1_1634453682.pdf
184K
تفسیر آموزشی قرآن؛ سورهی اسرا؛ جلد اول؛ آشنایی با سورهی اسرا.
محتوای اجمالی تک تک آیات سورهی اسرا.
https://eitaa.com/ahsanalhadis1
https://eitaa.com/ahsanalhadis2
لزوم تجلیل از بزرگان(۱)
خدای سبحان در قرآن کریم خطاب به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلّم، در مقام تجلیل از اسماعیل پیامبر علیه السلام و با بیان پنج صفت از صفات آن حضرت می فرماید:
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا * وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا ۱.
و در این كتاب، [سرگذشتِ] اسماعیل را یاد كن، كه او وفا كننده به عهد و فرستادهای پیامبر بود. * و همواره خانوادهاش را به نماز و زكات فرمان میداد، و نزد پروردگارش پسندیده بود.
خدای سبحان، بعد از بیان فداكاريهاى ابراهیم علیه السلام و اشارهی كوتاهى به فرازى از زندگى موسى علیه السلام، سخن از "اسماعيل" بزرگترين فرزند ابراهيم، به ميان مىآورد، و ياد ابراهيم را با ياد فرزندش اسماعيل، و برنامههايش را با برنامههاى او تكميل مىكند، و پنج صفت از صفات برجسته او را كه مىتواند براى همگان الگو باشد بيان مىكند؛ لذا روى سخن را به پيامبر صلی الله علیه وآله وسلّم كرده و می فرماید: "در كتاب آسمانيت از اسماعيل ياد كن": ( وَ اُذْكُرْ فِي اَلْكِتٰابِ إِسْمٰاعِيلَ ). "كه او در وعدههايش صادق بود": ( إِنَّهُ كٰانَ صٰادِقَ اَلْوَعْدِ ). "و پيامبر عاليمقامى بود": ( وَ كٰانَ رَسُولاً نَبِيًّا ).
۱. مریم ۱۹/ ۵۴ - ۵۵.
https://eitaa.com/ahsanalhadis1
https://eitaa.com/ahsanalhadis2
لزوم تجلیل از بزرگان(۲)
او همواره خانواده خود را به نماز و زكات، امر مىكرد ": ( وَ كٰانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاٰةِ وَ اَلزَّكٰاةِ ). " و همواره مورد رضايت پروردگارش بود ": ( وَ كٰانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا ).
در اين دو آيه به:
۱- صادق الوعد بودن.
۲- پيامبر عاليمقام بودن.
۳- امر به نماز.
۴- پيوند و رابطه با خالق داشتن.
۵- امر به زكات و رابطه با خلق خدا برقرار نمودن و در نهایت كارهايى انجام دادن كه جلب خشنودى خدا را كند، از صفات اين پيامبر بزرگ الاهى شمرده شده است.
تكيه روى وفاى به عهد، و توجه به تربيت خانواده، به اهميت فوق العاده اين دو وظيفه الاهى اشاره مىكند كه يكى قبل از مقام نبوت او ذكر شده و ديگرى بلافاصله بعد از مقام نبوت. در حقيقت تا انسان" صادق "نباشد، محال است به مقام والاى رسالت برسد؛ چرا كه اولين شرط اين مقام آن است كه وحى الاهى را بىكم و كاست به بندگانش برساند، و لذا حتى افراد معدودى كه مقام عصمت را در پارهاى از ابعادش در انبياء انكار مىكنند، مساله صدق پيامبر صلی الله علیه وآله وسلّم را به عنوان يك شرط اساسى پذيرفتهاند، صدق و راستى در خبرها، در وعدهها و در همه چيز.
در روايتى آمده است: اينكه خداوند اسماعيل را، صادق الوعد شمرده به خاطر اين است كه او به قدرى در وفاى به وعدهاش اصرار داشت كه با كسى در محلى وعدهاى گذارده بود، او نيامد، اسماعيل هم چنان تا يك سال در انتظار او بود! هنگامى كه بعد از اين مدت آمد، اسماعيل گفت: من همواره در انتظار تو بودم! بديهى است هرگز منظور اين نيست كه اسماعيل كار و زندگيش را تعطيل كرد بلكه مفهومش اين است كه در عين ادامه برنامههايش مراقب آمدن شخص مزبور بود.
از سوى ديگر نخستين مرحله براى تبليغ رسالت، شروع از خانواده خويشتن است، كه از همه به انسان نزديكتر مىباشند، به همين دليل پيامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلّم نخست دعوت خود را از خديجه همسر گراميش و على عليهالسلام پسر عمويش شروع كرد و سپس طبق فرمان: وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ اَلْأَقْرَبِينَ به بستگان نزديكش پرداخت. در آيه ۱۳۲ سوره طه نيز مىخوانيم: وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاٰةِ وَ اِصْطَبِرْ عَلَيْهٰا :" خانواده خود را به نماز دعوت كن و بر انجام نماز شكيبا باش".
نكته ديگر اينكه با توصيف اسماعيل به "مرضى" بودن، در واقع، اشاره به اين حقيقت شده است كه او در كل برنامههايش رضايت خدا را جلب كرده بود، اصولا نعمتى از اين بالاتر نيست كه معبود و مولا و خالق انسان از او راضى و خشنود باشد به همين دليل در آيه ۱۱۹ سوره مائده بعد از آنكه نعمت بهشت جاويدان را براى بندگان خاص خدا بيان مىكند در پايان مىگويد: رَضِيَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذٰلِكَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِيمُ :" خداوند از آنها خشنود و آنها نيز از او خشنود خواهند بود، و اين فوز عظيم و رستگارى بزرگى است ".
https://eitaa.com/ahsanalhadis1
https://eitaa.com/ahsanalhadis2
هیجدهمین جلد از تفسیر آموزشی قرآن منتشر شد.
این جلد، جلد دوّم از تفسیر آموزشی قرآن در تفسیر سورهی نساء از آیهی ۲ تا ۷ است، که مجموع آن در ۵۷۶ صفحه و در ۳۹ درس ( ۳۴ تا ۷۲) تنظیم شده است. محتوای این آیات شریفه، ادامهی رهنمودهای قرآن در رابطه با فروعات فراوانی از موضوع خانواده در قرآن است.
برای تهیهی این تفسیر، اعم از کتاب و فایل pdf آن میتوانید با دفتر موسسهی احسن الحدیث در قم، به شمارهی ۰۲۵۳۶۶۶۷۹۰۲ تماس بگیرید.
https://eitaa.com/ahsanalhadis1
https://eitaa.com/ahsanalhadis2
نشانهی قدرت و لطف و رحمت خدا در آفرینش زنبور عسل
وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ * ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا ۚ يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَآءٌ لِلنَّاسِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ۱.
و پروردگارت به زنبور عسل الهام كرد كه از كوهها و درختان و آنچه [از دار بستهایی] كه [مردم] بر میافرازند، برای خود خانههایی برگیر. * آن گاه از همه محصولات و میوهها بخور، پس در راههای پروردگارت كه برای تو هموار شده [به سوی كندو] برو؛ از شكم آنها [شهدی] نوشیدنی با رنگهای گوناگون بیرون میآید كه در آن درمانی برای مردم است. قطعاً در این [حقیقت] نشانهای [بر قدرت و لطف و رحمت خدا] ست برای مردمی كه میاندیشند.
تفسیر باطنی این آیات
در مورد تفسیر باطنی این آیات باید گفت؛ در بعضی از روایات، زنبور موجود در آیه به ائمهی اطهار علیهمالسلام تأویل شده است که جدا از بررسی سندی به دو مورد آن اشاره میشود:
۱. امام صادق علیه السلام در مورد آیهی «وَ أَوْحى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ» فرمود:
ما زنبوری هستیم که خداوند به او وحی کرد که «أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً». به ما دستور داد از مردم عرب، غیر عرب و بردگان براى خود شیعه برگزینیم. و منظور از آشامیدنى رنگارنگ همان علمى است که از ما براى شما بروز میکند»۲.
۲. همچنین آن حضرت فرمود:
«این آیه دربارهی ما نازل شده است، ما آن زنبور عسل هستیم، ما به امر خدا در زمین اقامت داریم و کوهها به معنای مردان شیعه و درختها به معنای زنان مؤمن هستند»۳.
۱. نحل ۱۶/ ۶۸ - ۶۹.
۲. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 1، ص 387، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق: «نَحْنُ النَّحْلُ الَّتی أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْها أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً أَمَرَنَا...».
۳. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 24، ص 110 – 111، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق: «مَا بَلَغَ مِنَ النَّحْلِ أَنْ یُوحَى إِلَیْهَا بَلْ فِینَا نَزَلَتْ فَنَحْنُ النَّحْل...».
https://eitaa.com/ahsanalhadis1
https://eitaa.com/ahsanalhadis2
03.Ale_.imran_.138-139.mp3
2.03M
تفسیر آیات ۱۳۸ و ۱۳۹ از سورهی آل عمران از استاد قرائتی:
هَٰذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ
این [قرآن] برای مردم، بیانگر [حوادث و واقعیات] و برای پرهیزكاران، سراسر هدایت و اندرز است.
وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
و [در انجام فرمانهایِ حق و در جهاد با دشمن] سستی نكنید و [از پیش آمدها و حوادث و سختیهایی كه به شما میرسد] اندوهگین مشوید كه شما اگر مؤمن باشید، برترید.
نکتههای مهم آیات شریفه:
۱. نقش قرآن در هدایت مردم
۲. قابل فهم بودن قرآن برای همه
۳. نشانههای مؤمنان
۴. رسالت رهبری در عرصههای گوناگون
۵. برتری و پیروزی مؤمنان در سایهی ایمان
https://eitaa.com/ahsanalhadis1
https://eitaa.com/ahsanalhadis2
خداشناسی با دقّت در پرواز پرندگان
أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَآءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
آیا به پرندگان كه در فضای آسمان، مسخّر [فرمان او] هستند، نظر نكردید كه آنها را [از سقوط به زمین] جز خدا نگه نمیدارد؛ یقیناً در آن [وصفی كه پرندگان دارند] نشانههایی [بر توحید و ربوبیّت و قدرت خدا] ست برای گروهی كه ایمان دارند.
در این آيه نیز خدای سبحان، مانند آیات گذشته در بارهی اسرار عظمت الاهی در پهنه هستى مى فرماید:" آيا آنها به پرندگانى كه بر فراز آسمان حركت دارند نظر نيفكندند "؟ ( أَ لَمْ يَرَوْا إِلَى اَلطَّيْرِ مُسَخَّرٰاتٍ فِي جَوِّ اَلسَّمٰاءِ ). " جو "در لغت به معناى" هوا " و يا قسمتى از هوا كه از زمين دور است، مىباشد. و از آنجا كه طبيعت اجسام، جذب شدن به سوى زمين است، حركت پرندگان در بالاى زمين را با عنوان مسخرات (تسخير شدهها) بيان كرده است، يعنى خداوند نيرويى در بال و پر آنها و خاصيتى در هوا قرار داده است كه به آنها اين امكان را مىدهد كه بر خلاف قانون جاذبه به هوا پرواز كنند. سپس اضافه مىكند" هيچكس جز خدا آن.ها را اين چنين نگه نمىدارد" ( مٰا يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ اَللّٰهُ ). درست است كه خاصيت طبيعى بالها و عضلاتى كه در آن آفريده شده و شكل مخصوص پرندگان و ويژگي.هايى كه در هوا موجود است، دست به دست هم داده و به پرندگان امكان پرواز مىدهند، ولى چه كسى اين شكل و خواص را آفريده؟ و اين نظام دقيق و حساب شده را مقرر داشته؟ آيا طبيعت كور و كر؟، يا كسى كه از تمام خواص فيزيكى اجسام آگاه است و علم بىپايانش به همه اينها احاطه دارد؟ و اگر مىبينيم اين امور به خدا نسبت داده مىشود، به خاطر همان است كه سرچشمهی آن از او است، و اين تعبير كه خواص اسباب و علل را به خدا نسبت مىدهد در قرآن فراوان است. و در پايان آيه مىفرمايد:" در اين امر نشانههايى است از عظمت و قدرت خدا براى كسانى كه ايمان دارند " ( إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيٰاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ). يعنى با چشم كنجكاو و حقيقت جو، اين امور را مىنگرند و به تجزيه و تحليل آن مىپردازند و در پرتو آن ايمانشان قويتر و راسختر مىگردد.
۱. نحل ۱۶/ ۷۹.
https://eitaa.com/ahsanalhadis1
https://eitaa.com/ahsanalhadis2
ورود همگان به دوزخ (۱)
وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا * ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ۱.
و هیچ كس از شما نیست مگر آنكه وارد دوزخ میشود، [ورود همگان به دوزخ] بر پروردگارت مسلّم است. * آنگاه آنان را كه [از كفر و شرك و فساد و گناه] پرهیز كردند، نجات میدهیم، و ستمكاران را كه به زانو درافتادهاند، در دوزخ رها میكنیم.
در آیهی اول خدای سبحان، نخست، به مطلبى اشاره می کند که شاید شنیدنش براى بیشتر مردم شگفت انگیز باشد؛ لذا مى فرماید: همه شما بدون استثنا وارد جهنم مى شوید: (وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاّ وارِدُها). این امرى است حتمى و فرمانى است قطعى از پروردگارتان: (کانَ عَلى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیّاً). سپس آنها که تقوا پیشه کردند را از آن نجات مى دهیم، و ظالمان و ستمگران را در حالى که از ضعف و ذلت به زانو در آمده اند در آن رها مى کنیم: (ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظّالِمِینَ فِیها جِثِیّاً).
در تفسیر این دو آیه میان مفسران گفتوگوى دامنه دارى است، بر اساس این که منظور از ورود در جملهی: (وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاّ وارِدُها) چیست؟
بعضى از مفسران معتقدند: ورود در اینجا به معناى نزدیک شدن و اشراف پیدا کردن است، یعنى همهی مردم، خوبان و بدان، بدون استثنا براى حسابرسى یا براى مشاهده سرنوشت نهائى بدکاران، به کنار جهنم مى آیند، سپس خداوند پرهیزگاران را رهائى مى بخشد و ستمگران را در آن رها مى کند.
آنها براى این تفسیر به آیهی: (وَ لَمّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ...) ۲، هنگامى که موسى کنار آب مدین رسید...، در سورهی قصص استدلال کردهاند، که در اینجا نیز ورود به همان معنا است.
تفسیر دومى که اکثر مفسران آن را انتخاب کرده اند این است که ورود در اینجا به معناى دخول است و به این ترتیب، همهی انسانها بدون استثناء، نیک و بد، وارد جهنم مى شوند، منتها دوزخ بر نیکان سرد و سالم خواهد بود همان گونه که آتش نمرود بر ابراهیم علیه السلام سرد شد: (یا نارُ کُونِى بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیْمَ) ۳؛ چرا که آتش با آنها سنخیت ندارد، گوئى از آنان دور مى شود و فرار مى کند، و هر جا آن.ها قرار مى گیرند خاموش مى گردد، ولى دوزخیان که تناسب با آتش دوزخ دارند همچون ماده قابل اشتعالى که به آتش برسد، فوری شعلهور مى شوند.
قطع نظر از این که فلسفهی این کار چیست که به خواست خدا شرح آن خواهد آمد، بدون شک ظاهر آیهی فوق، با تفسیر دوم هماهنگ است; زیرا معناى اصلى ورود، دخول است، و غیر آن نیاز به قرینه دارد.
علاوه بر این، جملهی: ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا: سپس پرهیزگاران را نجات مى دهیم همچون جملهی: نَذَرُ الظّالِمِینَ فِیها: ستمگران را در آن وا مى گذاریم همه، شاهد براى این معنا است.
۱. مریم ۱۹/ ۷۱ - ۷۲.
۲. قصص ۲۸/ ۲۳.
۳. انبیاء ٢١/ ٦٩.
ورود همگان به دوزخ (۳)
ادامهی تفسیر آیهی ۷۱ و ۷۲ از سورهی مریم:
تنها سؤالى که در اینجا باقى مى ماند این است که فلسفهی این کار از نظر حکمت پروردگار چیست؟ به علاوه آیا مؤمنان از این کار آزار و عذابى نمى بینند؟
پاسخ این سؤال که از هر دو جنبه در روایات اسلامى وارد شده است، با کمى دقت روشن مى شود.
در حقیقت مشاهده دوزخ و عذابهاى آن، مقدمه اى خواهد بود که مؤمنان از نعمت هاى خداداد بهشت، حداکثر لذت را ببرند; چرا که قدر عافیت را کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید (وَ بِالأَضْدادِ تُعْرَفُ الاْ َشْیاءُ).
در اینجا مؤمنان گرفتار مصیبت نمى شوند، بلکه تنها صحنه مصیبت را مشاهده مى کنند و همان گونه که در روایات یاد شده اشاره شد، آتش بر آن.ها سرد و سالم مى شود و نور آنها شعله آتش را تحت الشعاع قرار مى دهد.
به علاوه آنها چنان سریع و قاطع از آتش مى گذرند که کمترین اثرى در آنها نمى تواند داشته باشد، همان گونه که در حدیثى از پیامبر صلى الله علیه وآله نقل شده که فرمود:
یَرِدُ النّاسُ النّارَ ثُمَّ یَصْدُرُونَ بِأَعْمالِهِمْ فَأَوَّلُهُمْ کَلَمْعِ الْبَرْقِ، ثُمَّ کَمَرِّ الرِّیْحِ، ثُمَّ کَحُضْرِ الْفَرَسِ، ثُمَّ کَالرّاکِبِ، ثُمَّ کَشَدِّ الرَّجُلِ، ثُمَّ کَمَشْیِهِ ۱.
مردم همگى وارد آتش (دوزخ) مى شوند، سپس بر حسب اعمالشان از آن بیرون مى آیند، بعضى همچون برق، سپس کمتر از آن همچون گذشتن تندباد، بعضى همچون دویدن شدید اسب، بعضى هم.چون سوار معمولى، بعضى همچون پیادهاى که تند مى رود، و بعضى همچون کسى که معمولى راه مى رود .
و از این گذشته، دوزخیان نیز از مشاهدهی این صحنه که بهشتیان با چنان سرعتى مى گذرند و آنها مى مانند، مجازات بیشترى مى بینند، و به این ترتیب پاسخ هر دو سؤال روشن مى شود ۲.
۱. تفسیر نور الثقلین ، ج ۳، ص ۳۵۳.
۲. تفسیر نمونه، ج ۱۳ ص ۱۱۷ - ۱۲۱.
https://eitaa.com/ahsanalhadis1
https://eitaa.com/ahsanalhadis2
ورود همگان به دوزخ (۲)
ادامهی تفسیر آیهی ۷۱ و ۷۲ از سورهی مریم:
به علاوه روایات متعددى در تفسیر آیه رسیده است که این معنا را به طور کامل تقویت مى کند:
از جمله از جابر بن عبداللّه انصارى چنین نقل شده که شخصى از او درباره این آیه پرسید، جابر با هر دو انگشت به دو گوشش اشاره کرد و گفت: مطلبى با این دو گوش خود از پیامبر(صلى الله علیه وآله) شنیدم که اگر دروغ بگویم هر دو کر باد! مى فرمود:
الوُرُودُ الدُّخُولُ، لایَبْقى بَرٌّ وَ لا فاجِرٌ إِلاّ یَدْخُلُها فَیَکُونُ عَلَى الْمُؤْمِنِیْنَ بَرْداً وَ سَلاماً کَما کانَتْ عَلى إِبْراهِیْمَ حَتّى أَنَّ لِلْنّارِ ـ أَوْ قالَ لِجَهَنَّمَ ـ ضَجِیْجاً مِنْ بَرْدِها، ثُمَّ یُنَجِّى اللّهُ الَّذِیْنَ اتَّقُوا وَ یَذَرُ الظّالِمِیْنَ فِیْها جِثِیّاً ۱.
ورود در اینجا به معناى دخول است هیچ نیکوکار و بدکارى نیست مگر این که داخل جهنم مى شود، آتش در برابر مؤمنان سرد و سالم خواهد بود، همان گونه که بر ابراهیم علیه السلام بود، تا آنجا که آتش ـ یا جهنم ـ (تردید از جابر است) از شدت سردى فریاد مى کشد، سپس خداوند پرهیزگاران را رهائى مى بخشد و ظالمان را در آن ذلیلانه رها مى کند .
در حدیث دیگرى از پیامبر صلى الله علیه وآله وارد شده که آن حضرت فرمود:
تَقُولُ النّارُ لِلْمُؤْمِنِ یَوْمَ الْقِیامَهِ جُزْ، یا مُؤْمِنُ! فَقَدْ أَطْفَأَ نُورُکَ لَهَبِى
آتش به فرد با ایمان در روز قیامت مى گوید: زودتر از من بگذر که نورت، شعله مرا خاموش کرد ! ۲.
این معنا از بعضى دیگر از روایات نیز استفاده مى شود.
تعبیر پر معنائى که دربارهی پل صراط در روایات آمده که آن بر روى جهنم کشیده شده، از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است نیز شاهد و گواه دیگرى بر این تفسیر است ۳.
اما این که بعضى مى گویند: آیهی (أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ) ۴، آنها (مؤمنان) از آتش دور خواهند بود، در سورهی انبیاء، دلیل بر تفسیر اول است، صحیح به نظر نمى رسد; زیرا این آیه مربوط به جایگاه دائمى و قرارگاه همیشگى مؤمنان است، حتى در آیهی بعد از آن مى خوانیم: (لایَسْمَعُونَ حَسِیْسَها) ۵، مؤمنان حتى صداى شعله هاى آتش را نمى شنوند .
اگر ورود در آیهی مورد بحث، به معناى نزدیک شدن باشد، نه با کلمه (مُبْعَدُون) سازگار است و نه با جملهی (لایَسْمَعُونَ حَسِیْسَها) .
۱ و ۲. نور الثقلین ، ج ۳، ص ۳۵۳ و ۳۵۴.
۳.تفسیر نور الثقلین ، ج ۵، ص ۵۷۲، ذیل آیهی: (إن ربک لبا المرصاد)،فجر/ ۱۴.
۴. انبیاء ۲۱/ ۱۰۱.
۵. انبیاء ۲۱/ ۱۰۲.
https://eitaa.com/ahsanalhadis1
https://eitaa.com/ahsanalhadis2
لزوم توجّه به خدا هنگام اقبال و ادبار نعمتها
خدای سبحان در سورهی فصّلت می فرماید:
وَإِذَآ أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَىٰ بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَآءٍ عَرِيضٍ ۱.
و هنگامی كه به انسان نعمت عطا میكنیم [از طاعت و عبادت] روی بر میگرداند و [با كبر و نخوت] از ما دور میشود، و چون آسیبی به او رسد [برای برطرف شدنش] به دعای فراوان و طولانی روی میآورد.
در این آيه، خدای سبحان به یکی از حالات برخی از انسانها، به هنگام اقبال و ادبار دنياى مادى اشاره کرده كه حالت فراموشكارى به هنگام نعمت، و جزع و فزع به هنگام مصيبت است؛ لذا مى فرمايد: هر گاه به انسان نعمتى دهيم روى مى گرداند، و با تكبر از حق دور مى شود: ( وَ إِذٰا أَنْعَمْنٰا عَلَى اَلْإِنْسٰانِ أَعْرَضَ وَ نَأىٰ بِجٰانِبِهِ ) اما هر گاه مختصر ناراحتى به او برسد تقاضاى فراوان و زيادى براى برطرف شدن آن دارد و دعاى مستمر مى كند: ( وَ إِذٰا مَسَّهُ اَلشَّرُّ فَذُو دُعٰاءٍ عَرِيضٍ ).
(نَأىٰ) از مادّهی نأى (بر وزن راى) به معناى دور شدن مى باشد و هنگامى كه جانب (پهلو) پشت سر آن قرار گيرد كنايه از تكبر و غرور است، چون آدمهاى متكبّر صورت خود را بر مى گردانند و با بى اعتنايى دور مى شوند عريض به معناى پهن در مقابل طويل است، و عرب اين دو تعبير را در مورد كثرت و زيادى به كار مى برد شبيه همين معنا در سوره.ی يونس آمده است:
(وَ إِذٰا مَسَّ اَلْإِنْسٰانَ اَلضُّرُّ دَعٰانٰا لِجَنْبِهِ أَوْ قٰاعِداً أَوْ قٰائِماً فَلَمّٰا كَشَفْنٰا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنٰا إِلىٰ ضُرٍّ مَسَّهُ كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ) ۱.
هنگامى كه به انسان مختصر زيانى برسد ما را در همه حال مى خواند، در حالى كه به پهلو خوابيده، يا نشسته، يا ايستاده است، اما هنگامى كه ناراحتى او را بر طرف سازيم چنان مى رود كه گويى هرگز ما را براى حل مشكلى نخوانده! اين گونه براى اسرافكاران اعمالشان زينت داده شده است !
آرى چنين است انسان فاقد ايمان و تقوا كه همیشه به اين حالات گرفتار است، به هنگام روى آوردن نعمتها حريص و مغرور و فراموشكار و به هنگام پشت كردن نعمتها مايوس و نوميد و پر جزع؛ ولى در مقابل، مردان حق و پيروان راستين مكتب انبيا آن چنان پرظرفيت و پرمايه اند كه نه روى آوردن نعمت.ها آنها را دگرگون مى سازد، و نه ادبار دنيا ضعيف و ناتوان و مايوس، آنها به مصداق رِجٰالٌ لاٰ تُلْهِيهِمْ تِجٰارَةٌ وَ لاٰ بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اَللّٰهِ ۲، سودمندترين تجارتها، و پرفايده ترين درآمدها، آنها را از ياد خدا غافل نمى سازد، آنها فلسفهی تلخيها و شيرينيهاى زندگى را به خوبى مى دانند، آنها مى دانند كه گاه تلخيها زنگ بيدار باش است، و شيرينىها آزمايش و امتحان الاهى گاه تلخيها مجازات غفلتها است، و نعمتها براى برانگيختن حس شكرگزارى بندگان.
قابل توجه اينكه در آيات فوق تعبير به (اذقنا) و (مسّه) شده، كه مفهومش اين است با مختصر رو آوردن دنيا يا زوال نعمتها وضع اين افراد كم مايه دگرگون مى شود، و راه غرور، يا نوميدى و ياس را پيش مى گيرند، آنها چنان كوتاه فكر و ضعيف هستند كه طبق ضرب المثل معروف: با غوره اى ترش مى شوند و با مويزى شيرين؛ آرى يكى از مهمترين آثار ايمان به خدا همان وسعت روح، و بلندى افق فكر، و شرح صدر و آمادگى مقابله با مشكلات و مصائب و مبارزه با هيجانات نامطلوب نعمتها است؛ لذا امير مؤمنان على علیه السلام دعاهايى كه در آن سرمشق به ياران خود مى دهد عرض مى كند: نسأل اللّٰه سبحانه ان يجعلنا و اياكم ممن لا تبطره نعمة، و لا تقصر به عن طاعة ربه غاية، و لا تحل به بعد الموت ندامة و كئابة ۳؛ از خدا مى خواهيم كه ما و شما را از كسانى قرار دهد كه هيچ نعمتى آنها را مست و مغرور نمى سازد، و هيچ هدفى آنها را از طاعت پروردگار باز نمى دارد، و پس از فرا رسيدن مرگ پشيمانى و اندوه دامانشان را نمى گيرد.
۱. فصلت ۴۱/ ۵۱.
۱. یونس ۱۰/ ۱۲.
۲. نور ۲۴/ ۳۷.
۳. نهجالبلاغه، خطبهی ۶۴.
https://eitaa.com/ahsanalhadis1
https://eitaa.com/ahsanalhadis2
نقش زن و شوهر در خانواده
پيامبر صلي الله عليه و آله:
اَلرَّجُلُ راعٍ عَلى اَهْلِ بَيْتِهِ وَ هُوَ مَسؤُولٌ عَنْهُمْ وَ الْمَرْاَةُ راعيَةٌ عَلى بَيْتِبَعْلِها وَ وُلْدِهِ وَ هِىَ مَسْؤُولَةٌ عَنْهُمْ.
مرد، سرپرست خانواده است و درباره آنان از او سئوال مى شود و زن، سرپرست خانهی شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان از وى سئوال مى شود.
صحيح بخارى، ج 3، ص 125.
https://eitaa.com/ahsanalhadis1
https://eitaa.com/ahsanalhadis2