eitaa logo
عاشقانه ای برای زندگی ♥️
9.9هزار دنبال‌کننده
30.2هزار عکس
16.6هزار ویدیو
68 فایل
.به هرچیز در جهان پناه بیاوری . در امان خواهـے ماند ؛ اما كافيست انسان بفهمد بی‌پنـٰاهی را♥️.
مشاهده در ایتا
دانلود
- گفت : اگه یه ماشین زمان داشتی ، باهاش میرفتی گذشته یا آینده ؟ + دستامو دور لیوانِ چای سفت حلقه کرده بودم ، نگاش کردم ، گفتم : هیچ‌کدوم ! - گفت : دِ بگو دیگه ، یکیشونه انتخاب کن ! + گفتم : اگه ماشین زمان داشتم ، نه می‌رفتم گذشته ، نه می‌رفتم آینده ! - گفت : پس چیکار می‌کردی دیوونه ؟! + گفتم : زمان رو همین‌ جا متوقف می‌کردم و تا ابد به بهونه‌ی سرد شدنِ این فنجون چای همین‌ جا پیش تو می‌موندم : )💜🌱
اما تو کِی شَوَد که فراموشِ من شوی !🍒
Archive – Again.mp3
13.66M
🎶💜 🍃هر ثانیہ می‌گذرد چیزے از تو را با خود می‌برد؛ زمان غارتگر غریبے است! همہ چیز را بی‌اجازہ می‌برد و تنها یڪ چیز را همیشہ فراموش می‌ڪند حس دوست داشتنِ
این شهر مرا در خود حل می کند، و این ترسناک ترین تعبیر تنهایی است. نها🌿
‌ خـ‌ودت بـ‌اش؛ مردم مجبور نیستن ازت خوششون بیاد و تو مجبـ‌ور نیستـی اهـمیت بدی!
به جای پاک کردم اشک هات.....
⊹ଓ.-🌱 توی دفتر خاطراتش با نهایت بغض نوشته بود : 30 : 1 دقیقه‌ی شب بود که تکست سلامش توی نوتیف گوشیم خودنمایی کرد ؛ دقیقا بعد از ۱ ماه و ۳ روز ، نمی‌دانستم این بشر قصد جانم را داشت یا چی ! جوابش را اینگونه دادم : ‹ سلام بفرمایید › و چشمانم را زومِ ایزتایپینگِ بالای صفحه کردم؛ نوشت : ‹ واقعا ببخشید اشتباه شد › و من به یک باره فهمیدم جهنم چیست .🥲🫶🏻🫀
یادتہ مے گفتے دلهاے ما ڪہ بهم نزدیڪ باشد، دیگر چہ فرقے مے ڪند ڪہ ڪجاے این جهان باشیم؟ دور باش اما نزدیڪ من از نزدیڪ بودنهاے دور مے ترسم...🌏💫 👤احمد شاملو
4_5913485778301748613.mp3
6.97M
🎼 بہ طور عجیبے با این آهنگ بغضت می‌گیرہ امشب هم از اون شباس :)💔🍃
🦋💫 از دلتنگیت ڪجا فرار ڪنم؟ معمار هیجان... ڪجا بروم ڪہ صداے آمدنت را بشنوم؟ ڪجا بایستم ڪہ راہ رفتنت را ببینم؟ ڪجا بخوابم ڪہ صداے نفس‌هات بیاید؟ ڪجا بچرخم ڪہ در آغوش تو پیدا شوم؟ ڪجا چشم باز ڪنم ڪہ در منظرم قاب شوے؟ ڪجایے؟ ڪجایے ڪہ هیچ چیزے قشنگ‌تر از تماشاے تو نیست؟ ڪجا بمیرم ڪہ با بوسه‌هاے تو چشم باز ڪنم؟
🍃🦋 غمگین چرا؟! خوشحال باش! بخند! از حالا بہ بعد مے تونے ڪفشاے لیمویے رنگتو ڪہ فقط چون اون دوسشون نداشت گوشہ ڪمد افتادہ بود خاڪ می‌خورد پات ڪنے، روسرے گلدار ارغوانیتو سرت ڪنے، خودتو بزنے بہ خیابوناے شهر و با صداے بلند آواز سر بدے؛ می‌تونے بیشتر ڪتاب بخونے؛ شبا قبل خواب ڪمتر اشڪ بریزے؛ خودتو بیشتر دوست داشتہ باشے؛ بیشتر با خودت وقت بگذرونے. وقتشہ دوبارہ زندگیتو شروع ڪنے؛ پیشرفت ڪن؛ پرواز ڪن؛ بہ بلندترین نقطه‌ے آسمون؛ اونقدر بالا برو ڪہ دیگہ ڪسے نتونہ آرزوهاتو ازت بگیرہ؛ بهش نشون بدہ تو اون دخترڪ دست و پا چلفتے بہ درد نخور ڪہ همیشہ فڪر مےڪرد نبودے؛ تو یہ دختر ڪوچولو با همون بهانہ هاے بچگے اما با یہ قلب بزرگے ڪہ واسہ رسیدن بہ خواستہ هاش، هرگز تسلیم سنگایے ڪہ جلوے پاش میندازن نمیشہ! ‌
عاشق شده بود ؛ عاشق ِ داس :))) گندمو میگم ؛ طفلی خبر نداشـت قراره همین عشق نابودش ڪنھ ! دقیقا مثل ِ تبر یاسینۍ ؛ مـن یھ درختم ڪہ عاشق تبر شده 🪓🌾 میگیرۍ ڪہ چی‌میگم ❕ :)
Reza-Sadeghi-Hameye-Un-Ruza-(Concert-Version)-128.mp3
4.4M
🎼 تو ماشین 🚘 تو روزاے بارونے ☔️ با صداے بلند پلے ڪنید...😍🎶
میخوام روی یہ سنگ بنویسم "دلم برات تنگ شده" ... و بعدم پرتش ڪنم تو صورتت تا بفهمے دلتنگے چقدر درد دارہ!😌🤪 قرار نبود اینطوری تموم بشه ولی خب هرکی یجوری دوست
Ludovico Einaudi – Una Mattina.mp3
16.27M
🎼 ڪاش من آهنگ مورد علاقه‌ات بودم ڪہ گوشاتو نوازش می‌ڪنہ، بستنے مورد علاقه‌ات بودم ڪہ باعث می‌شہ لذت ببرے.. ڪاش من لباس مورد علاقه‌ات بودم و تورو بغل می‌ڪردم. ڪاش من شعر موردعلاقه‌ات بودم. بہ قول شاعر: اے ڪاش تمام آن‌ چیزهایے بودم ڪہ تو دوست داری♥️
من دلم روشن است...🍃 روزے تو از راہ میرسے، و ڪوچہ بوے عطر تو را می‌گیرد. دیوارها گُل میدهند، پنجره‌ها عاشق میشوند، و این خانہ خوشبخت. آن روز براے تمام خستگی‌هایم، یڪ صندلے روبه‌روے تو ڪافی‌ست…!
با من قدم بزن و بگذار دلم به زیر قدم هایت جا بماند. نها🌱
کاش یه چیزی مثلِ هندزفری وجود داشت که به جای آهنگ، ازش " سکوت " پخش می‌شد؛ هر جا نیاز به آرامش و سکوت داشتی، می‌ذاشتی تو گوشت و پِلیش می‌کردی و همه‌جا ساکت می‌شد! •🎧'☁️•
توی دنیای مجازی ، خیـــــلی از ماها تو دل خیلی از آدمــــــا همـــــزمان با خاموش_شدن_نت خاموش می شیـــــم
• آدمی با بهانه های کوچک است که زنده میماند..🍃
‌ اینـو همیشـہ یادت باشـہ بیخیـالی تنہا راه تحمـلِ رفتار عجیب آدماست
🌿🦋 داشتم فڪر می‌ڪردم چقدر آدمهاے امن خوبند. آدم هایے ڪہ رازدارند. آن‌هایے ڪہ می‌توانے ڪنارشان خودت باشے و تمام روحت را عریان ڪنے. از همه‌چیز بی‌واهمہ حرف بزنے، بدون هراسے از قضاوت شدن. آدم‌هایے ڪہ نہ با لبها ڪہ با چشمها و روحشان لبخند می‌زنند. بدون این ڪہ زیاد بدانند، اعتماد می‌ڪنند و شاید خودشان هم هرگز ندانند در ڪدام روز سختت بہ تو رسیده‌اند و چطور خورشید شده‌اند وسط همہ تاریڪے هاے دلت. چقدر خورشیدها خوبند، چقدر بی‌منت و چقدر خوش‌بو و چقدر بوسیدنے و چقدر خواستنی‌اند. مهربانے هایے ڪہ انگار نهرهاے بهشتند روے آتش تنهایے. درد و دریغ ڪہ ڪمند... بسیار ڪم...🍃
🍃✨ 🦋دلتنگت که ميشوم! دلم میخواهد کف اتاق دراز بکشم، تلفنم را بردارم و بدون ترس شماره‌ات را بگیریم. چشم‌هايم را ببندم و منتظر پاسخت باشم، همینکه پاسخ‌ دادی، با بغض بگوییم: با من حرف‌ بزن، دلتنگی امانم را بریده‌... بغض بی‌صدای من! حالِ‌ من بدون تو هیچ خوب نیست! تو بگو... حالِ‌ تو بدون من روبه‌راه است؟!
4_6051061174294810544.mp3
9.76M
🎼 هر ڪسے بهمون رسید گفت فراموشش ڪن، آخرش خودت میمونے و خودت. ولے هیچڪس نفهمید ڪہ بعدِ اون "من" هم دیگہ از من رفتہ بود...🍃💔