توی روضه حضرت زهرا علیه السلام خیلی بی تاب می شد برای حضرت مادر در جور دیگری عزاداری می کرد.
از همان شب اول محرم حال و هوایش تغییر میکرد اما شب تاسوعا و عاشورا احوال خیلی بد میشد.
بعد از شام عاشورا یکهو حالش خوب میشد حتی خنده هایش هم زیاد تر از بقیه وقت ها بود می گفت:
"نمی دانم چرا خدا با ما اینجوری می کند"...
#شهید_جواد_محمدی
▪️ #حدیث
🕊امام زين العابدين عليه السلام :
حقّ كسى كه به تو نيكى مى كند اين است كه
✓ از او تشكر كنى
✓و نيكيش را به زبان آورى
✓و از وى به خوبى ياد كنى
✓و ميان خود و خداوند عزّوجلّ برايش خالصانه دعا كنى .
اگر چنين كنى بي گمان پنهانى و آشكارا از او تشكر كرده باشى .
✓وانگهى اگر روزى توانستى نيكى او را جبران كنى ، جبران كن .
💌الخصال : 568/1
بانو
از عاشوراے سال۶۱قمرے
خیلے گذشتہ است
اما نڪند یادت برود !
پیام عاشورا را...🏴
ڪـــه نانجیب ها ...
براے ڪشیدن چادر زینب(س) میجنگیدند ...
#چادرمشڪے 🦋
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 تا حالا عاشورا را از این زاویه دیدی؟
⚫️خواب عجیب علامه امینی درباره عذاب شمر
🌙 شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(ع) در مڪانی خوش آب و هوا، روے صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادهام، در ڪنار ایشان دو ڪوزه بود، فرمود:
💧این ڪوزهها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود ڪه بسیار باصفا و با طراوت بود، استخرے پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود ڪه صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست.
⚫️ ڪوزهها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت ڪردم تا به خدمت امیرالمومنین(ع) باز گردم.
ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر میشد، دیدم از دور ڪسی به طرف من میآید و هرچه او به من نزدیڪتر میشد هوا گرمتر می شد
▪️ گویی همه این حرارت از آتش اوست
در خواب به من الهام شد ڪه او شمر قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است ، وقتی به من رسید دیدم هوا به قدرے گرم و سوزان شده است ڪه دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاڪت نزدیڪ شده بود، رو به من نمود ڪه از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاڪ هم شوم نمیگذارم از این آب قطرهاے بنوشی.
⚔️ حمله شدیدے به من ڪرد و من ممانعت مینمودم، دیدم اڪنون ڪوزهها را از دست من میگیرد لذا آنها را به هم ڪوبیدم، ڪوزهها شڪسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب ڪوزهها بخار شد ڪه گویی قطره آبی در آنها نبوده است،او ڪه از من ناامید شد رو به استخر نهاد
من بیاندازه ناراحت و مضطرب شدم ڪه مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان ڪه گویی سالهاست یڪ قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه ڪه آمده بود بازگشت.
🌱 هرچه دورتر میشد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند.
🕊 به حضور امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب میدهد، اگر یڪ قطره آب آن استخر را مینوشید از هر زهرے تلختر و هرعذابی براے او دردناڪتر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.
🔰#عبد_الحسین_امینی
14.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیتابم حسین اربابم حسین
از حالا به فکر کربلا و اربعینم
#حسین_جانم💔
◼️ حماسهای که امام زین العابدین علیه السلام در مجلس یزید آفرید!
▪️در روز جمعهاى در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت؛ تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبى در دنیا بود براى اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن على(ع) و امام حسین(ع) به عنوان اینکه اینها -العیاذباللَّه- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند.
▪️زین العابدین(ع) از پاى منبر نهیب زد: «ایهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ الَمخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو براى رضاى یک مخلوق، سخط پروردگار را براى خودت خریدى.
بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه مىدهى من بروم بالاى این چوبها دو کلمه حرف بزنم؟ یزید اجازه نداد.
▪️آنهایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن حسین(ع)، حجازى است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، براى اینکه به اصطلاح سخنرانىاش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد. ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما مىخواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مىکند. گفت: من از اینها مىترسم. اینقدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنى دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد.
▪️ببینید این زین العابدین(ع) که در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیمارى نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمىکرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتى بالاى منبر رفت چه کرد! چه ولولهاى ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم مىریزند و مرا مىکشند.
▪️دست به حیلهاى زد. ظهر بود، یکدفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر مىشود. صداى مؤذّن بلند شد. زین العابدین(ع) خاموش شد. مؤذّن گفت: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ». مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم(ص). تا به اینجا رسید، زین العابدین(ع) فریاد زد: مؤذّن! سکوت کن. رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده مىشود و گواهى به رسالت او مىدهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آوردهاید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت مىدهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کردهاند.
▪️آنوقت شما مىشنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر(ص) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمترى بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانى را با اینها از شام تا مدینه بکن.
▪️این براى چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما مىشنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت مىکرد و مىگفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستورى ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کارى کرد. چرا؟ چون زین العابدین(ع) و زینب(س) اوضاع و احوال را برگرداندند.
📚 استاد مطهری، حماسه حسینی، ج1، ص294-293 (با تلخیص)
🔺پوسترهای قابلتقدیر در مورد اهمیت #حجاب و فریضهی امر به معروف و نهی از منکر لسانی در مقابل منکر بی حجابی، که در ورودی بازار رضای مشهد نصب شدهاند!
🔹متاسفانه اخیرا شاهد چندین مورد درگیری هنجارشکنان با آمرین به معروف بودیم که بسیار دردناک بود.
🔹امر به معروف و نهی از منکر حق هر شهروند است و امید است قانون به گونهای بازدارنده با افرادی که حرمت آمرین به معروف و ناهیان از منکر را هتک میکنند برخورد نماید، که افراد شجاعی که به این فریضهی سرنوشت ساز عمل میکنند ، قانون را تماما حامی و پشتیبان خود ببینند و با دل گرمی بیشتری به این واجب فراموش شده عامل باشند!
🔹امید است پوستر مربوط به تذکر لسانی [پوستر وسط] در حد پوستر باقی نماند و زمینه سازی برای تسهیل و عملیاتی شدن آن نیز صورت گیرد!