eitaa logo
•| احیاء |•
67 دنبال‌کننده
980 عکس
64 ویدیو
5 فایل
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿۱۶۹﴾ آل عمران♥ 🔹امام خامنه ای:دشمنان میخواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود. لطفاً بی صداکنیدلفت ندید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با آزاد سازی دو شهرک شیعه نشین نبل و الزهرا درواقع یه تودهنی خوب به دهن عربستان و امریکا و اسراییل زدیم 😊 این دو شهرک که حدود ۶۰ هزار نفر جمعیت داشت به مدت چهار سال درمحاصره اشغالگران بود وشکست محاصره این دو شهرک، ابهت دروغین دواعش رو ازبین برد🍂 @ahya313
وقتی از سوریه برگشتم خیلی دلتنگ دوستان شهیدم میشدم و احساس می‌کردم که از آنها جا ماندم💔 هر هفته به خانواده‌ شهدا و مزارشان سر می‌زدم❣ @ahya313
عشق به اهل بیت و تمنای وصال هرلحظه درمن بیشترو بیشتر میشد💔 حال یک جامانده را جامانده میداند فقط🕊❣ @ahya313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقان رفتند و چشم اشكبارى ماند و من‏ از غم بی حاصلیها، كوله‏ بارى ماند و من‏💔 واى من ياراى رفتن داشت روزى پاى من‏ كاروان در كاروان رفتند و بارى ماند و من💔 نبض شوراى شقايق‏ها همه عشق است و داغ‏ داغ بر دل بی شقايق روزگارى ماند و من‏💔 @ahya313
💟 «گر نگهدار من آن است که من می‌دانم/ شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد». این جمله‌اش هر روز در ذهنم می‌پیچید. هر روز برایش صلوات می‌فرستادم و آیت‌الکرسی می‌خواندم. با اینکه همیشه بانشاط و روحیه بود ولی وقتی برگشت آن‌قدر نشاط روحی پیدا کرده بود که تا به‌حال او را این‌گونه ندیده بودم😊 شوق زیادی برای دوباره رفتن داشت (به نقل ازمادربزرگوارشهید) ┄┅═✧**❁♥️❁**✧═┅┄ http://eitaa.com/joinchat/48693266C2c20772f9d
💟همیشه میگن تا سه نشه بازی نشه ، در مورد عارف جان این حرف مصداق پیدا کرد و در سومین اعزام به آنچه می خواست رسید ، با اینکه خیلی جوون بود و سراپا شور و نشاط ، اما عاشق شهادت بود و به این یقین رسیده بود که شهادت آغازیست بی پایان ❤️ هر وقت میومد ، فیلم هایی رو که گرفته بود به من نشون میداد هر کدوم از فیلمها رو که می گذاشت کلی با ذوق و اشتیاق اون صحنه رو توصیف میکرد و از حال و هوای این صحنه برامون تعریف میکرد . از اعزام دوم که برگشت با اینکه مجروح شده بود اما چیزی نمیگفت ، من یادم نیست که چطوری متوجه شدم که مجروح شده ، فکرکنم بطور اتفاقی از دهان حاجیعلی خدابیامرز بیرون اومد و بعدش هم مجبور شد که توضیح بده که در عملیات آزاد سازی نوبل الزهرا در حین عملیات ، قلب نازنینش توسط تکفیریها نشانه میرود ، اما از اونجایی که باطری بیسمش در خشاب سمت چپش بوده ، تیر به خشاب اصابت میکنه و کمونه میکنه و از سمت راست سینه خارج میشه.و در همان عملیات چندتا از بهترین دوستان و همرزمانش رو از دست میده . عارف جان بعد از برگشت از اعزام دوم با توجه به شناختی که ازش داشتم و میدونستم خیلی بچه ی سرزنده و شوخ و بانشاطی هست اما یک تغییر رو درونش حس میکردم . انگار جامونده بود ،🕊 انگار بی قرار بود ، 🕊 انگار ................. مرتب میرفت اهواز سر مزار همرزمان سفر کرده اش و یا به خانوادهاشون سر می زد . اگر بخوام حال و هواش رو توصیف کنم ، مثل کبوتری بود که عاشق پرواز هست اما توی یک قفس کوچیک گذاشتنش ، *عارف جان عاشق شده بود*❤️ (به نقل از عموی بزرگوارشهید) ┄┅═✧**❁♥️❁**✧═┅┄ http://eitaa.com/joinchat/48693266C2c20772f9d
خیلی میرفتم مشهد پیش امام مهربانی ها❤️ نیت کرده بودم انقدر برم و بیام تا اقا خودش حاجت روام کنه❤️ این شعر رو مدام زیر لب زمزمه میکردم... ‌ڪـبوترم، هوایے شدم ببین عجب ﮔـدایے شدم❤ دعاے مادرم بودہ ڪــہ منم امام رضایے شدم❤ @ahya313
#برات_شهادت خیلی امام رضایی❤️ بود مے ﮔـفتم عارفم‌ از خوزستان تامشهد و با این شرایط سخت و دوری راه اینهمـہ تلاش و برنامـہ ریزے مے ڪـنے واسـہ زیارت؟! قبلا سالی یکبار میرفتی.. الان سالی چندبار میری میگفت نه فقط هرررسال...بلکه هررر فصل... و اگرهم براتم رو ندن هرررماه میرم... اینقدر میرم تا مرادم رو بدن😔 @ahya313
گفتم حاجت روا باشی امیدم😊 براتت چیه؟! از دعایی که کردم خیلی خوشش اومد با خوشحالی و ذوق بغلم کرد و محکم پیشانی مو بوسید و گفت ممنونم مامان جونم😍 برات من شهادته...❤️ @ahya313
آخرش هم بـہ زیبایے ازشون ﮔـرفتیش، خیلے زیبا...‌😍😭 (به نقل از مادر بزرگوارشهید) درست روز شهادت امام رئوف سرم روروی زانوی مادرشون گذاشتم و آسمانی شدم😍💔 @ahya313