eitaa logo
نکته های خوب
124 دنبال‌کننده
580 عکس
884 ویدیو
1.1هزار فایل
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مفاخر
💠به مناسبت واقعه حره، ۲۸ ذی الحجه سال ۶۳ قمری💠 ✍ واقعه حره مربوط به سرکوب شورش مردم مدینه توسط سپاهیان یزید به سرکردگی مسلم بن عقبه در سال ۶۳ قمری است و از آنجائی که لشکر یزید بن معاویه، در ریگزاری (در اطراف مدینه) به نام «حره» اردو زدند و از آن پایگاه به شهر حمله ور شدند، به «واقعه حره» شهرت یافته است. ✅ در این واقعه سپاه مسلم بن عقبه در یک روز شهر مدینه را به تصرف خود در آورند و از هیچ جنایتی در آن فروگذار نکردند. بنا به نقلی قريب هزار و هفتصد تن از بزرگان و بزرگ زادگان و حدود ده هزار نفر از ساير مردم مدينه در این واقعه قتل عام شدند. این واقعه در روزهای آخر ماه ذی الحجه (بنا به نقلی ۲۸ ذی الحجه) روی داده است. ✅ این واقعه هولناك را رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفري كه به مكه معظمه مي‌رفت در سرزمين حره در يك مايلي بيرون مدينه پيش‌گويي كرد و براي آن بسيار متأثر شد.(۱) . 📚 (۱) بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۱۲۵. ♻️ براى آگاهى بیشتر از واقعه حرّه و کشتار عظیم مردم مدینه رجوع کنید به: تاریخ طبرى، ج۴، ص ۳۷۰- ۳۸۱. http://eitaa.com/joinchat/2697003010C86ca0b02c5
هدایت شده از به‌سمت آرامش 🌱✨
🌌 (ره)!! 🍁هر ماشینی که میخواست وارد شود، رنگ آن باید میبود. وحتما یک میداشت. او باید دم در ورودی ازماشین میشد و را بر میداشت. می پوشید و وقتی وارد اتاق میشد می ایستاد تا نشستن بیابد. حتی وضع طوری بود که چندساعت قبل به فرد را یاد میدادند. 👈اما حضرت سوار ماشین رنگی شد و به درب کاخ که رسید گفت: « الله از طرف آیت الله العظمی بروجردی». 🍁نگهبان گفت: «باید از پیاده شوید». امام گفت: «پس !!». 🍁نگهبان هم بالاجبار درب را بازکرد. و ماشین تا دم در رفت. 👈با همان وضعیت و بدون تغییر لباس داخل شدند و روی نشستند.!! 🍁 که واردشد صندلی نبود و مجبور شد تا صندلی بیاورند. به شاه گفت: «آیت الله بروجردی فرمودند که قاتلین ابرقو باید آزاد شوند». 🍁شاه گفت: « چنین کاری از دستش بر نمی آید». دوباره پیام آیت الله را تکرار کرده، بلند میشوند و میروند. 👈 شاه را گرفته بود و همان روز قاتلان بهائیان صادر شد. 📚حاشیه‌ های مهم‌تر از متن، ص ۴۸ و ۴۹
هدایت شده از به‌سمت آرامش 🌱✨
👌👌 پادشاهی دیدکه خدمتکاری بسیار شاد است ، از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم و غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن و بدین سبب من راضی و شادم. پادشاه موضوع را به وزیر گفت . وزیر هم گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است، پادشاه پرسید گروه ۹۹ دیگر چیست؟ وزیر گفت : قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلو خانه وی قرار دهید ، و چنین هم شد. خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه وسکه ها بسیار شادشد و شروع به شمردن کرد ، ۹۹ سکه ؟ و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا۱۰۰ تا نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود. او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پس انداز کند ، او از صبح تا شب سخت کار میکرد،و دیگر خوشحال نبود. وزیر هم که با پادشاه او را زیر نظر داشت گفت : قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گرو کسانیند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند. 🌿🌸خوشبختی در سه جمله است: تجربه از دیروز ، استفاده از امروز، امید به فردا. @Dastanhaykotah
هدایت شده از به‌سمت آرامش 🌱✨
🍃🍁حکایت🍁🍃 🌌 🍁پس ازکشته شدن ، (ع) حبیب بن شجب را که ازطرف عثمان بربعضی ازنواحی ولایت داشت، کرد و اورا به نیکوکاری،عدالت وتقوا توصیه فرمود. 🍁آن بعداز گرفتن ازمردم برای امیرمؤمنان(ع) #۱۰۰نفر رااز میان مردم برگزید،ازبین آنها #۷۰نفر، و ازمیان آنها #۳۰نفر، و ازمیان آن سی نفر #۱۰نفر را برگزید که و سران قوم خودبودند. وی آنها را (برای ) به نزد حضرت فرستاد و درکوفه نزدحضرت رسیدند. 🍁یکی ازآنها باعباراتی و شیوا از علی(ع) وتجلیل به عمل آورد.حضرت آنهارا گرامی داشت و به هریک ای ارزنده اهدا کرد. همان شخص دوباره ازجای بلندشد و درفضیلت حضرت سرود وباز ازامام(ع) تمجیدکرد. 🍁حضرت سخنانش را نیکوشمرد و پرسید: اسمت چیست؟ گفت: . فرمود: پسر کی؟گفت: مرادی. فرمود:آیا تو واقعا هستی؟گفت: آری. 🍁فرمود: انالله و انا الیه راجعون. ولاحول ولاقوةالا بالله العلی العظیم. مرتب به او میکرد، دست روی دست میزد و میفرمود(انا لله میگفت) 🍁سپس برای چندمین بارپرسید آیا تو هستی؟ گفت: آری. فرمود: تودر آینده مرتکب خواهی شد و حرکتت به سوی است.! 🍁گفت:به خدا من شمارا از هرکس بیشتر دارم.! فرمود: من نمیگویم و به من هم نگفته اند... تو من هستی و این را به رنگین خواهی کرد....!! 📚شرح نهج البلاغه، آیةالله خوئی(ره)،ج۵،ص۱۲۹ 🌸🍃🌸⛔🌸🍃🌸.
هدایت شده از به‌سمت آرامش 🌱✨
🍃🍁حكايت🍁🍃 🌠 : 🍁شخصى آمد خدمت رسول اكرم(صلى اللّه عليه وآله) و مدعى شد كه من از شما و الان در همين كوچه بايستى طلب مرا بدهى . 🍁پيغمبر فرمودند: اولاً كه شما از من نيستى و ثانيا اجازه بده كه من بروم و پول براى شما بياورم. زيرا پولى همراه من نيست. 🍁يهودى گفت : هم نمیگذارم ازاينجا برداريد. 🍁هرچه پيامبر با او نشان دادند، او بيشتر نشان داد با آنجمله كه و رداى پيامبر صلى اللّه عليه وآله را گرفت و به دور حضرت پيچيده و آنقدركشيد كه اثر قرمزى درگردن مبارك پيامبر به جاى ماند.! 🍁حضرت که قبل ازاين عازم مسجد براى اقامه نماز جماعت بودند با اين پيشامد تاخير كردند. مسلمين ديدند حضرت نيامدند و وقت گذشت، آمدند مشاهده كردند كه يك نفر جلوى رسول خدا(صلى اللّه عليه وآله) را گرفته است و آن حضرت را مى كند. 🍁مسلمين خواستند يهودى را كناربزنند و يا احتمالا كنند.حضرت فرمود: نه من خودم میدانم با چه بكنم شما كارى نداشته باشيد.! ❄آنقدر نرمش نشان داد كه يهودى همانجا گفت : 👈اشهد ان لااله الااللّه و اشهد انك رسول اللّه .! 🍁شما با چنين كه داريد اين همه مى كنيد! و اين ، تحمل يك انسان عادى نيست و مسلما از جانب مبعوث شده ايد. 📚حکایتها و هدایتها در آثار استاد مطهری، بنقل از: سيره نبوى ،ص۱۳۹ 🌸🍃⛔🍃🌸
هدایت شده از به‌سمت آرامش 🌱✨
🍃🍁حکایت🍁🍃 🌠 !! 🍁روزى [به تقلیداز امیرالمؤمنین(ع)]بر روى منبر گفت: سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي (هرچه مى‌خواهيد ازمن سؤال كنيد، قبل از آنكه مرا از دست بدهيد).!! 🔹زنى از او سؤال كرد از اين روايت كه (عليه السلام) شبانه (از مدينه به مدائن) پيش آمد،‌ او را تجهيز ( ) كرد و سپس برگشت. 🔸ابن جوزى گفت: بلى، اين روايت نقل شده است. 🔹آن زن سؤال كرد: آيا سه روز در ماند؛ در حالیكه على (عليه السلام) در آن جا بود؟ 🔸ابن جوزى گفت: بلى. 🔹آن زن گفت: پس لازم مى‌آيد كه على در يكى از اين دو مورد اشتباه كرده باشد. 🔸ابن جوزى گفت: اگر تو شوهرت (ازخانه ات) خارج شدي؛ پس بر تو لعنت و اگر شوهرت خارج شدی؛ پس بر او لعنت.!! 🔹آن زن گفت:👈 آيا براى عليه السلام با صلى الله عليه وآله خارج شد يا آن حضرت؟ 🔸ابن جوزى شد و جوابى نداشت. 📚الصراط المستقيم، ج۱، ص۲۱۸.،العاملی النباطی 📚بحارالأنوار،ج۲۹، ص۶۴۷و۶۴۸. 🌸🍃⛔🍃🌸
هدایت شده از به‌سمت آرامش 🌱✨
🍃🍁حکایت🍁🍃 🌠 بوسه بر .!! 🎵آیت الله اصطهباناتی : 🍁از مرحوم راجع به عتبه ی مقدسه ی ها پرسیدند، آن مرحوم درجواب گفتند: 👈"أنا اقبّل مشهد أبی الفضل العباس، فضلاً عن أعتاب مشاهد الائمه صلوات الله علیهم، بل بما أنه موطئ أقدام زواره" 🍁من عتبه ی آستانه ی حرم حضرت العباس علیه السلام را می بوسم، چه رسد به عتبه ی مقدسه ی أئمه علیهم السلام! 👈و بوسه ی من بر عتبه حضرت عباس (سلام الله علیه) نه به این عنوان است که عتبه ی حرم است ، بلکه ازاین جهت است که آن آقاست.!! 📚 نورالعین فی المشی الی زیارة الحسین، ص۲۹۲ 🌸🍃⛔🍃🌸
هدایت شده از درس اخلاق
16.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊 #کلیپ_صوتی 🔊 🔴 جلسات درس اخلاق 🔴 💐🎙 حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی 🔖🔻 موضوع 🔻🔖 🔶📜 پیام های اخلاقی در نامه های امام حسین علیه السلام 🗓 قسمت 4 🕰 20 دقیقه و 53 ثانیه 💖 حتما گوش کنید 👌👌 🌸 بسیار مفید است 😍 ✅ کپی بدون آیدی کانال ممنوع می باشد #پیشنهادویژه_دانلود ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🔴کــانال درس اخلاق ✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از درس اخلاق
@dars_akhlaq 5.mp3
9.25M
🔊 #کلیپ_صوتی 🔊 🔴 جلسات درس اخلاق 🔴 💐🎙 حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی 🔖🔻 موضوع 🔻🔖 🔶📜 پیام های اخلاقی در نامه های امام حسین علیه السلام 🗓 قسمت 5 🕰 19 دقیقه و 15 ثانیه 💖 حتما گوش کنید 👌👌 🌸 بسیار مفید است 😍 ✅ کپی بدون آیدی کانال ممنوع می باشد #پیشنهادویژه_دانلود ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🔴کــانال درس اخلاق ✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از درس اخلاق
@dars_akhlaq 6.mp3
11.39M
🔊 #کلیپ_صوتی 🔊 🔴 جلسات درس اخلاق 🔴 💐🎙 حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی 🔖🔻 موضوع 🔻🔖 🔶📜 پیام های اخلاقی در نامه های امام حسین علیه السلام 🗓 قسمت 6 🕰 23 دقیقه و 44 ثانیه 💖 حتما گوش کنید 👌👌 🌸 بسیار مفید است 😍 ✅ کپی بدون آیدی کانال ممنوع می باشد #پیشنهادویژه_دانلود ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🔴کــانال درس اخلاق ✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از درس اخلاق
@dars_akhlaq 7.mp3
13.99M
🔊 #کلیپ_صوتی 🔊 🔴 جلسات درس اخلاق 🔴 💐🎙 حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی 🔖🔻 موضوع 🔻🔖 🔶📜 پیام های اخلاقی در نامه های امام حسین علیه السلام 🗓 قسمت 7 🕰 29 دقیقه و 8 ثانیه 💖 حتما گوش کنید 👌👌 🌸 بسیار مفید است 😍 ✅ کپی بدون آیدی کانال ممنوع می باشد #پیشنهادویژه_دانلود ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🔴کــانال درس اخلاق ✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
🔹زُهَیر بن قَین بَجَلی از بزرگان قبیله بجیله بود. 🔹در مورد تاریخ ولادت زُهَیر اطلاع درستی در دست نیست. 🔹وی از مردان شریف و شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده می‌شد و به واسطه حضور در جنگ‌ها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود. 🔹در برخی از منابع از قین، پدر زهیر به عنوان یکی از اصحاب رسول خدا(ص) نام برده شده است. 🔹زهیر از هواداران عثمان به شمار می‌رفت. 🔹در سال شصت هجری، او و همسرش به همراه برخی از خویشاوندان و اهل قبیله‌اش هنگام بازگشت از مناسک حج به کوفه، در یکی از منازل بین راه، با امام حسین(ع) و همراهانش که به سوی کوفه در حرکت بودند، در منزلگاه زَرُود  با امام(ع) هم منزل شد. در این هنگام امام حسین(ع) شخصی را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات با او شد. زهیر در ابتدا تمایلی به این دیدار نشان نداد؛ اما به توصیه همسرش دَلْهم به  محضر امام حسین(ع) حاضر شد. این دیدار مسیر زندگانی زهیر را تغییر داد. او پس از این ملاقات، شادمان نزد خانواده و دوستانش بازگشت و فرمان داد تا خیمه و بار و بُنه او را به کنار خیمه امام حسین(ع) منتقل کنند. زهیر با همسرش نیز وداع کرد و بنا به نقلی همسرش را طلاق داده و به او گفت : «نزد خانواده‌ات برگرد، زیرا نمی‌خواهم از سوی من چیزی جز خوبی به تو برسد.» زُهیر بعد از وداع با همسرش، به همراهانش گفت : هر که دوستدار شهادت است، همراه من بیاید، و گرنه برود و این آخرین دیدار من با شماست. 🔹امام حسین(ع) پس از برخورد با سپاهیان حر، در منزل ذو حُسَم خطابه‌ای ایراد فرمودند و طی آن از دگرگونی دنیا و کژی‌های حاکم شده بر جامعه و پست و ناچیز بودن زندگی، سخن گفته و فرمودند : «...مگر نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل پرهیز نمی‌کنند؛ مؤمن باید حق طلب و مایل به لقای پروردگار باشد؛ مرگ را من جز شهادت نمی‌یابم و زندگانی را غیر از ننگ و خفّت نمی‌دانم.» پس از اتمام سخنرانی امام(ع)، زهیر نخستین کسی بود که آمادگی خود را برای اجرای دستورهای آن حضرت(ع) اعلام داشت و گفت : اى پسر پیامبر که خداوند تو را قرین هدایت بدارد، گفتارت را شنیدیم، به خدا سوگند که اگر ما می‌توانستیم برای همیشه در این دنیا زندگی کنیم و تمام امکانات آن را در اختیار داشتیم، باز هم شمشیر زدن در رکاب تو را انتخاب می‌کردیم. امام(ع) نیز در پاسخ، برای او دعای خیر کرد. 🔹در شب عاشورا، پس از آنکه، امام(ع) بیعت خود را از اصحاب و اهل بیتش برداشته و به آنان اجازه رفتن و نجات جان خویشتن داد؛ اصحاب آن حضرت(ع) هر کدام به نوعی وفاداری و پایداری خود را اعلام داشتند؛ پس از سخنان اهل بیت امام(ع)، مسلم بن عوسجه و پس از او زهیر بن  قین برخاسته و گفت : «به خدا سوگند دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم، و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خداوند تو و اهل بیتت را از کشته شدن در امان دارد! 🔹صبح عاشورا پس از اقامه نماز صبح، امام حسین(ع) یاران و لشکر خود را سازماندهی کرده و زهیر بن قین را فرمانده جناح راست لشكر قرار داد. 🔹بنابر نقلی، پس از آنکه حبیب بن مظاهر قبل از ظهر عاشورا به شهادت رسید، زهیر و حر بن یزید ریاحی با هم به میدان رفتند. آن دو در جنگ یکدیگر را حمایت می کردند و هر گاه یکی از آنان در محاصره قرار می‌گرفت، دیگری به کمکش می‌شتافت. آنان جنگیدند تا این که حر به شهادت رسید و زهیر نیز به اردوگاه برگشت. 🔹زمان نماز ظهر وقتی امام(ع) همراه جمعی از یارانش، به نماز ایستادند، زهیر بن قین و سعید بن عبدالله در برابر امام(ع) و حدود نیمی از یاران آن  حضرت(ع) ایستادند تا از نمازگزاران در برابر حملات دشمن محافظت کنند. آنان خود را سپر تیرها و هجمه‌های دشمنان قرار می‌دادند تا این که نماز امام(ع) و یارانش اقامه شد. 🔹زهیر مجدد به نبرد بازگشت و دلاورانه جنگید و به نقلی او ۱۲۰ تن از دشمنان را در میدان نبرد به هلاکت رساند. 🔹سرانجام زهیر به دست کثیر بن عبدالله شعبی به شهادت رسید. 🔹امام حسین(ع) پس از شهادت زهیر فرمود : «ای زهیر! خداوند تو را از رحمتش دور نسازد و خداوند کشندگان تو را لعنت کند و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به لعنت ابدی خود گرفتار سازد.» 🔹در زیارت ناحیه مقدسه درباره ی زهیر بن قین آمده : 《السّلامُ علی زُهیر بن القینِ البجلّی القائل للحسین(ع)..》 سلام بر زهیر فرزند قین بجلی آن که چون امام(ع) به او اجازه بازگشت داد در پاسخ گفت : نه به خدا سوگند هرگز فرزند رسول خدا(ص) را که درود خدا بر او و آلش باد ترک نخواهم کرد آیا فرزند رسول خدا(ص) را در حالی که اسیر در دست دشمنان است رها کنم و خود را نجات دهم خداوند آن روز را بر من نیاورد. 📚منابع : ۱)ابصارالعین،ص۱۶۲ ۲)مقتل الحسین(ع)مقرم،ص۹۱ ۳)تاریخ الامم و الملوک،ج۵،ص۳۹۷ ۴)الارشاد شیخ مفید،ج۲،ص۷۳ ۵)تاریخ الامم و الملوک،ج۵،ص۳۹۶ ۷)الکامل فی التاریخ،ج۲، ص۲۷۷ ۸)مقتل الحسین(ع)مقرم،ص۳۰۶ ۹)اقبال الاعمال،ج۳،ص۷۸ @Tarikhislam