1_14676328.mp3
1.21M
#مولا_جان
صبح می رسد ....
وهمچنان
جای خالی تورا به رخ مان میکشد...
کجایی!؟عزیزدل زهرا (س)
امام غریبم !.....
امروز محکم تر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🏴🏴
@mahdisahebazman
🌹روز #سه_شنبه به نام #حضرت_سجاد و #حضرت_باقر و #حضرت_صادق علیهم السّلام است. زیارت ایشان در این روز:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا خُزَّانَ عِلْمِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا تَرَاجِمَةَ وَحْیِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَعْلامَ التُّقَى السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلادَ رَسُولِ اللهِ أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّکُمْ مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِکُمْ مُعَادٍ لِأَعْدَائِکُمْ مُوَالٍ لِأَوْلِیَائِکُمْ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ اللهُمَّ إِنِّی أَتَوَالَى آخِرَهُمْ کَمَا تَوَالَیْتُ أَوَّلَهُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ کُلِّ وَلِیجَةٍ دُونَهُمْ وَ أَکْفُرُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللاتِ وَ الْعُزَّى صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ یَا مَوَالِیَّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَیِّدَ الْعَابِدِینَ وَ سُلالَةَ الْوَصِیِّینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صَادِقا مُصَدَّقا فِی الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ یَا مَوَالِیَّ هَذَا یَوْمُکُمْ وَ هُوَ یَوْمُ الثُّلاثَاءِ وَ أَنَا فِیهِ ضَیْفٌ لَکُمْ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِمَنْزِلَةِ اللهِ عِنْدَکُمْ وَ آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
#صبحت_بخير_مولا_جانم
#سلام_امام_زمانم❤
سلام تمام دلخوشی ام،مهدی جان(عج)
تمام خوبی ها مرا یاد تو می اندازد
بهار و عطر دلنشینش،
آفتاب و تشعشع حیاتبخشش،
آب و حقیقت زلالش،
باران و ترنم زیبایش ...
تو مفهوم واقعی
همه ی دوست داشتنی هایی
و زندگی در نگاه و یاد و نام تو
جاری است
هرکس تو را دارد ، داراست
حتی در نهایت فقر
و هرکس تو را ندارد، فقیر است
حتی در نهایت ثروت
شکر خدا که تو را دارم
♡ #اللهـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج♡
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
19.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••|♥️🎶🎊|••
#نماهنگ #محمد بمناسبت ولادت پیامبر اکرم (ص)
#حامد_زمانی
#ProphetMuhammad
#MuhammadForAll
#بخوان_مرا_به_ایستادگی♥️
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
🌸 چقدر شبیه یکدیگرند این پدر و فرزند! هر دو محمد، هر دو موعود، هر دو رحمت و هر دو خاتَم. منتها پدر خاتم الانبیاست و پسر خاتم الاوصیاء.
🌅 این مقدار شباهت بیحکمت نیست، چرا که قرار است رسالتی که پدر شروع کرده به دست پسر تمام شود. و دین خدا در زمین عالمگیر شود.
🔆 ولادت #پیامبر_اکرم بر تمام مسلمین جهان مبارک باد.
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
پدر حقیقی ما.mp3
14.05M
#تلنگری 💌
🌟 بجز " إِنَّک لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ "
چه کسی، در وقت قدرت، شعارِ " الیوم، یوم المرحمة" سر میدهد ؛
تا نکند اسیری از وحشت انتقام، دلش بلرزد؟
محمّد "ص" أسوهی اخلاق الهی، در تمام آسمانها و زمین است!
💥آیا مسلمانیِ ما، منطبق بر این الگوی تمام و عیار هست؟
استاد #شجاعي
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
1_522341896.mp3
51.3M
🔊 #سخنرانی استاد #رائفی_پور
📝 موضوع:حضرت محمد رسول الله (صلیالله علیه و آله وسلم) (#روایت_عهد ۱۵)
📆 تاریخ : ۱۳۹۱/۶/۳۰ - تهران
#اخرالزمان ٣٤
⭕️ برای در امان ماندن از فتنه ها، تقوا پیشه کن!
🔹 در ادامه پیام های قبل پیرامون شناخت راههای رهایی از فتنه ها در کلام امام علی، به تابلوی پنجم میرسیم؛ تقوا، اصطلاحی اخلاقی به معنای خویشتن داری در اطاعت از دستورات الهی و مبارزه با گناهان است. منشأ گناهان، چیزی جز هوای نفس نیست و هوای نفس چیزی جز شهوات و دوست داشتن های دنیایی نیست. پس میتوان گفت مبارزه با گناهان که همان تقواست، در واقع مبارزه با دوست داشتنی هاست.
🔸 اما چه نوع دوست داشتنی هایی؟ میتوان گفت نوع خاصی از دوست داشتنی ها که خدا برای ما مقرر کرده است که باید با آنها مبارزه کنیم، نه دوست داشتنی هایی را که خودمان صلاح میدانیم. برای درک بیشتر، بهتر است اینگونه بگوییم: «تقوا، یک مبارزه با نفس خام و خالی نیست، بلکه مبارزه با نفسی است که دو ویژگی دارد:
➖ تقوا مبارزه با هوای نفس برای خداوند است.
➖ تقوا مبارزه با هوای نفس با برنامه خداوند است. (گزیده ای از سخنان استاد پناهیان با سیر موضوعیِ تنها مسیر)
🔺 بنابراین پنجمین تابلو و راهنمای ما در مبارزه با فتنه های آخرالزمان، تقوا پیشه کردن است. امیرالمومنین اینگونه راه را به ما نشان میدهند: «پس بدانید شما به بهشت نمیرسید، مگر به تقوا؛ و هرکه رها سازد پیروی از آنکه خدا فرمان اطاعت او را داده، برای او شیطانی بر انگیخته شود که قرین و مونس او گردد.»
📚 بحارالانوار، جلد ۶۵، ص ۶۲
#يكشنبه
#سه_شنبه
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
9.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#صهیونیست ها بیشتر به #ظهور معتقدند یا ما؟! 🤔🙄
💠اگه خیلی ادعای انتظار دارید،این فیلم رو ببینید
#غرب_و_مهدويت
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_چـهاردهـم
✍ با انگشتانم روی میز ضرب گرفتم؛ نرم و آرام:اشتباه میکنی..اگرم درست باشه اصلا برام مهم نیست. گفتی یه شب عروسیه دوتا از افراد داعش با هم خب منتظرم بقیه اشو بشنوم
دست به سینه به صندلیش تکیه داد. چند ثانیه ایی نگاهم کردم:میدونی چقدر التماسم کرد تا حاضر شدم از ترکیه بیام اینجا؟ چقدر تماشای باران از پشت شیشه، حسِ ملسی داشت.
خوب کاری میکنی هیچ وقت واسه علاقه یِ یه مسلمون ارزش قائل نشو عشقشون مثه کرم خاکی،زمین گیرت میکنه.اونا عروس شونو با دوستاشون شریک میشن...عین دانیال که وجودمو با همرزماش تقسیم کرد
باز دانیال حریصانه نگاهش کردم منتظرم تا بقیه ماجرا رو بشنوم..
عثمان رسید، با یک سینی قهوه فنجانهای قهوه ایی رنگ را روی میز چید..من،صوفی و خودش
کاش حرفهای صوفی در مورد عثمان راست نباشد روی صندلی سوم نشست نگاه پر لبخندش را بی جواب رد کردم.
صوفی نفسش عمیق بود:با یه گروه از دخترها به یه منطقه ی جدید تو سوریه رفتیم تازه تصرفش کرده بودن به همین خاطر قرار شد مراسم عروسی دو تا از سربازا رو همونجا برگزار کنن...
میدونستم شب خوبی نداریم. چون اکثرا مست بودن و باید چند برابر شبهای قبل سرویس میدادیم!
مراسم شروع شد رقص و پایکوبی و انواع غذاها عروس و داماد رو یه مبل دونفره،درست رو خرابه های یه خونه نشستن.عاقد خطبه رو خوند.اما عروس برای گفتنِ بله،یه شرط داشت؛ و اون بریدن سر یه شیعه بود.خیلی ترسیدم.این زن، عروسِ مرگ بود.
یه جوون ۲۱-۲۲ ساله رو آوردن. جلوی پای عروس به زانو درآوردنش و خواستن که به علی (ع) توهین کنه. اما خیلی کله شق و مغرور بود با صدای بلند داد زد (لبیک یا علی).خونِ همه به جوش اومد.اوم جوان رو کشتن باوحشی گری اما من فقط لرزیدم.
همه کف زدن،کِل کشیدن و عروس با وقاحت پا روی خونش گذاشت و بله رو گفت.نمیتونی حالمو درک کنی حسِ بدیه وقتی تو اوجِ وحشت، کسی رو نداشته باشی تا بغلت کنه)
و زیر لب نجوا کرد: دانیالِ عوضی.. لعنتی...سرش را به سمت عثمان چرخاند او تو تیم داعش کف میزد و کِل میکشید؟
🌿🌹🌿🌹🌿
✍صدای ساییده شدنِ دندانهای عثمان را رو هم دیگر می شنیدم.از زیر میز دست مشت شده روی زانویش را فشردم.داغ بود..
نگاهم کرد.پلکهایش را بست صوفی باید می ماند و عثمان این را میدانست،پس ترسو وار ساکت ماند..
پیروزیِ پر شکست صوفی،گردنش را سمت من چرخاند:شب وحشتناکی بود.من دانیال رو دیدم که برا جهاد نکاح به سمت اتاقم میامد...
ماتِ لبهایش بودم. انگار ناگهان دنیا خاموش شد چیه؟ چرا خشکت زده؟ تو فقط داری میشنوی اونم از مردی به اسم برادر؛اما من تجربه کردم،از وجودی به نامِ شوهر.یه زن هیچوقت نمیتونه برادر،پدر یا هر فرد دیگه ای رو مثه شوهرش دوست داشته باشه منظورم مقدار علاقه یا کم و زیادیش نیست. نوعِ احساس فرق داره..رنگ و شکلش، طعمش..تفاوتش از زمینه تا آسمون بذار اینجوری بهت بگم.اگه یه سارق بهت حمله کنه و اموالتو بدزده، واسه مجازات و محاکمه،سراغِ مردِ نانوا نمیری.مسلما یه راست میری پیشه پلیس،چون همه جوره بهش اعتماد داری و میدونی که فقط اون میتونه، واسه برگردوندن اموالت ومجازات دزدا،هر کاری از دستش بربیاد انجام میده حالا فکر کن بری سراغ دزد و اون به جای کمک،تو رو دو دستی بسپاره دستِ همون سارقین و ته مونده ی دارایی تو هم به زور ازت بگیره اونوقت چه حالی داری؟ دوست دارم بشنوم..
و من بی جواب؛فقط نگاهش کردم.حق داری.جوابی واسه گفتن وجود نداره چون اصلا نمیتونی تصورشم بکنی حالم تو اون روزها و شبها که فهمیدم چه بلایی داره سرم میاد و تموم بدبختی هام هدیه ی بزرگترین معتمدِ زندگیم یعنی شوهرمه،همین بود حسِ مشمئز کننده اییه،وقتی شوهرت چوبِ حراج به تمام زنانگی هات بزنه دانیال خیلی راحت از من گذشت و وجودمو با هم کیشهاش شریک شد...
اون هم منی که از تمام خوونوادم واسه داشتنش گذشتم...بگذریم...اون شب مست و گیج..بود اولش تو شوک بودم.گفتم لابد ازم خجالت میکشه یا حداقل یه معذرت خواهی کوچولو..اما نه..اولش که اصلا نشناخت،بعد از چند دقیقه که خوب نگام کرد یهو انگار چیزی یادش اومد! اونوقت به یه صدای کش دار گفت که تا آخر عمرت مدیون منی،بهشت رو برات خریدم.خندید با صدای بلند. چقدر خنده هایش ترسناک بود.دستمانم آرام و قرار نداشت. نمیتوانستم کنترلشان کنم ای کاش تمام این قصه ها،دروغی مضحک باشدعثمان فنجان قهوه ام را میان دو دستم مخفی کرد:بخورش.. گرمت میکنه مگر قهوه ام داغ بود؟ اصلا مگر دمایی جز سرما وجود داشت؟ سالهاست که دیگر نمیدانم گرما چه طعمی دارد.
صوفی تکیه داده به صندلی، در سکوت آنالیزمان میکرد:چقدر ساده ای تو دختر
حرفش را خواندم، نباید ادامه میداد:بقیه اش انقدر منتظرم نذارچه اتفاقی افتاد؟؟؟
⏪ #ادامہ_دارد...
🍃 @mahdisahebazman
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼