🔸پیشروی مجاهدین یمن در محور جنوب مارب به گزارش خبرگزاری وستانیوز و به نقل از یک منبع محلی در یمن مجاهدین یمنی موفق به تصرف چندین روستا در شهرستان حریب در جنوب مارب شدند مجاهدین روستاهای دریب،مرشه و مجمع الياسين را در منطقه المدارين به تصرف خود در آوردند @westanews

🔸جزئیات نقش مقتدی صدر در قتل فرزند مرجعیت عراق به همراه اسناد مکتوب یکی از حساس ترین برهه و زمان برای عراق که بسیاری از تحولات و تنش ها در آن اتفاق افتاد بین 1990 الی 2005 بوده است بعد از رحلت سید ابوالقاسم خویی و اعلان مرجعیت شاگرد ممتاز وی یعنی آیت الله سیستانی و البته ترور سید محمد صدر و دو نفر از فرزندان وی فصل جدیدی از تنش ها در حوزه مرجعیت و حکمرانی برحوزه نجف آغاز شد مساله ای که در ابتدا منجر به قدرت گیری مقتدی صدر فرزند شهید سیدمحمد صدر( رئیس حوزه نجف)،تنش ها میان سه جریان فرزندان خویی، جریان صدر به رهبری مقتدی صدر و بیت سیستانی برای رهبری برحوزه نجف شد تنش هایی که نهایتا منجر به قتل سید عبدالمجيد خویی فرزند ارشد سید ابوالقاسم خویی ام المراجع عراق و محاصره 48 ساعته بیت آیت الله سیستانی شد در بسته صوتی جریان شناسی توصیفی غرب آسیا و در فصل اختصاصی عراق این موضوع را به شکل وسیع توضیح داده ام اسناد دست داشتن آقای مقتدی صدر و طرفدارانش در قتل سید عبدالمجيد خویی را به استناد به شاهد عینی شرح داده ام

پیش روی جدید انصارالله در شرق استان صعده/مجاهدین خود را به مرز نجران در عربستان رساندند به گزارش خبرگزاری وستانیوز و به نقل از یک منبع میدانی مجاهدین یمنی موفق به تصرف چند منطقه در شرق استان صعده شدند نیروهای انصارالله موفق به تصرف پایگاه طيبة الاسم، تباب الربعة، تباب القذاميل، القاهرة، الرملة السوداء و کوه الأمهور در اجاشر شدند نیروهای انصارالله در مجموع بیش از 160 کیلومتر مربع را از دست نیروهای منصورهادی پس گرفتند

🎙سيد عبدالملك بدرالدین الحوثي

پهپاد آمریکایی در اطراف سامرا سرنگون شد 🔹درحالی که برخی رسانه‌های عراقی از سرنگونی یک پهپاد ناشناس توسط پدافند هوایی عراق سخن می‌گویند، منابع نزدیک به مقاومت خبر از سرنگونی یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی می‌دهند. 🔹شبکه السومریه خبر داد سامانه‌های پدافندی عراق یک هواپیمای بدون سرنشین که قصد داشت وارد حریم هوایی استان صلاح الدین شود را سرنگون کرد. 🔹در این بین اخبار تایید نشده‌ای هویت این پهپاد متجاوز را آمریکایی اعلام کرده و گزارش شده این هواپیمای بدون سرنشین در حد فاصل بلد و الدجیل سرنگون شده است. ✍ بیداری ملت @bidariymelat

🔴جنایتی که بازیگر هالیوودی از اون سر دنیا با اون همه بایکوت رسانه ای می بینیه ولی بازیگرهای ایرانی نمی بینند! ✍️بیداری ملت @bidariymelat

خبری که بس ناجوانمردانه خوب‌ست! 🚨برتربن مخترع جهـــــان ۲۰۲۱، جوان اهل ساری 🔻دکتر ‎حامد میلانی که در ماه‌های اخیر با اختراع‌های خود توانست چندین مدال از مسابقات مختلف جهانی اختراعات کسب کند، وی با ساخت نسل جدید رآکتورهای فوق پیشرفته تولید برق در فضاپیماها موفق شد عنوان برترین اختراع سال ۲۰۲۱ را از میان ۸۰۰ طرح برگزیده از سوی سازمان جهانی مالکیت‌های معنوی کسب کند. ✍به سکوت رسانه‌ها توجه دارین؟ خود تحقیری‌ها از سر و کول مجازی می‌باره اما این افتخارات دیده نمیشه. #ایران_قوی 💥 بصیر 💥 ♻️ @basire_basir ♻️

🛑چگونه فرزندانی باشخصیت تربیت کنیم؟ 🔻با این غفلت ساده در حق بچه‌ها جنایت نکنیم ... #تصویری #خودآگاهی @Panahian_ir

سلام من عاشق رهبری هستم ولی میخوام از آقای لنکرانی سوال کنم چطور با داروهای رمدسیور و پلی فارماسی چند هزار نفر آدم بی گناه کشته شدن هیچ عکسالعمل نشان ندادید این داروها مال آمریکا اسرائیل بود تمام دنیا برعلیه واکسن تظاهرات می کنند تو ایران تازه فتوا می دهند قشنگ نیست

مشوقان واکسن، میفهمید یعنی چی؟؟؟؟ چه بسیار مادرانی که دارند طعنه میشنوند ، غصه و گریه و ناراحتی بچه شون رو نظاره میکنند ولی نمیگذارند بهشون واکسن بزنند! آره حتی مدرسه هم نرفتند و مقاومت کردند ... #امام_زمان را با شکست صهیونیزم جهانی در لباس WHO یاری کنید✌️ #مرگ_بر_منافق #نفوذ صهیونیزم جدیست و مهمترین آن نفوذ در لباسWHO در حال عملیات نسلکشی با بازی کروناست‼️

🌿بِسْمِ رَبِّ الشُهَداءِ وَ الصِدِیْقِیْن🌿 #سه_دقیقه_در_قیامت ۴۱ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ تــجــربــه‌ای جــدیــد ۱ ➰ كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. ➰ استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته. ➰ بارها در جلسات و يا در برخورد با برخي دوستان، اين كتاب به من هديه داده ميشد! آنها من را كه راوي كتاب بودم نميشناختند، و من از اينكه اين كتاب در زندگي معنوي مردم موثر بوده بسيار خوشحال بودم. ➰ يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم. ➰ يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد. بي‌مقدمه سلام كرد و گفت: ميخواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟ ➰ گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود. ➰ اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟ گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد. تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم. خيلي تشكر كرد و پياده شد. ➰ من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و... ➰ چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم. ➰ همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد! توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهراً او خوب مرا ميشناخت! ➰ شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟ خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير. گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه‌اي با شما كار دارم. ➰ گفتم: بله، حال شما خوبه؟ رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبود كه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود. ➰ ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم. ➰ گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد. گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم. گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم. ➰ گفتم: با من چه كار داريد؟ گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟! درسته که مسائل ديني رو رعايت نميكردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شده‌ام. ➰ يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم. من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشته‌ام را ترك كنم. ➰ درست همان روز كه تصميم گرفتم، تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم! ➰ من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما، ملك الموت مهربان و بهشت و زيباييها را نديدم! دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دستبندي به من زدند كه شعله‌ور بود. ➰ اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم. ➰ يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول ميكنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه‌پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه ميكني؟ ✔️ ادامه دارد... منتظر باشید #سه_دقیقه_در_قیامت #دنیا_مزرعهٔ_آخرت #برزخ 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59