eitaa logo
نکته های خوب
123 دنبال‌کننده
580 عکس
884 ویدیو
1.1هزار فایل
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
مشاهده در ایتا
دانلود
✅به موارد زير نمى ‏توان فطريه داد. 1. به پدر و مادر. 2. فرزند و نوه فقير. 3. متجاهر به فسق. 4. غير سيد به سيد. 5. به كسى كه فقير نيست. 6. كسى كه فطريه را در جهت معصيت مصرف مى ‏كند. ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
هدایت شده از افق حوزه
💠 قرآن را فرابگیرید، با قرآن انس بگیریم، در مقابل قرآن تسلیم باشیم برای حرکت به سمت اهداف قرآنی عزم و اراده به خرج بدهیم، آن‌وقت میتوانیم. اگر یک قدم جلو برویم، خدای متعال به ما نیروی مضاعف می بخشد حضرت آیه الله العظمی خامنه ای 🔰 @ofogh_howzah
🌷امام صادق عليه السلام: ✨ انسان هميشه در برابر خداوند بدهكار است بخاطر گناهى كه مرتكب شده يا بخاطر نعمتى كه در سپاسگزارى آن كوتاهى نموده است. 📗بحارالأنوار، ج 71، ص 46 ↶【به ما بپیوندید 】↷ _______________ 🌍 http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
🌙 #مؤمن_باشیم 🌑 رهبرانقلاب: مرحله‌ی بالای روزه، #پرهیز_از_گناه است یعنی نگاهداری گوش و چشم و زبان و دل ماه رمضان، فرصت مغتنمی است که انسان تمرین اجتناب از گناه کند باید تصمیم بگیرید که گناه نکنید و وقتی تصمیم گرفتید، این کار بسیار آسانی خواهد شد. اجتناب از گناه، چیزی است که مثل یک کوه در چشم انسان جلوه می‌کند؛ اما با #تصمیم، مثل یک زمین هموار می‌شود. •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از داستان‌های آموزنده
dastan-ziarat-emam-ali.kafi_.mp3
4.5M
: زیارت امام علی علیه السلام (ره) •┈••✾🔹📍📚📍🔹✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید #شرح_حدیث_یقین #مقام_معظم_رهبری حجم: 5.7 مگابایت •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅ کسیکه، «شوخی کردنش» زیاد شود، ✳️ «هیبت»، و «شـکـوهـش» کم می شود. ✅ «بیهوده گویی»، «همنشین را» خسته کرده، ✳️ و، «انسانهای بزرگ» را، «کوچک و بی مقدار» مینماید. ✅ همیشه، چند «تكه كلام اختصاصی»، و «جالب» برای خود انتخاب كنيد، ✳️ و در «محاورات»، و «گفتگوها» از آنها استفاده نمایید. ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 در آخرین لحظات، سوار اتوبوس شد و روی اولین صندلی نشست. از کلاس های ظهر متنفر بود اما حداقل این حسن را داشت که مسیر خلوت بود… اتوبوس که راه افتاد نفسی تازه کرد و به دور و برش نگاه کرد. پسر جوانی روی صندلی جلویی نشسته بود که فقط می توانست نیمرخش را ببیند که داشت از پنجره بیرون را نگاه می کرد… به پسر خیره شد و خیال پردازی را مثل همیشه شروع کرد: چه پسر جذابی! حتی از نیمرخ هم معلومه. اون موهای مرتب شونه شده و اون فک استخونی. سه تیغه هم که کرده حتما ادکلن خوشبویی هم زده… چقدر عینک آفتابی بهش میآد… یعنی داره به چی فکر می کنه؟ آدم که اینقدر سمج به بیرون خیره نمیشه!!! لابد داره به نامزدش فکر می کنه… آره حتما همین طوره. مطمئنم نامزدش هم مثل خودش جذابه. باید به هم بیان (کمی احساس حسادت)… می دونم پسر یه پولداره… با دوستهاش قرار میزاره که با هم برن شام بیرون. کلی با هم می خندن و از زندگی و جوونیشون لذت می برن؛ میرن کافی شاپ، اسکی، چقدر خوشبخته! یعنی خودش می دونه؟ می دونه که باید قدر زندگیشو بدونه؟!! دلش برای خودش سوخت. احساس کرد چقدر تنهاست و چقدر بدشانس است و چقدر زندگی به او بدهکار است. احساس بدبختی کرد. کاش پسر زودتر پیاده میشد!!! ایستگاه بعد که اتوبوس نگه داشت، پسر از جایش بلند شد. مشتاقانه نگاهش کرد، قدبلند و خوش تیپ بود… پسر با گام های نااستوار به سمت در اتوبوس رفت. مکثی کرد و چیزی را که در دست داشت باز کرد… یک، دو، سه و چهار… لوله های استوانه ای باریک به هم پیوستند و یک عصای سفید رنگ را تشکیل دادند… از آن به بعد دیگر هرگز عینک آفتابی را با عینک سیاه اشتباه نگرفت و به خاطر چیزهایی که داشت خدا را شکر کرد… ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
روزی مردی خواب عجیبی دید او دید که پیش فرشته‌هاست و به کارهای آنها نگاه می‌کند، هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه‌هایی را که توسط پیک‌ها از زمین می‌رسند، باز می‌کنند، و آنها را داخل جعبه می‌گذارند. مرد از فرشته‌ای پرسید، شما چکار می‌کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد، گفت: این جا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می‌گیریم. مرد کمی‌ جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می‌گذارند و آنها را توسط پیک‌هایی به زمین می‌فرستند. مرد پرسید: شماها چکار می‌کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت‌های خداوندی را برای بندگان می‌فرستیم. مرد کمی‌جلوتر رفت و دید یک فرشته‌ای بی کار نشسته است مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بی کارید؟ فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است. مردمی‌که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی‌جواب می‌دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می‌توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند “خدایا شکر ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 💠 گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ. 1⃣به یکی از سمت راستی‌ها گفت: «تو کیستی؟» گفت: «عقل.» پرسید: «جای تو کجاست؟» گفت: «مغز.» 2⃣از دومی پرسید: «تو کیستی؟» گفت: «مهر.» پرسید: «جای تو کجاست؟» گفت: «دل.» 3⃣از سومی پرسید: «تو کیستی؟» گفت: «حیا.» پرسید: «جایت کجاست؟» گفت: «چشم.» 4⃣سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟» جواب داد: «تکبر.» پرسید: «محلت کجاست؟» گفت: «مغز.» گفت: «با عقل یک جایید؟» گفت: «من که آمدم عقل می‌رود.» 5⃣از دومی پرسید: «تو کیستی؟» جواب داد: «حسد.» محلش را پرسید. گفت: «دل.» پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟» گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.» 6⃣از سومی پرسید: «کیستی؟» گفت: «طمع.» پرسید: «مرکزت کجاست؟» گفت: «چشم.» گفت: «با حیا یک جا هستید؟» گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.» ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 شخصی به یکی از خلفا مراجعه و درخواست کرد تا در بارگاه او به کاری گمارده شود. خلیفه از او پرسید: قرآن می دانی؟ او گفت: نمی دانم و نیاموخته ام. خلیفه گفت: از به کار گماردن کسی که قرآن خواندن نیاموخته، معذوریم. مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقه خود، به آموختن قرآن پرداخت. مدتی گذشت تا این که از برکت خواندن و فهم قرآن به مقامی رسید که دیگر نه در دل آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای ملاقات و دیدار با خلیفه. پس از چندی، خلیفه او را دید و پرسید: چه شده که دیگر سراغی از ما نمی گیری؟ آن آزاد مرد پاسخ داد: چون قرآن یاد گرفتم، چنان توانگر شدم که از خلق و از عمل بی نیاز گشتم. خلیفه پرسید: کدام آیه تو را این گونه بی نیاز کرد؟ مرد پاسخ داد: (من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب). هر که از خدا بترسد ، برای او راهی برای بيرون شدن قرار خواهد داد ، و از جايی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد 💠به نقل از: مجله موعود جوان، سال چهارم، شماره26 ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g