🌹شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد تا مبادا صدای نالهاش موجب لو رفتن معبر شود.
🌷برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم، وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم که شهید «سعید حمیدیاصیل» هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشهای از معبر افتاده است اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که دهان شهید پر از گِل شده بود.
🌷بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای نالهاش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود.
"شهید سعید حمیدیاصیل"🌷
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
#به_کانالِ_سیاسی_مذهبی_اجتماعیِ_احرار_بپیوندید↙️
@ahrarsarbaz
.
دل به نور امید باید داد
پای پرچم شهید باید داد
#پرچم_ایران_بالاست
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🌹به یاد حسین مراسم دعای کمیل در منزل برگزار کردیم. بعد از مراسم یادمان رفت چراغ هایی که در کوچه افروخته بودیم، خاموش کنیم
🌹صبح، زن همسایه به سراغمان آمد.
-چرا دیشب لامپ ها رو جمع نکرده بودین؟! نگران شدم.
-چطور؟ مگه اتفاقی افتاده؟
🌹مکثی کرد و پس از لختی سکوت گفت: «دیشب خواب دیدم حسین لابه لای چراغا میچرخه. منو که دید، دسته گل قشنگی که دستش بود، داد بهم و گفت، اینو بدین به مادرم. بعد هم غنچه ای از لابه لای گل ها بیرون کشید و گفت، اینو بدین به پسر خواهرم و بگین اسم منو روش بذارن. به مادرم بگین وقتی اون به دنیا اومد، شونه ی راستشو ببوسه. آخه اونم مثل من خالی روی شونه راستش داره».
🌹ماتم برد. دختر من که هنوز فرزندی نداشت. به توصیه ی من رفت آزمایش
بله! او باردار بود.
🌹نوهام حسین، خال سیاهی بر کتف راست دارد که بوسهگاه من است.
"شهید حسین کوکبی"
✍راوی: مادر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم