eitaa logo
احرار
106 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
13.7هزار ویدیو
78 فایل
سیاسی مذهبی اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شگرد جدید اغتشاشگران؛ توزیع دلار و یوروی تقلبی برای جذب طرفدار 🔺 برخی از افرادی که به جرم شعارنویسی توسط نیروهای انتظامی و امنیتی دستگیر شده‌اند اعتراف کرده‌اند که در ازای دریافت پول، روی دیوارهای اماکن عمومی و خصوصی شعار می‌نوشتند. 🔺 مبلغ یک شب شعارنویسی با توجه به تعداد شعارها متفاوت بوده است، اما این افراد عموماً مبلغی بین ١۵٠ تا ٣٠٠ هزار تومان برای هر شب شعارنویسی دریافت می‌کردند. 🔺 یک منبع مطلع در پلیس در این باره گفت: در همین رابطه فردی که در اغتشاشات در کرج در حال توزیع دلار و یورو تقلبی بوده است توسط عوامل یگان ویژه شناسایی و دستگیر شده است./ خبرگزاری مهر
📹 تصویری از اغتشاشگران سازمان یافته با لباس پلیس! 🔹فرمانده نیروی انتظامی روز گذشته از دستگیری افرادی با لباس جعلی پلیس خبرداده بود که اقدام به رفتارهای خشن هدفمند و تصویر برداری از آن کرده بودند.
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آزادی بیان که برعندازها میگن اینه
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رسوایی و دروغ شبکه‌های ماهواره‌ای
✳️ باسمه تعالی ✳️ 💠 ویژگی های پیامبراعظم (ص) از زبان امام على (ع) 💠 🍀او خاتم پيامبران است. بخشنده ترين مردم بود، سعه صدرش از همه بيشتر (پرحوصله ترين مردم) و راستگوترين و پايبندترين آنان به عهد و پيمان. از همه نرمخوتر بود و رفتارش بزرگوارانه تر. هركس بدون سابقهٔ قبلى او را مى ديد، هيبتش او را مى گرفت و هركس با او معاشرت مى نمود و او را مى شناخت دوستدارش مى شد. و هر كس مى خواست او را وصف كند، مى گفت: نظير او را در گذشته و حال نديده ام.» 📗 بحارالأنوار: ج ۱۶، ص ۱۹۰ 🌺هدیه به روح ملکوتی آقا رسول الله 💐💐💐💐💐خوش بوی صلوات را تقدیم می داریم
✳️ باسمه تعالی ✳️ 💠 شهد دعا و نیایش 💠 🌷از دست ‏نوشته شیخ شهید نقل است که حضرت رسول اکرم ( صلى الله علیه و آله و سلّم ) فرمود : «هرکه‏ می‌خواهد خداوند در قیامت اعمال زشتش را بر او عرض نکند و پرونده گناهانش را نگشاید، باید این دعا را بعد از هر نماز بخواند : 🌺« اَللّهُمَّ اِنَّ مَغْفِرَتَکَ اَرْجى مِنْ عَمَلى وَ اِنَّ رَحْمَتَکَ اَوْسَعُ مِنْ ذَنْبى 💠 اَللّهُمَّ اِنْ کانَ ذَنْبى عِنْدَکَ عَظیماً فَعَفْوُکَ اَعْظَمُ مِنْ ذَنْبى ❇️ اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ اَکُنْ اَهْلا اَنْ اَبْلُغَ رَحْمَتَکَ فَرَحْمَتُکَ اَهْلٌ اَنْ تَبْلُغَنى وَ تَسَعَنى لِاَنَّها وَسِعَتْ کُلَّ شَىْءٍ بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ. « بارخدایا! همانا آمرزش تو از عمل من امیدوارکننده ‏‌تر و مهربانى تو از گناه من گسترده‏‌تر است، بارخدایا! اگر گناهانم نزد تو بزرگ است، گذشت تو از گناه من بزرگ‌تر است، بار خدایا! اگرچه شایسته دست‏یابى رحمت تو نیستم، امّا رحمت تو سزاوار است به من برسد و مرا فرا گیرد، زیرا رحمتت همه‏ چیز را فرا گرفته است، به حق مهربانیت اى مهربان‏‌ترین مهربانان!» 📗 مفاتیح الجنان : تعقیبات مشترک
💠 خوابی که برای دیده اند ... و هرگز تعبیر نخواهد شد بعون الله و قوته 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
📸 مسجد مختلط/ پیش نماز خانم/ پرچم همجنسبازی در روبرو/ اسلام مورد تایید شیطان ▪️امام خمینی(ره):حتی اگر در تمام امريکا مسجد بسازند و بالای گلدسته ها شعار الله اکبر قرار بدهند هيچ وقت شعار مرگ بر امريکا را فراموش نکنيد چون امريکا شيطان بزرگ است.
✍نماز والدین در شبهای جمعه ☀️
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ پیرمردی در دامنه کوه‌های دمشق هیزم جمع می‌کرد و می‌فروخت تا مایحتاج زندگی را برطرف کند روزی حضرت سلیمان پیرمرد را در حال جمع آوری هیزم دید تصمیم گرفت تغییری در زندگی پیرمرد به وجود بیاورد او یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا شاید زندگی‌اش بهبود یابد پیرمرد تشکری کرد و بسوی خانه روان شد وقتی به خانه رسید نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد و نگین را در نمکدانی گذاشت اما ساعتی بعد به کلی فراموش کرد که نگین را کجا گذاشته زن همسایه که به نمک احتیاج پیدا کرده بود به خانه آنها رفت و زن نمکدان را به او داد اما وقتی زن همسایه به خانه‌اش رفت و چشمش به نگین افتاد نگین را نزد خود مخفی کرد پیرمرد از اینکه نگین گم شده بود بسیار مأیوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی و زن پیرمرد هم گریه می‌کرد که چرا نگین را گم کرده‌ام چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت آنجا دوباره با حضرت سلیمان روبرو شد و جریان گم شدن نگین را گفت حضرت سلیمان نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی پیرمرد تشکر کرد و خوشحال به خانه رفت در میانه راه نگین را از جیب خود بیرون آورد و بالای سنگی گذاشت و خودش چند قدم دورتر نشست تا نگین را خوب ببیند و لذت ببرد در این وقت ناگهان پرنده‌ای نگین را به منقار گرفت و پرواز کرد و رفت پیرمرد هرچه دوید و هیاهو کرد فایده نداشت تصمیم گرفت چند روز از خانه بیرون نرود بعد از چند روز همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه می‌نشینی؟ پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت و هیزم جمع آوری کرد که باز هم صدای حضرت سلیمان را شنید و دید که حضرت ایستاده و با حیرت بسوی او می‌نگرد پیرمرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود حضرت سلیمان به او گفت: می‌دانم که تو به من دروغ نمی‌گویی ایرادی ندارد بیا این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتماً آن را بفروش تا شاید در حال و روزت تغییری بوجود آید پیرمرد قول داد که آن را به قیمت خوب بفروشد پشته هیزم خود را گرفت و بسوی خانه حرکت کرد در مسیر خانه پیرمرد رودخانه‌ای بود هنگامی که به رودخانه رسید خواست تا کمی استراحت کند و نفس تازه کند نگین را از جیب خود بیرون آورد که در آب بشوید، ناگهان نگین از دستش سُر خورد به دریا افتاد اما هر چه کوشش کرد و در آب غواصی کرد چیزی بدستش نیامد با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت و دیگر از ترس حضرت سلیمان به کوه نمی‌رفت همسرش به او اطمینان داد که صاحب نگین هر کسی که هست تو را بسیار دوست دارد اگر دوباره او را دیدی تمام قصه را برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمی‌گوید پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت پشته هیزم را جمع آوری و به طرف خانه روان شد که ناگهان حضرت سلیمان را دید پشته هیزم را به زمین گذاشت و دوید و فرار کرد حضرت سلیمان خواست تا مانعش شود اما فرستاده خدا جبرئیل آمد و به او گفت: ای سلیمان خداوند می‌گوید که تو چه کسی هستی که می‌خواهی حالت بنده مرا تغییر دهی و مرا فراموش کرده‌ای حضرت سلیمان با سرعت به سجده رفت و از اشتباه خود معذرت خواست خداوند به واسطه جبرئیل به حضرت سلیمان گفت: تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی، حال ببین من چگونه اینکار را انجام می‌دهم پیرمرد که با سرعت بسوی قریه روان بود با مرد ماهیگیری روبرو شد! ماهیگیر به او گفت ای پیرمرد من امروز ماهی بسیاری گرفته‌ام بیا چند ماهی به تو بدهم پیرمرد ماهی‌ها را گرفت و برایش دعای خیر کرد همسرش وقتی شکم ماهی‌ها را پاره کرد در شکم یکی از ماهی‌ها نگین را یافت و به شوهرش مژده داد که نگین پیدا شده است شوهر با خوشحالی به او گفت تو ماهی را نمک بزن من به کوه می‌روم تا هیزم بیاورم هنگامی که زن نام نمک را شنید ماجرای نگین اول نیز به یادش آمد که در نمکدان پنهان کرده بود سریع به خانه همسایه رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد وقتی که زن همسایه صحبت‌های زن را شنید ملتمسانه عذرخواهی کرد و نگینش را آورد و گفت: نگینت را بگیر من خطا کردم خواهش می‌کنم به شوهرم چیزی نگو چون او شخص پاک نفسی است اگر خبردار شود مرا از خانه بیرون خواهد کرد از آن طرف پیرمرد در جنگل که بالای درختی رفته بود تا شاخه خشک شده‌ای را قطع کند ناگهان چشمش به نگین قیمتی در آشیانه پرنده افتاد با خوشحالی نگین را گرفت و به خانه آمد فردای آن روز پیرمرد به بازار رفت و هر سه نگین را به قیمت بالایی فروخت حضرت سلیمان علیه‌السلام که تمام ماجرا را به چشم می‌دید یقین یافت که بنده حالت بنده را نمی‌تواند تغییر دهد مگر آنکه خداوند بخواهد 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
💢↶ ذکر شـ🌙ـب جمعـه ↷💢 💠🔹↲ ده مـرتبہ بگويـد ↳🔹💠 【 يا دائِـمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَريِّـةِ يا باسِـطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّـةِ يا صاحِـبَ الْمَواهِـبِ السَّنِيَّـةِ صَـلِّ عَلىٰ مُحَمِّـدٍ وَ آلِهِ خَيْـرِ الْوَرى‏ سَجِيَّـةً وَاغْفِرْلَنا يا ذَاالْعُلى‏ فِى‏ هـذِهِ الْعَشِيَّـةِ 】 〖اى كسى که فضل و بخششت بر خلق دائمى است و اى آنکه دو دست احسانت به عطا بخشى باز است اى‏ دارنده بخشش‌هاى ارجمند درود فرست بر محمد و آلش که بهترين مردمند در سرشت و نهاد و ما را اى خداى بلند مرتبه در اين شب بيامرز〗
AUD-20220127-WA0054.aac
3.87M
🤲 *دعاء كميل - أباذر الحلواجي* 🎙 با صدای زیباے اباذر حلواجی،فوق العاده زیبا ⏰Time=21:25 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ