رسيده است! يكي همان نگاه تراژيكش به زندگي آدميزاد و ديگري علاقه به پرسه‌زني در نقاط دنج شهر. معمولا آدم‌ها از پدر و مادرشان چيزي را به ارث مي‌برند اما چون پدر و مادر من هيچكدام نه نگاهي تراژيك به زندگي داشتند و نه اهل پرسه‌زدني در شهر بودند، بنابراين جز اونامونو كس ديگري به يادم نيامد تا اين عادات را به ارث بردن از او نسبت دهم! دانشجو كه بودم به خصوص در فصل پاييز، كوچه‌باغ‌هاي شمرون و نياورون و كاشونك و دارآباد و گلابدره، ميعادگاه هفتگي‌ام بود. با تأني از سربالايي‌ها بالا مي‌رفتم و در افكارم غرق مي‌شدم. امروزه ديگر آن فرصت و موقعيت و حلاوت نه فقط كم پيش مي‌آيد كه كلا از بين رفته است. حالا اينكه آدمي در آستانه ورود به 60 سالگي حسرت پرسه‌زني در جواني خود را بخورد، نوعي پيشرفت است يا عقب ماندن، خدا مي‌داند. باري چهارشنبه هفته قبل فرصتي براي پرسه‌زني پيش آمد. ابتدا به پل رومي رفتم و از آنجا براي شركت در مجلس ترحيم مرحوم زنده‌ياد شيخ محمد باصري واعظِ‌گنابادي، راهي مسجد نور در ميدان فاطمي شدم. شهرت مرحوم باصري را محدود به گناباد و خراسان مي‌پنداشتم اما در مجلس ترحيمش از سردار رادان گرفته تا اسماعيل خطيب و ده‌ها صاحب منصب و آدم نامدار حضور يافته بودند كه سبب تعجبم شد. بعد از مراسم جمعي از روحانيون حاضر در مجلس به سمتم آمدند. همگي دنبال كننده كانالم بودند و نوشته‌هايم را تحسين مي‌كردند. اين بيشتر سبب تعجبم شد و حتي احساس كردم كه شايد نوعي رنسانس زيرپوستي در جريان باشد! از مسجد نور تا ميدان وليعصر را به اين اميد گز كردم كه در آنجا سوار خطي‌هاي ميدان پونك شوم. ايستگاه خلوت و خالي بود و اثري از تاكسي يا ون هم ديده نمي‌شد. بايد منتظر مي‌ماندم و ماندم، اما نه از مسافر و نه از تاكسي خبري نشد. در آن ميان يكي پيدا شد و گفت كه چرا با مترو نمي‌روم؟ از خود پرسيدم، چرا با مترو نمي‌روم؟ بعد يادم آمد كه از هنگامي كه مترو در تهران به راه افتاده است من فقط يك بار همان اوايلش، از آرياشهر تا كرج رفته و برگشته‌ام و بعد از آن پايم را به متر نگذاشته‌ام. بعد با خود گفتم لابد دليلش اين است كه مترو هنوز به سمت ميدان پونك كشيده نشده است. شايد هم بحث شلوغي بيش از اندازه مترو كه از افراد شنيده‌ام، در اين تصميم بي‌اثر نبوده است. به هر حال، زمان را براي تجربه سفر با مترو مناسب ديدم و بي‌درنگ وارد ايستگاه شدم و از پله برقي پايين رفتم. مي‌پنداشتم تهيه بليت دنگ و فنگي داشته باشد، اما نداشت. به راحتي با استفاده از دستگاه نصب شده روي ديوار آن را تهيه كردم. به قيمتش كه نگاه كردم به نظرم 40 هزار تومان آمد اما وقتي دقت كردم 4 هزار تومان بود. از روي نقشه ديوار پي بردم كه خط شش مترو از شاه عبدالعظيم مي‌آيد و تا كوهسار در شمال غربي تهران ادامه مي‌يابد. ايستگاه اشرفي‌اصفهاني ابتداي خيابان پيامبر به ميدان پونك نزديك‌تر از ديگر ايستگاه‌ها بود. تابلوي‌هاي راهنمايي خط شش را دنبال كردم و مرحله به مرحله آنقدر از پله برقي پايين رفتم كه انگار به قعر زمين نزديك شده‌ام. با خود انديشيدم كه اگر ايستگاه وليعصر تا اين اندازه به سمت پايين پله مي‌خورد پس ايستگاه تجريش چه خبر است؟ چيزي كه بيش از اين موجب تعجبم شد، رفتار آدم‌ها در مترو بود. گويي همه خود را به سكوت محض محكوم كرده بودند. اين سكوت به قدري سنگين بود كه حتي پرسش از افراد هم به نظر كاري ناصواب مي‌آمد. اما من نياز به كمي راهنمايي داشتم و بنابراين از جواني كه كنارم در ايستگاه نشسته بود و كتاب مرشد و مارگريتا را مي‌خواند با كلي عذرخواهي نام تك تك ايستگاه‌هاي مشرف به كوهسار و چيزهاي ديگر را پرسيدم. با احترام و ادب جواب داد و سپس مشغول مطالعه كتابش شد. سكوت سنگين دوباره بر ايستگاه مترو خيمه زد....بقيه‌اش براي هفته بعد! https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/page/2773/12/ @ahmadzeidabad
حاشیه ها! در همه جای دنیا سیاست امری حاشیه‌دار است اما در کشور ما بیشتر همان حاشیه است! حاشیه‌های مربوط به کنفرانس خبری دکتر پزشکیان کم نبود. عده‌ای اشارۀ او به مهندس میرحسین موسوی را تحت الفاظ "اون یکی" حمل بر خیلی چیزها کرده‌اند که به نظرم موجه نیست. گمان نمی‌کنم آقای پزشکیان از نام بردن از میرحسین بیمی داشته باشد. اگر این قدر ترسو بود، خود را وسط میدان مین پرتاب نمی‌کرد! در شجاعت او تردیدی نیست. همینطور گمان نمی‌کنم مهندس موسوی در چشم آقای پزشکیان فردی بی قدر و ارج باشد. قاعدتاً با استراتژی سیاسی او مخالف است، اما اینقدر بی‌انصاف نیست که بخواهد کل زحمات و کارنامه و شخصیت او را نادیده بگیرد. اگر قرار بود بی‌انصاف باشد در همان جریانات سال 88 آن را نشان می‌داد. با این حساب، برای چه به جای نام بردن از او از لفظ "اون یکی" استفاده کرد؟ این را قاعدتاً باید خودش توضیح دهد اما در عالم بشری گاهی حتی اسامی بسیار مشهور نیز برای یک لحظه از ذهن آدمی می‌پرند. برای من که اینطور است. رو در رو قرار دادن مهندس موسوی و دکتر پزشکیان که برخی از حامیان مهندس آن را در پیش گرفته‌اند، به نظرم کمکی به حل مشکلات کشور نمی‌کند که جای خود، بلکه در نهایت امر برای این جامعه و مردم آن، بسیار خسارت‌بار خواهد شد. @ahmadzeidabad
بایکوت! این پست‌های درجه چهارم و پنجمی که به برخی از اهالی رسانه و مطبوعات در نهاد ریاست جمهوری و برخی دیگر از وزارت‌خانه‌ها واگذار شده است واقعاً اینقدر اهمیت دارد که کیهان و اعوان و انصارش بر سر آن تحت عنوان "به کارگیری فتنه‌گران در دولت" قشقرق راه انداخته‌اند؟ این حرکات غوغاسالارانه و خودخواهانه و انحصارطلبانه مرا به یاد خاطرات زندانیان سیاسی دوران پهلوی از رفتار مسعود رجوی در زندان می‌اندازد که وقتی سازمان تحت کنترلش مثلاً فردی مانند مرحوم محمدعلی رجایی را بایکوت می‌کرد، حتی اجازه نمی‌دادند که مسئول سماور بند شود! @ahmadzeidabad
32.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹اگر قرار به تبدیل سیاست «وفاق» به گفتمان دولت چهاردهم و رویکرد عملی آن باشد، لاجرم باید در این باره مفهوم‏سازی کرد 🔹اگر بخواهیم سنگ‌بنای اولیۀ سیاست وفاق را تعریف کنیم، بدون شک چیزی کمتر یا زیادتر از «حق برابر» نیست 🔹حقوق برابر شهروندی برای همۀ اتباع، تنها مصداق اجماعیِ عدالت و انصاف در بین متفکران عصر کنونی است 🔹 بدون عدالت و انصاف، نه ملت – دولت و یا جامعه‏ای باثبات می‏ماند و نه وفاق و سازش و همدلی بین افراد شکل می‏گیرد @ahmadzeidabad
انفجار پیجرها در لبنان رسانه‌های لبنانی از انفجار پیجرهای اعضای حزب الله لبنان در جنوب بیروت و سایر نقاط آن کشور خبر داده‌اند. تعداد مجروحان بین ده‌ها تا صدها نفر اعلام شده است. گفته می‌شود حال پنج نفر از زخمی‌ها وخیم است. در این حوادث کسی جان خود را از دست نداده است. انگشت اتهام به طور طبیعی به سوی اسرائیل نشانه رفته است، هر چند که دولت نتانیاهو در تلاش است سیاست سکوت و عدم پذیرش مسئولیت این اتفاق را در پیش گیرد. در چند روز اخیر، تنش بین حزب‌الله و ارتش اسرائیل به طرز کم سابقه‌ای بالا گرفته است به طوری که برخی رسانه‌ها از احتمال حملۀ زمینی اسرائیل به جنوب لبنان سخن گفته‌اند. انفجار پیجرها می‌تواند مقدمه‌ای برای حملۀ زمینی اسرائیل به لبنان باشد، اما از آنجا که این پدیده امری بی‌سابقه و هضم و تحلیل اصل و تبعات آن زمانبر است، چه بسا زمینه‌ساز تحرک دیپلماتیک تازه‌ای برای توقف جنگ و یا جلوگیری از گسترش آن شود. @ahmadzeidabad
دولت بدون رسانه محکوم به شکست است 🔹آیا می‏توان تصور کرد که در گوشه‏ای از دنیا درحالی‏که رئیس‏جمهور کشور مشغول برگزاری مصاحبۀ مطبوعاتی است، دستگاه رسانۀ رسمی کشور که بودجه‏اش از سوی دولت تأمین می‏شود، سرگرم نظرسنجی با جهت‏گیری منفی آشکار علیه شخص رئیس‏جمهور و کابینۀ او باشد؟ 🔹بدون تردید چنین پدیده‏ای در دنیا بی‏سابقه است اما چرا در کشور ما به رفتاری عادی تبدیل شده است؟ 🔹رسانۀ رسمی در حد چندین شبکۀ تصویری یا نباید وجود داشته باشد و یا اگر وجود دارد باید در جهت ترویج و معرفی سیاست‏های دولت عمل کند 🔹رسانۀ رسمی نمی‏تواند منتقد و مخالف سیاست‏های دولت باشد. نقد عملکرد دولت بر عهدۀ رسانه‏ها و شبکه‏های مستقل و غیردولتی است که هزینۀ آنها از جیب صاحبان‏شان تأمین می‏شود. بنابراین فرمول خیلی ساده و سرراست است 🔹حمایت از تصمیمات دولت از جایگاه رسمی و حکومتی، نقد تصمیمات دولت و مخالفت با آن از بیرون از دولت و در سطح جامعۀ مدنی و یا محدوده‏ای که اصل تفکیک قوا آن را به رسمیت شناخته است 🖊احمد زیدآبادی | نویسنده و مشاور هم‌میهن 📌ادامه مطلب در لینک زیر: https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-21069
رئیس دیوان عالی یا طلبه؟ شیخ محمدجعفر منتظری رئیس دیوان عالی کشور در بارۀ نوع مواجهۀ مسعود پزشکیان با مریم شبانی در جریان کنفرانس خبری خود، اظهارنظری کرده است که با جایگاه قضایی او در تضاد و تناقض است. آقای منتظری البته تأکید کرده است که از موضع یک "طلبه" این "وظیفه" را انجام داده است. طلبه کسی است که در حجرۀ مدرسه درس می‌خواند. آنکه بر کرسی رباست دیوان عالی کشور تکیه می‌زند، طلبه نیست، بالاترین مقام قضایی کشور را به عهده دارد. هر پست و موقعیتی در این عالم بخصوص موقعیت قضایی، اختیارات و محدودیت‌های خود را دارد. محدودیت مقام قضایی، عدم ورود به چالش‌های سیاسی و احتیاط کامل در اظهارنظر و تقید تمام به زبان حقوقی و قانونی است. یک کلام فراتر از این محدوده، خروج از حیطۀ قضایی و ورود به عرصۀ سیاست است که عواقب بسیار مهلکی برای جامعه دارد. پاره‌ای از عواقب ورود به سیاست توسط برخی مسئولان قضایی از سال‌ها پیش خود را نمایان کرده و به اعتبار کل دستگاه قضا آسیب جدی زده است. @ahmadzeidabad
پیرامون نامه فائزه هاشمی از بند زنان زندان اوین قسمت ۲ | نمونه‌هایی از معضلاتی که معمولاً در بندهای سیاسی زندان پیش می‌آید https://youtu.be/7YtTgdaDM1g @ahmadzeidabad
این وضعیت کار دست‌مان می‌دهد! دکتر پزشکیان و کابینه‌اش مجبورند در ده جبهه بجنگند و گویا یاور درست و درمانی هم برای‌شان نیست! پزشکیان با اختیارات محدود و محدودیت‌های فراوان، از هر سو تحت فشار است. در حالی که فقط یک نمایندۀ مجلس برای تحمیل افراد مورد علاقۀ خود در سمت‌های ملی و استانی، می‌تواند با تهدید و احضار روزانۀ هر وزیری، کل کابینه را به تنهایی مختل کند، از آن طرف، مطالبات متناقض افراد و گروه‌ها و جناح‌ها ونهادها حد و تمامی نمی‌شناسد! باز جای شکرش باقی است که آدم صبور و پرحوصله‌ و مداراجویی است و از کوره در نمی‌رود. فردی دیگری جای او بود، با مشاهدۀ این بلبشوی پرفشار و نفرت‌انگیز، در همین ابتدای کار گوش‌های خود را می‌گرفت و به غاری به پناه می‌برد! به خدا که این وضعیتِ سبکسرانه و هرج و مرج گونه کار دست ما می‌دهد، کاری بسیار پرهزینه‌تر وخیم‌تر از آنچه به ذهن بدبین‌ترین آدم‌ها خطور می‌کند! @ahmadzeidabad
علامت بلوغ سیدحسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان اذعان کرد که در نتیجۀ انفجار دستگاه‌های الکترونیکی مورد استفادۀ اعضای این گروه، ضربۀ بی‌سابقه‌ای به حزب‌الله وارد شده است. راستش من از همان ابتدای وقوع این انفجارها، قصد داشتم یادداشتی با همین مضمون بنویسم اما نگران بودم که از طرف نیروهای افراطی داخلی به "حمایت از رژیم خبیث صهیونیستی" متهم شوم، بنابراین سکوت کردم! اذعان به ضربه خوردن از دشمن، علامتی از واقع‌نگری و بلوغ سیاسی است. فقط نابالغان همواره خود را برندۀ هر منازعه‌ای اعلام می کنند،حال چه ضربه زده باشند و چه ضربه خورده باشند. @ahmadzeidabad
رئالیسم‌جادویی است؟ با حوداثی که در لبنان در جریان است انگار دنیا وارد دوره‌ای از رئالیسم‌جادویی و حتی سوررئالیسم شده است. انفجار ناگهانی هزاران دستگاه الکترونیکی و قتل و جرح ناشی از آن، هولناک و غیرقابل هضم است. این پدیدۀ نوظهور جنگ‌ها را بیش از توان تحمل آدمیزاد، بی‌رحمانه و غیرمنطقی و نامفهوم می‌کند. آیا قرار است پیشرفت تکنولوژی و به کارگیری آن در تسلیحات جنگی، زندگی نوع بشر را به کلی ناامن و نهایتاً این گونۀ دوپا را منقرض کند یا اینکه غریزۀ بقا موجود انسانی را به پذیرش محدودیت‌هایی در حوزۀ تقابل با یکدیگر و یا اساساً منسوخ کردن جنگ، مقید و منضبط می‌کند؟ ظاهراً مهار پیشرفت تکنولوژی و سطح و عمق قدرت ویرانگری آن در جنگ‌ها، پاره شده است، اما موجود بشری متناسب با آن، عاقل و اخلاقی و منصف نشده است! ما در چه دورۀ عجیبی به دنیا آمده‌ایم! در تاریخ انسان در واقع این فقط نسل ماست که پیشرفت تکنولوژیک را در این گسترۀ عظیم تجربه می‌کند. با این حال، به روشنی نمی‌دانیم که این خوب است یا بد؟ آیا در آینده‌ای نزدیک آرزو خواهیم کرد که ای کاش در عصر غارنشینان پا به دنیا می‌گذاشتیم و یا اینکه آنچه خداوند می‌داند و ما نمی‌دانیم، جلوه و ظهور تازه‌ای از حیات بهتر پیش روی‌مان قرار خواهد داد؟ @ahmadzeidabad
Farhad Mehrad - Vala Payamdar Mohammad (320) (1).mp3
14.16M
"حالا" پیامدار! نخستین ترانه را پس از انقلاب زنده‌یاد فرهاد مهراد در بارۀ پیامبر خواند. از آن تاریخ تاکنون حدود نیم قرن گذشته است. از کجا به کجا رسیدیم! از صدای فرهاد و شعر کسرایی و آهنگ منفرزاده به روضه‌های سطحی و آلوده به خرافه و مداحی‌های بی‌اصالت و بی‌محتوا و صداهای غوغاپسند و بعضاً نتراشیده و نخراشیده که رونق مسلمانی را پاک برده است. بر میراث معنوی و اخلاقی‌مان چوب حراج زده شد! @ahmadzeidabad
خون جگر! من به اندازه و سهم خود شناختی از ماهیت دولت اسرائیل و نقاط قوت و ضعف آن دارم. در طول سالیانی دراز بسیار کوشیدم تا این شناختم را در رسانه‌ها مطرح کنم و راه مؤثر خنثی‌سازی خطرات و تهدیدهای آن را با روشی منطبق با قواعد بین‌المللی نشان دهم! واکنش‌ها از هر جهت فاجعه‌آمیز بود تا آنجا که در نهایت امر با چنان زبانی تهدید شدم که از خیرش گذشتم! باری که من در طول نزدیک به چهل سال بر سر مسئلۀ فلسطین بر پشت کشیدم، "لوک مست سرقطار" هم نکشیده است! حالا هم که فکر می‌کنم بهترین فرصت‌ها از دست رفته است پس بهتر است حتی‌المقدور دم فرو بندم! شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر
موجودیت طالبان طالبان یک موجودیت پیش‌مدرن است، بنابراین نمی‌توان از آن درک و فهمِ مؤلفه‌های مدرن مربوط به پدیدۀ ملت-دولت و احترام به آنها را داشت همانگونه که از همتایان داخلی آن نمی‌توان داشت! خلاصه بلایی است که در عصر پسامدرن بر کشور همسایۀ ما نازل شده است. راه رفع این بلا، درگیر شدن با آن نیست، اجتناب از آن است! از این رو، آنان که جنگ و ستیز را با آن توصیه می‌کنند به همان اندازۀ کسانی که آنان را "جنبش اصیل" می‌دانند، به راه خطا می‌روند. زمان مهار طالبان همان دوران ریاست جمهوری حامد کرزای بود و آن هم به همکاری نزدیک آمریکا و ایران در این زمینه بستگی داشت. آن فرصت از دست رفته است و تا ظهور فرصتی از نوعی دیگر، راهی جز صبر و شکیبایی وجود ندارد. @ahmadzeidanad
لبنان چه خواهد شد؟ دولت نتانیاهو برای تغییر شرایط در "جبهۀ شمال" یعنی نوع درگیری با حزب‌الله لبنان، تصمیم قطعی و صریحی گرفته است. این بدان معناست که اسرائیل ادامۀ وضعیت یازده ماه گذشته در لبنان را به زیان خود می‌بیند و در صدد تغییر آن با استفاده از زور یا دیپلماسی است. آیا هنوز شانسی برای دیپلماسی وجود دارد یا اینکه جنگ در ابعاد تازه گریزناپذیر است؟ جنگ و یا دیپلماسی هر کدام چه تبعاتی برای طرف‌های درگیر و ایران و کل منطقه دارد؟ اینها پرسش‌هایی است که طی یادداشتی در شمارۀ فردای روزنامۀ هم‌میهن به آنها پرداخته می‌شود. @ahmadzidabad
سوغات نیویورک! مسعود پزشکیان عازم نیویورک شده است تا در مقر سازمان ملل متحد سخنرانی و با همتایان خود از قاره‌های مختلف مذاکره کند. تک تک جملات او در سازمان ملل حتی اگر با زبانی غیرفصیح مطرح شود، زیر ذره‌بین محافل مطبوعاتی و سیاسی جهان قرار خواهد گرفت. امیدوارم او مثل برخی دیگر از رؤسای جمهور سابق، زبانی دوپهلو و مبهم به کار نگیرد که هرکس از ظن خود، برداشتی از نطق او کند. آقای پزشکیان فرد شفافی است و انتظار می‌رود آنچه که قصد بیان آن را دارد، به اندازۀ لازم و کافی روشن و شفاف بیان شود. دو نیرو که هر کدام در منتهی‌الیه طیف نیروهای سیاسی کشور قرار گرفته‌اند، خواستار بازگشت پزشکیان از نیویورک با دست‌های خالی هستند. یکی انقلاب‌طلبان و دیگری سوپرانقلابی‌ها که گرچه انگیزه‌ها و جهت‌گیری‌های متضادی دارند اما بر سر تلاش برای ناکام کردن دولت پزشکیان به نقطۀ اشتراک رسیده‌اند. پزشکیان اگر نگران وضعیت موجود است، باید با دست پر از نیویورک بازگردد. با نطق‌های آتشین، دست هیچ زمامداری پر نمی‌شود. مردمی که در کوچه و بازار با ما روبرو می‌شوند، سوغات نیویورک را در چشم‌اندازی برای رفع تحریم کشور خلاصه می‌بینند. باشد که این چشم‌انداز در سفر نیویورک گشوده شود و سوغات دکتر پزشکیان از ینگۀ دنیا به وطن باشد! @ahmadzeidabad
داغداران طبس حادثۀ دلخراش انفجار و ریزش معدن زغال سنگ در طبس، غم و اندوهی عمیق بر دل هر انسانی می‌نشاند. طبس شهری در میانۀ کویر که اسفند و فروردینی چون بهشت اما تابستانی چون تنور آتش دارد. مردمانش زحمتکش و صبور و از خوش‌خلق‌ترین مردمان این دیارند. شهر طبس در گرماگرم انقلاب سال 57 بر اثر زلزله ویران شد و معماری بومی و سنتی آن تا حد زیادی از بین رفت. بر خرابه‌های شهر کهن، شهری بسیار تمیز و آراسته ساخته شده است. در سراسر خیابان‌ها، نخل‌های خرما و درختان نارنج یک در میان صف کشیده‌اند. بوی بهار نارنج بخصوص در باغ تاریخی و بی‌مانند گلشن که یادگار دوران زندیه است، هر رهگذری را مست و مدهوش می‌کند. از جلوه‌های طبیعی و تاریخی و خلق و خوی مردم طبس در مناسبتی دیگر باید نوشت. مردم آن دیار اینک دچار بلا و مصیبت شده‌اند. سختی کار در معدن بخصوص در معدن زغال‌سنگ بر هیچ آدمیزادی پوشیده نیست. وقتی کار مشقت‌بار در معدن همراه با خطر مرگ دائمی باشد، دنیا برای زندگی جای تیره و تاری می‌شود. متأسفانه پس از تحریم کشور، بهره‌بردای از معادن، گسترش بی‌سابقه‌ای پیدا کرده است. بهره‌برداری از معادن بدون درنظر گرفتنِ عمومِ ملاحظات محیط زیستی و استانداردهای ایمنی هم به سرزمین و هم به کارگران زحمتکش آنها آسیب وارد می‌کند. در ماجرای از دست رفتن جان نزدیک به 60 نفر از کارگرانِ زحمتکش معدن زغال سنگ طبس باید روشن شود که چه نوع اهمال و یا تخلف و بی‌دقتی سبب‌ساز این فاجعه شده است. خداوند دل داغدیدۀ مردم شریفِ طبس و خانوادۀ قربانیان این حادثه را التیام بخشد و درهای برکت خود را به روی آنان بگشاید. @ahmadzeidabad
دشوارترین روزهای لبنان شوک ناشی از انفجار وسائل ارتباطی حزب‌الله لبنان همچنان پابرجا بود که ارتش اسرائیل محل تجمع فرماندهان یگان رضوان این گروه را در جنوب بیروت هدف قرار داد و سبب جان باختن شماری از آنها از جمله ابراهیم عقیل و احمد وهبی از فرماندهان بلندپایۀ آنان شد. پیش از این حمله، سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان با تأکید بر اینکه جنگ‌ها فراز و نشیب دارند، اذعان کرد که انفجار وسائل ارتباطی، ضربه‌ای بی‌سابقه به توان امنیتی و انسانی حزب‌الله وارد کرده است. پس از ترور اسماعیل هنیه در تهران که گفته شد در طراحی نقشۀ آن، از سیگنال‌های موبایل کمک گرفته شده است، آقای نصرالله از اعضای گروه خود خواست که موبایل‌ها را از خود دور کنند. طبق گزارش رسانه‌ها، اسرائیل در سال‌های اخیر بر روی تکنولوژی هک موبایل سرمایه‌گذاری مؤثری کرده و با به‌کارگیری آن، به نیروهای مخالف خود ضربه می‌زند. پس از حذف موبایل از دایرۀ ارتباط‌گیری نیروهای حزب‌الله، استفاده از پیجر جایگزین آن شد. پیجرها اما در سه‌شنبۀ گذشته به طور همزمان در نقاط مختلف لبنان منفجر شدند که بر اثر آن شمار زیادی از افراد از جمله غیرنظامیان مجروح و تعدادی هم کشته شدند. با این وضع، شرایط دشواری برای نیروهای حزب‌الله پیش آمد. تمهید شبکۀ ارتباطی جدیدی برای ده‌ها هزار نیرو که در سراسر جنوب لبنان پراکنده‌اند، امری زمان‌بر است، از همین رو فرماندهان یگان رضوان در بیروت گردهم آمدند تا به صورت حضوری دربارۀ چگونگی واکنش به انفجار وسائل ارتباطی خود رایزنی کنند. اسرائیلی‌ها مدعی‌اند که این تجمع به قصد هماهنگی برای حمله به شهرک‌های شمال اسرائیل و به عبارتی تکرار عملیات ۷ اکتبر سال گذشته از طرف حزب‌الله بوده است. این نوع ادعاها قابل راستی‌آزمایی نیست، اما حمله به محل تجمع.....[بقیۀ یادداشت را در لینک زیر بخوانید] https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-21443 @ahmadzeidabad
نفرین! بعد از مناظره‌ام با شیخ مهدی طائب به شوخی و جدی به او گفتم؛ در آن وضعیت بی‌پناهی و درماندگی در انفرادی شماها را بدجوری نفرین کردیم، می‌ترسم خدا شنیده باشد، مواظب خودتان باشید! @ahmadzeidabad
دستِ پر یا دستِ خالی؛ پزشکیان با چه وضعیتی از نیویورک برمی‌گردد؟ نگاهی به سفر رئیس‌جمهور https://youtu.be/yqBTldAcC9M @ahmadzeidabad
نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
پرسه‌زني و تجربه متروي تهران از زنده‌ياد ميگل اونامونو دو چيز به من ارث رسيده است! يكي همان نگاه تر
همين را هم نگو! احمد زيدآبادی در محل انتظار، صندلی‌ها خالی و محيط به طرز عجيبی خلوت بود. به فاصله چند دقيقه اما جمعيت مثل مور و ملخ هجوم آورد و ازدحامی شكل گرفت، اما سكوت همچنان حكمفرما بود. در انتظار رسيدن قطار مترو نشستم. سر و صدايش از طرف غرب آمد حال آنكه بايد از طرف شرق مي‌آمد! با خودم گفتم؛ يعنی چه؟ در سمت عكس مسير ايستاده‌ام يا اينكه جغرافيای ذهنم معكوس شده است؟ به ناچار به جوانی كه مشغول مطالعه مرشد و مارگريتا بود دوباره رو انداختم و از او پرسيدم، چرا قطار از سمت غرب می‌آيد در حالی كه بايد از سمت شرق بيايد؟ ظاهرا شرق و غرب برايش توفيری نداشت و همين‌قدر گفت كه از همان طرفی كه می‌آيد بايد بيايد! با اين جواب كوشيدم تا جهت‌يابی‌ام را اصلاح كنم، اما ممكن نشد! همين كه قطار ايستاد، جمعيت با عجله اما بی‌سر و صدا سوار آن شدند. بيشتر مسافران بيخ در بيخ سر پا ايستاده بودند. كلامی اما بين‌شان رد و بدل نمی‌شد و سكوت مرگبار همچنان ادامه داشت..... [بقیۀ یادداشت را در لینک زیر بخوانید] https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/222696/ @ahmadzeidabad
راه بسته و راه باز! در آغاز جنگ غزه، شیخ حمید رسایی و همراهانش، در کنار عدۀ دیگری برای اعزام به آنجا نام‌نویسی کردند و هیاهوی زیادی به راه انداختند، در حالی که نه اعزام فردی از ایران به نوارغزه ممکن بود و نه اصولاً راهی برای انتقال افراد به آنجا وجود داشت. اینک که جنگ در لبنان به اوج خود رسیده و اسرائیل جنوب آن کشور و برخی از مناطق شرقی را بی‌امان بمباران می‌کند، خبری از درخواست اعزام آقای رسایی و همفکرانش به لبنان نیست، در حالی که هم امکان اعزام افراد از ایران به لبنان وجود دارد و هم چندین راه برای انتقال به آنجا گشوده است. به نظرتان اصرار بر اعزام به منطقه‌ای جنگی که راه ورود به آنجا بسته است و بی‌تفاوتی برای اعزام به منطقۀ جنگی مشابه دیگری که راه‌هایش گشوده است، از چه پدیده‌ای حکایت دارد؟ @ahmadzeidabad