لطف حسین ما را تنها نمی گذارد
گر خلق وا گذارد ، او وا نمی گذارد
.
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غرقاب ما را نمی گذارد
.
هل من معین او را باید جواب دادن
شیعه امام خود را تنها نمی گذارد
.
زهرا به دوستانش قول بهشت داده است
بر روی گفته ی خویش او پا نمی گذارد
.
ما و فسرده حالی مولا نمی پسندد
مسکین و دست خالی مولا نمی گذارد
.
از بس گناهکاریم ما مستحق ناریم
باید که سوخت ما را ؛ زهرا نمی گذارد
.
.
.
استاد سید رضا مؤید
نهاد پا در فرات… ●♪♫
خواست؛ لبی تر کند ●♪♫
برای اهلِ حرم آب میسر کند ●♪♫
داغِ عطش، بر لبش ●♪♫
هر طرفش؛ دشمنی ●♪♫
باز در این مهلکه؛ یادِ برادر کند ●♪♫
تشنه لب داده جان؛ بر لب دریای آب! ●♪♫
خجل از روی او گشته، دل آفتاب ●♪♫
دستِ عباس؛ چون جدا شد ●♪♫
محشری در خیمه ها شد ●♪♫
علم افتاده و نیست علمدارِ حسین ●♪♫
یا حسین… ●♪♫
علم افتاده و نیست دگر یارِ حسین ●♪♫
یا حسین… ●♪♫
یک طرف دست؛ یک طرف مشک ●♪♫

دل پر از خون؛ دیده پر اشک ●♪♫
چو آمد از علقمه ،نوای ادرک اخا ●♪♫
بگفت ای برادر؛ ز پا فتادم بیا… ●♪♫
رسید چون این نوا؛ به گوشِ اهل حرم ●♪♫
ز آب بگذشته و به لب همه این نوا ●♪♫
علم افتاده و نیست علمدار حسین ●♪♫
یا حسین… ●♪♫
علم افتاده و نیست دگر یار حسین ●♪♫
یا حسین… ●♪♫
یک طرف دست؛ یک طرف مشک ●♪♫
دل پر از خون؛ دیده پر اشک ●♪♫
ساقی لب تشنگان؛ گر چه ز تن داده دست ●♪♫
پرده ظلمت درید؛ بندِ ستم را گسست ●♪♫
داده سر و داده جان؛ در رهِ آزادگی ●♪♫
بر دلِ حق باوران؛ داغِ غم او نشست ●♪♫
سرخی خون او، پشت ستم بشکند ●♪♫
عاقبت خانه ظلم؛ ز بُن بر کند ●♪♫
کربلا شد، شور محشر ●♪♫
مرگ و نفرین؛ بر ستمگر ●♪♫
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
خدا به عشقش مباهات میکنه
آقام تو گودال مناجات میکنه
یارب تقبل رجلنا الله
یارب تقبل نسائنا الله
یارب تقبل دمائنا الله
این سرم این پیکرم اینم امیر لشکرم
راضی ام از من بگیر انگشتمو و انگشترم
ولی نرن سمت حرم
وای خواهرم خواهرم خواهرم
الهی برنگردونی نگاتو
دست تو میسپرم مخدراتو
خدا با ارباب ملاقات میکنه
آقام تو گودال مناجات میکنه
یارب تقبل رجلنا الله
یارب تقبل نسائنا الله
یارب تقبل دمائنا الله
این علی اکبرم اینم علی اصغرم
این رگای قلبمو این رشته های حنجرم
ولی نرن سمت حرم
وای همسرم همسرم همسرم
دلش یه وقت به اضطراب نیوفته
سر علی جلو رباب نیوفته
کیه که توحید رو اثبات میکنه
آقام تو گودال مناجات میکنه
یارب تقبل رجلنا الله
یارب تقبل نسائنا الله
یارب تقبل دمائنا الله
توی گودال مادرم بالای گودال خواهرم
عیب نداره از تو گودال تو تنور میره سرم
ولی نرن سمت حرم
وای دخترم دخترم دخترم دخترم
توی بیابونا تو کوچه بازار
خدا خودت رقیه مو نگهدار
از خیمه ها که رفتی و دیدی مرا به خواب
داغی بزرگ بر دل کوچک نهاده ای
گرچه زمن لب تو خداحافظی نکرد
می گفت عمّه ام به رخم بوسه داده ای
من با هوای دیدن تو زنده مانده ام
جویای گنج بودم و ویرانه نشین شدم
ممکن نشد که بوسه دهم بر رخت به نی
با چشم خود ز خرمن تو خوشه چین شدم
تا گفتگوی عمّه شنیدم میان راه
دیدم تو را به نیزه و باور نداشتم
تا یک نگه ز گوشه ی چشمی به من کنی
من چشم از سر تو دمی بر نداشتم
با آنکه آن نگاه ، مرا جان تازه داد
اما دوپلک خود ز چه بر هم گذاشتی
یکباره از چه رو، دو ستاره افول کرد
گویا توان دیدن عمّه نداشتی
من کنار عمّه سِتادم به روی پای
مجروح پا و اِذن نشستن نداشتم
دستی سیاه بی ادبی کرد با سرت
من هم کبود دست روی سر گذاشتم
با آنکه دستبرد خزان دیده ای و لیک
باغ ولایت است که سر سبز و خرّم است
رخسار توست باغ همیشه بهار من
افسوس از اینکه فرصت دیدار بس کم است
ای گل اگر چه آب ندیدی ولی بُوَد
از غنچه های صبح لبت نو شکفته تر
از جورها که با من و عمـّه شد مپرس
این راز سر به مُهر، چه بهتر نهفته تر
هر کس غمم شنید، غم خود زیاد برد
بر زاری ام ز دیده و دل ، زار گریه کرد
هر گاه کودک تو ، به دیوار سر گذاشت
بر حال او دل در و دیوار گریه کرد
ای مه که شمع محفل تاریک من شدی
امشب حسد به کلبه ی من ماه می برد
گر میزبان نیامده امشب به پیشواز
از من مَرَنج، عمّه مرا راه می برد
گر اشک من به چهره ی مهتابی ام نبود
ای ماه، این سپهر، اثَر از شَفَق نداشت
معذور دار، اگر شده آشفته موی من
دستم بر شانه به گیسو رَمَق نداشت
ویرانه،غصّه،زخم زبان،داغ، بی کسی
این کوه را بگو، تن چون کاه چون کِشَد؟
پای تو کو؟ که بر سَرِ چشمان خود نَهم
دست تو کو؟ که خار ز پایم برون کشد
سیلی نخوره نیست کسی بین ما ولی
کو آن زبان؟ که با تو بگویم چگونه ام
دست عَدو بزرگ تر از چهره ی من است
یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه ام
یکبار سر به گوشه ی ویران بزن ، ببین
من خاک پای تو به جبین می کشم بیا
کن زنده یاد مادر خود را ببین چسان
خود را از درد روی زمین می کشم بیا
گر در بَرَت به پای نخیزم ز من مپرس
اما ببخش، نیست توانی به پای من
نه شمع در خرابه، نه تو گفتگو کنی
مشکل شده شناختن تو برای من
ای آرزوی گمشده پیدا شدی و من
دست از جهان و هر چه در آن هست می کشم
سیلی، گرفته قوّت بینایی ام
من تا شناسمت به رخت دست می کشم
ای گل، زعطر ناب تو آگه شدم، تویی
ویرانه، روز گشته اگر چه دل شب است
انگشت ها که با لب تو بوده آشنا
باور نمی کنند که این لب همان لب است
باز این چه شورش است؛ که در خلقِ عالم است؟ ●♪♫
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ ●♪♫
سرهای قدسیان؛ همه بر زانوی غم است ●♪♫
گویا عزای اشرفِ اولادِ آدم است ●♪♫
زینب به سر زنان؛ بهر چه میدود؟ ●♪♫
با ناله و فغان؛ سوی که میدود؟ ●♪♫
او را چه میشود؟ ●♪♫
نامِ که میبرد؟ ●♪♫
میرود کنارِ نورِ دو عینش؛ حسینش ●♪♫
میرود ببیند نعشِ حسینش، حسینش… ●♪♫
دم به دم میزند فریاد؛ وای حسینم ●♪♫

وای حسینم! وای حسینم! وای حسینم! ●♪♫
باز این چه شورش است؛ که در خلقِ عالم است؟ ●♪♫
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ ●♪♫
این کشته ی فتاده به هامون؛ حسین توست ●♪♫
وین صید دست و پا زده در خون؛ حسین توست ●♪♫
این ماهیِ فتاده به دریای خون؛ که هست؟ ●♪♫
زخمِ ستاره بر تنش افزون؛ حسین توست ●♪♫
باز این چه شورش است؛ که در خلقِ عالم است؟ ●♪♫
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ ●♪♫
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
نوحه باز این چه شورش است
کوتاه کن کلام... بماند بقیّهاش
مرده است احترام... بماند بقیّهاش
از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام... بماند بقیّهاش
هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام... بماند بقیّهاش
شمشیرها تمام شد و نیزهها تمام
شد سنگ ها تمام... بماند بقیّهاش
گویا هنوز باور زینب نمیشود
بر سینۀ امام...؟ بماند بقیّهاش
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام... بماند بقیّهاش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام....بماند بقیّهاش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پیکر امام .... بماند بقیّهاش
بر خاک خفتهای و مرا می برد عدو
من می روم به شام... بماند بقیّهاش
دلواپسم برای سرت روی نیزهها
از سنگ پشت بام... بماند بقیّهاش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام... بماند بقیّهاش
حالا قرار هست کجاها رود سرش؟
از کوفه تا به شام... بماند بقیه اش
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش
شاعر: محمد رسولی
*آیت الله شیرازی، مرجع مشهوری که فتوای تحریم تنباکو را دادند، پسری داشتند به نام سید هادی.*
*سید هادی شیرازی ۴ پسر داشتند بنام های :*
*۱. سید حسن.*
*۲.سید محمد.*
*۳. سید صادق.*
*۴. سید مجتبی.*
*۱. حسن، بعد از انقلاب در لبنان کشته شدند.*
*۲. محمد، در نجف ادعای مرجعیت کرد، که چند تن از علما از جمله آیت الله خویی (رحمةالله علیه) مرجعیت ایشان را تاَیید نکردند.*
*وی در زمان اقامت امام خمینی (رحمةالله علیه) در نجف، واکنشهایی منفی نسبت به ایشان داشت؛ از جمله اینکه وقتی در نجف مَردم تمایل داشتند امام خمینی (رحمةالله علیه) امام جماعت نماز حرم امام علی (علیه السلام) باشند، سید محمد مخالفت داشت.*
*در زمان طاغوتِ ایران، قرار بود شخصیت هایی چون سید محمد صدر در عراق و حضرت امام (رحمةالله علیه) در ایران و سید موسی صدر در لبنان قیام کنند؛ اما سید محمد صدر را شهید کردند و امام موسی صدر را نیز ربودند؛ لذا سید محمد شیرازی، توقع داشت امام (رحمةالله علیه) ایشان را به عنوان مرجع عراق معرفی کرده و از ایشان حمایت کنند؛ ولی این طور نشد، لذا به کویت رفتند.*
*بعد از انقلاب و پس از رحلت امام (رحمةالله علیه)، سید محمد شیرازی به ایران آمده و در قم ساکن شد.*
*در این حال، وی دست به تفرقه زده و سبب شد تا سال ۸۰ در حبس خانگی باشد و سپس از دنیا رفت و بنا به مصلحت در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) دفن گردید.*
*بعد از سید محمد، برادرش سید صادق شیرازی جای او را گرفت و از اینجا، اتاق فکر انگلیسی شکل گرفت.*
*یکی از تئوریسینها پیشنهاد داد: برای مقابله با حکومت شیعه در ایران، باید یک حکومت شیعه را عَلَم کنیم تا مذهب شیعه توسط خود شیعه از بین رود و بدین صورت، جریان شیرازی انتخاب شد و سید صادق در ایران و برادرش مجتبی در کویت با حمایت مالی دولت بریتانیا فعال شدند.*
*بیش از ۱۵ سایت در اینترنت، و بیش از ۱۵ شبکه ماهوارهای در خدمت ایشان است.*
*جریان شیرازی، تخم نفاق را بین مذاهب اسلامی پاشیدند و با توهین به مقدسات اهل سنت، توهین به عایشه، خلفا و ترویج جلسات لعن و قمه زنی و ... آتش کدورت بین سنی و شیعه را شعله ور کردند.*
*توهینهای این جریان، به ویژه توهینهای آشکار یاسر الحبیب، مانند نگارش و انتشار کتاب "الفاحشه وجه آخر للعائشه"، سبب شیعه کُشی بسیاری در مناطق مختلف دنیا شدند.*
*این توهینها در شبکههای ماهوارهای مختلف جریان شیرازی به صورت مستقیم و در تندترین عبارات هیجان اهل سنت را علیه شیعه بر میانگیزد.*
*یکی از این ویژگیهای جریان شیرازی تکفیر است.*
*علما و مراجع بسیاری مانند مرحوم حضرت آیتالله العظمی بهجت (رحمةالله علیه) توسط این افراد تکفیر شدهاند.*
*بنابراین به دلیل ممنوعیت فعالیت این جریان در ایران و سخنان مقام معظم رهبری علیه تشیع انگلیسی، حملات بسیاری را علیه ایشان آغاز کرده اند.*
*جریان شیرازی در مقابل مقام معظم رهبری، هفته وحدت را به هفته برائت نامگذاری کردند.*
*همچنین در تقابل با دیدگاه ایشان در مخالفت با قمهزنی، به ترویج قمهزنی با تمام توان میپردازند.*
*قمهزنی وِجهه و تصویر بسیار نامناسبی را از شیعیان در رسانههای غربی ایجاد کرده است.*
*هم اکنون این فرقه به بازوی دشمن برای تخریب شیعه و هجمه علیه علما و مراجع شیعی تبدیل شده است. از آخرین اقدامات این افراد لیسیدن ضریح و حمله به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) در قم و شکستن درب حرم و حرم رضوی در مشهد است.*
*شبکههای شیرازی نیز با پخش مستقیم این تصاویر، در راستای برنامههای هدایت شده انگلیس علیه تشیع حرکت میکنند که اسامی مدیران و برخی از شبکهها به شرح ذیل میباشد:*
🔥 *۱- صادق شیرازی.*
🔥 *۲- سید مجتبی شیرازی.*
🔥 *۳- حسن اللهیاری.*
🔥 *۴- یاسرالحبیب.*
🔥 *۵- محمد هدایتی.*
🚫 *شبکهها:*
🚫 *۱- امام حسین۱*
🚫 *۲- امام حسین۲*
🚫 *۳- امام حسین۳*
🚫 *۴- اباالفضل العباس*
🚫 *۵- بقیع*
🚫 *۶- الانوار ۱*
🚫 *۷- الانوار ۲*
🚫 *۸- سلام*
🚫 *۹- چهارده معصوم*
🚫 *۱۰- شبكه اينترتی حضرت خديجه*
🚫 *۱۱- الزهرا*
🚫 *۱۲- المهدی*
🚫 *۱۳- مرجعیت*
🚫 *۱۴- امام صادق*
🚫 *۱۵- اهل بیت*
🚫 *۱۶- فدک*
*با انتشار گسترده این پیام در جهت بصیرت افزایی گام بردارید. اجرکم عندالله*
*اَینَ عمار*
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
#امام_حسین_گودال_قتلگاه
مقاتل نوشته اند روی تنت پا گذاشتند
در زیر دستُ پا زده ای دستُ پا حسین
مقاتل نوشته اند پیکر تو نرم گشته بود
با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین
مقاتل نوشته اند حدِّحَرم را چهل زراع
رفته تن بدون سرت ... تا کجا حسین
مقاتل نوشته اند ضربه به پهلویت زدند
حتماً شبیه مادرتان ... بی هوا حسین
مقاتل نوشته اند سرت را بد بریده اند
چون از جلو بریده نشد از قفا حسین
مقتل نوشته دست به گیسوی تو زدند
عده ای دیو و گرگهای بی حیا حسین
مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد
با خنجری شکسته و با ضربه ها حسین
مقتل نوشته زیرِگلویت نحر گشته بود
پهنای نیزه شد به گلوی تو جا ، حسین
همه ضربه ها را برای رضای خدا زدند
شمشیر نیزه سنگ و حتی عصا حسین
اَعْظَمَ اللهُ اُجُورَنا و اُجُورَكُم بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهَ السَّلامُ وَجَعَلْنا وَاِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الاِمامِ الْمَهْدىِّ مِنْ آلِ مُحَمَّد عَلَيْهِمُ السَّلام
✍ امام حسین علیه السلام فرمود:
(السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین)
هر کس گرهى از مشکلات مؤمنى باز کند و مشکلش را برطرف نماید، خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح مىنماید.
📚مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۱۶،
🏴🏴🏴🏴🏴🏴