🇮🇷حیدریون🇵🇸
«💔🙂»
-
ٺوقݪبےکہ
جاےشهێدنێسٺ
اونقݪبنێسٺ
قبࢪه...
-
« #حیدریون
« #شهیـدآنہ»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آبرو مردم رو نبر ...!
🎙استاد دانشمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بی غیرتی مرداڹ و برهنگی زناڹ در آخر الزمان....
🎙 استاد دانشمند
«💚🌱»
-
برایشهیدشدنهنرلازمه
هنربهخدارسیدنهنرکشتننفس
خلاصههنرداشتنتهذیت
|تاهنرمندنشیم؛شهیـدنمیشیم|
-
« #شهیـدانه»
خـ♡ـدایا
مراقب دستان ما باش
که جز به سمت خانه تو
به سوی دگری نرود
مراقب دلهای ما باش
که فقط خانه مهر تو باشد
و کمکمان کن
تا با تمام مردم مهربان باشیم
خـ♡ـدایا
من از دل دوستانم بیخبرم
و نمیدانم نیازشان را اما میدانم
که تو از حال آنان آگاهی
پس هر آنچه صلاحشان است
را مقدر بفرما
شبتـ🌙ـونخـدائـی🌟
May 11
🇮🇷حیدریون🇵🇸
مۍگفتیہرفیقگیربیارید
کہباهاشخودسازیڪنید
تركگناھکنید
درسبخونیدومباحثہکنید(:
اگہپیداکردید
ولشنکنیدتاشہادت
#حیدریون
🇮🇷حیدریون🇵🇸
#مصاحبه_با_همسر_شهید_صدرزاده 🔴قسمت دوم تسنیم: انتظارات شما را شنیدیم. چیزهایی که مصطفی از شما میخو
#مصاحبه_با_همسر_شهید_صدرزاده
🔴قسمت سوم
راه اندازی دفتر پاسخگویی به سوالات شرعی در استخر!
تسنیم: گفتید که مصطفی سختیهای زیادی را تحمل میکرد. منظورتان تحمل سختی در انجام فعالیتهای زندگی و کسب و کار است؟
نه. در کارهای فرهنگی خیلی سختی تحمل میکرد. وقت خواب و استراحتش خیلی کم بود. مصطفی در ماه رمضان سال 90 یا 91 از یک روحانی به اسم محمدرضا بطحایی دعوت کرده بود تا برای کار فرهنگی به پایگاه بسیج بیاید. بطحایی با خانوادهاش آمده بود و هرشب در مسجد برنامه داشت؛ بعدا این روحانی هم در سامرای عراق شهید شد.
تا حدود ساعت 12 شب در مسجد میماندند و کار فرهنگی میکردند. کلاس قرآن داشتند، سفره افطار داشتند، بعد از افطار هم کلاس صالحین و برنامههای مختلف داشتند. مصطفی آن موقع با مسئولان یک استخر صحبت کرده بود و بعد از تمام شدن کلاسهای مسجد، حاج آقا بطحایی را تا نماز صبح به آن استخر میبرد که پاسخگوی سوالات شرعی مردم باشد.
بنابر این وقت چندانی برای استراحت نداشت. مصطفی جثه کوچکی داشت و به همین خاطر خیلی اذیت میشد. ماه رمضان در تابستان بود و واقعا شرایط سختی بود. یک بار به خانه آمدم و دیدم که حالش خیلی بد است و تهوع دارد؛ اما از فردای آن روز باز هم کارش را ادامه داد.
خیلی به مصطفی وابسته بودم، وقتی به گشت محلی میرفت با اصرار همراهش میرفتم
تسنیم: مصطفی به شما گفته بود که همسنگر میخواهد و بعد از ازدواج هم کار فرهنگیش را ادامه داد؛ اما بالاخره زندگی شخصی او و شما هم مهم بود. ناراحت نمیشدید که مصطفی بخاطر کارهای فرهنگی، وقت کمتری در خانه است؟ نسبت انجام کارهای فرهنگی و حضور در خانه را چطور رعایت میکرد؟
به مصطفی میگفتم که زمان بیشتری را در خانه باشد چون من خیلی به او وابسته بودم اما اگر او نمیتوانست کارش را طوری تنظیم کند که کنارم باشد، من همراهش میشدم. چند بار پیش آمد که مصطفی قرار بود به گشت شبانه محلی برود و من با اصرار تمام همراهش شدم. اعتراض میکرد و میگفت که نمیتواند من را با بچه کوچک در ماشین تنها بگذارد و برود اما من به او میگفتم که درِ ماشین را قفل میکنم و منتظرش میمانم تا کارهایش تمام شود. برایم مهم نبود که مثلا ساعت 12 شب هست و در ماشین منتظر او هستم، همین که کنار مصطفی بودم خوب بود. اگر او نمیتوانست وقتش را طوری تنظیم کند که در خانه باشد، من وقتم را تنظیم میکردم که کنارش باشم.
تسنیم: ظاهرا با زندگیای که مصطفی برای خودش و انجام کارهای فرهنگیاش تعریف کرده بود، شما مجبور به برنامهریزی بودید تا بیشتر کنارش باشید.
از اول هم قرارمان این بود که همسنگرش باشم.
تسنیم: مصطفی نمیگفت که چرا دنبالش راه میافتید و میروید؟
چرا، اتفاقا ناراحت میشد. من به او میگفتم: «وقتی کنارت هستم، خیالم راحت است و آرامش دارم و وقتی بیرون میروی، فکرم مشغول میشود. اینکه در ماشین همراهت باشم راحتتر است تا اینکه در خانه باشم و فکرم درگیرت باشد».
مهارت بالای مصطفی در فهمیدنِ بچهها و نوجوانها
تسنیم: در بسیج برای مقاطع مختلف سنی کارهای زیادی میتوان انجام داد؛ مثلا حتی برای کسبه محل هم میشود کار فرهنگی کرد. چرا مصطفی نوجوانها را انتخاب کرده بود؟
مصطفی مهارت خاصی در بازی با بچهها و جذب آنها داشت. یکی از بستگان ما بچهای دارد که یک مقدار بیش فعال است؛ وقتی که مصطفی را میدیدند ذوق میکردند که الان بچهشان ساکت یک جا مینشیند چون مصطفی خیلی این بچه را سرگرم و با او بازی میکرد. به قول خودشان انرژی این بچه را تخلیه میکرد.
وقتی بچهها در یک مجلس مهمانی شلوغ میکردند و پدر و مادرها را خسته میکردند، مصطفی از جمع جدا میشد و همه بچهها را گوشهای جمع و با آنها بازی میکرد. خودش میگفت وقتی بچهها وارد جمع بزرگترها میشوند، ممکن است بچه ها حوصله بزرگترها را نداشته باشند و بزرگترها هم حوصله سرگرم کردن بچهها را نداشته باشند.
بچه ها اگر در محیط مسجد و پایگاه بسیج شلوغ کنند، ممکن است بزرگترها دعوایشان کنند. با اولین دعوایی که بچه میشنود و برخورد بدی که میبیند، ممکن است برود و دیگر برنگردد. این خیلی برای مصطفی مهم بود که کاری کند تا نوجوانها در پایگاه بمانند. بالاخره برخورد بزرگترها با بچهها خیلی متفاوت است. آنها نیاز دارند که در حد سنشان برخورد کنیم.
مصطفی وقتی این برخوردها را دید و متوجه شد برخورد بزرگترها ممکن است بچهها را زده کند، این جمع نوجوانان را تشکیل داد. او در این کار خیلی مهارت داشت.
«رفتن به پارک با فاطمه ...
#ادامه_دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مصطفی صدرزاده میگفت:
از در انداختنت بیرون از پنجره بیا تو...
بجنگ واسه خواسته هات ناامید نشو!
خدا ببینه سفت و سخت چسبیدی
به خواسته تـــ ، بهت میده خواستتــ رو....:)))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روایت حاج قاسم سلیمانی از نحوه حضور شهید صدرزاده در سوریه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #کلیپ| #ریلز | #استوری
عشق یکی راه یکی ❤️
منم و غم حسین💚
چه غم مبارکی❤️
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
گفتند #شهیـد گمنامہ،
پلاڪ هم نداشت،
اصلا هیـچ نشونه ای نداشت؛
امیـدوار بودم روے زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه…
نوشته بود :
"اگر براے خـداست ، بگذار گمنـام بمـانـم”
#یادشهداباصلوات
آخر و عاقبتمون شهدایی••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گزارش_تصویری
#مرگ_بر_امریکا
#راهپیمایی
🔷۴۴ مین سالگرد با شکوه انقلاب اسلامی
🔶 مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱
🕐شنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۱
🌐