eitaa logo
این عمّار
838 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
7.2هزار ویدیو
490 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇳🇱 تحویل ۳۰۰ پناه‌جوی مسلمان به قصابان صرب 🔻 طبق حکم دادگاه مسئولیت قتل بیش از ٣٠٠ مرد و کودک مسلمان بوسنیایی در شهر به دست صرب‌ها در سال ١٩٩۵ بر عهده دولت هلند تشخیص داده شد. ❗ این افراد بخشی از ۵٠٠٠ نفر مسلمان بودند که در ماه ژوئیه به سربازان حافظ صلح هلندی پناه آورده بودند. با این حال هلند در یک اقدام وحشیانه آنها را به تحویل داد که همگی به فجیع ترین شکل ممکن قتل‌عام شدند. 🔸 لودی دی ووس، یک فرمانده اهل هلند که از سوی سازمان ملل در جنگ بوسنی شرکت کرده بود، گفت: وظیفه ما تامین امنیت ساکنان منطقه امن و محافظت از غیرنظامیان ساکن خارج از این منطقه و سربازان بوسنیایی در برابر نیروهای صرب بود. ‼ قتل عام سربرنیتسا بزرگ‌ترین جنایت در قاره اروپا از زمان پایان جنگ جهانی دوم محسوب می‌شود.ژنرال ملادیچ صرب به دلیل کشتار بیش از 8 هزار بوسنیایی مسلمان در سربرنیتسا در 11 جولای 1995 از سوی دادگاه بین‌المللی جرایم جنگی لاهه به حبس ابد محکوم شد. ‼ در این کشتار بیش از 8 هزار و 372 بوسنیایی کشته و بسیاری از زنان و کودکان از خانه هایشان آواره شدند. 🌐 https://per.euronews.com/2019/07/19/dutch-state-partly-liable-for-srebrenica-deaths-supreme-court
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های زندگی را در تجربه کردم... در هلند رایج است که میزهای رستوران را بیرون رستوران هم می‌چینند و خیلی‌ها کنار خیابان غذا میخورند. یعنی مردمی که عبور می‌کنند شاهد غذاخوردن دیگران هستند... امروز یک جوان ظاهراً اروپایی و فقیر دیدم که خیلی غم‌انگیز به سمت یکی از این میزها آمد که همه پیتزا سفارش داده بودند و درخواست کرد یک برش هم شده به او هم بدهند... آنها اول بی‌محلی کردند. اما اصرار جوان را که دیدند با او با تندی برخورد کردند که نمی‌شود و برود... از اینکه از بیش از ده نفر حتی یک نفر دلش نسوخت که یک برش از غذایش را به او بدهد شوک شدم. او دقایقی خیره نگاه کرد و با چهره‌ای که دل شکستگی در آن موج می‌زد آنها را ترک کرد. داشتم دیوانه می‌شدم. کاش آن لحظه در حال غذا خوردن بودم و کل غذایم را به او می‌دادم... کاش پول نقد همراهم بود که به او پولی می‌دادم.... هرچه بود باید کاری می‌کردم اما موقعیتش هیچ گونه برایم فراهم نبود... خیلی اذیت شدم و ناخواسته یاد اربعین حسینی افتادم... داستان سرعت گرایش جوانان غرب به اسلام از اینجا شروع می‌شود. از تجربه دو فرهنگ بسیار متفاوت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های زندگی را در تجربه کردم... در هلند رایج است که میزهای رستوران را بیرون رستوران هم می‌چینند و خیلی‌ها کنار خیابان غذا میخورند. یعنی مردمی که عبور می‌کنند شاهد غذاخوردن دیگران هستند... امروز یک جوان ظاهراً اروپایی و فقیر دیدم که خیلی غم‌انگیز به سمت یکی از این میزها آمد که همه پیتزا سفارش داده بودند و درخواست کرد یک برش هم شده به او هم بدهند... آنها اول بی‌محلی کردند. اما اصرار جوان را که دیدند با او با تندی برخورد کردند که نمی‌شود و برود... از اینکه از بیش از ده نفر حتی یک نفر دلش نسوخت که یک برش از غذایش را به او بدهد شوک شدم. او دقایقی خیره نگاه کرد و با چهره‌ای که دل شکستگی در آن موج می‌زد آنها را ترک کرد. داشتم دیوانه می‌شدم. کاش آن لحظه در حال غذا خوردن بودم و کل غذایم را به او می‌دادم... کاش پول نقد همراهم بود که به او پولی می‌دادم.... هرچه بود باید کاری می‌کردم اما موقعیتش هیچ گونه برایم فراهم نبود... خیلی اذیت شدم و ناخواسته یاد اربعین حسینی افتادم... داستان سرعت گرایش جوانان غرب به اسلام از اینجا شروع می‌شود. از تجربه دو فرهنگ بسیار متفاوت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های زندگی را در تجربه کردم... در هلند رایج است که میزهای رستوران را بیرون رستوران هم می‌چینند و خیلی‌ها کنار خیابان غذا میخورند. یعنی مردمی که عبور می‌کنند شاهد غذاخوردن دیگران هستند... امروز یک جوان ظاهراً اروپایی و فقیر دیدم که خیلی غم‌انگیز به سمت یکی از این میزها آمد که همه پیتزا سفارش داده بودند و درخواست کرد یک برش هم شده به او هم بدهند... آنها اول بی‌محلی کردند. اما اصرار جوان را که دیدند با او با تندی برخورد کردند که نمی‌شود و برود... از اینکه از بیش از ده نفر حتی یک نفر دلش نسوخت که یک برش از غذایش را به او بدهد شوک شدم. او دقایقی خیره نگاه کرد و با چهره‌ای که دل شکستگی در آن موج می‌زد آنها را ترک کرد. داشتم دیوانه می‌شدم. کاش آن لحظه در حال غذا خوردن بودم و کل غذایم را به او می‌دادم... کاش پول نقد همراهم بود که به او پولی می‌دادم.... هرچه بود باید کاری می‌کردم اما موقعیتش هیچ گونه برایم فراهم نبود... خیلی اذیت شدم و ناخواسته یاد اربعین حسینی افتادم... داستان سرعت گرایش جوانان غرب به اسلام از اینجا شروع می‌شود. از تجربه دو فرهنگ بسیار متفاوت...