✍💎
ادب مدرک نیست!
ادب لباس گران پوشیدن نیست،
ادب بالای شهر زندگی کردن نیست!
ادب ماشین خوب داشتن نیست،
ثروت و مدرک ادب نمی آورد،
ادب در ذات آدمهاست که با
تربیت و آموزش صحیح به بار می نشیند،
ادب یعنی به همسرت امنیت،
به فرزندت محبت به پدر و مادرت خدمت
و به دوستانت شادی را هدیه کنی،
ادب یعنی با هر مدرک و مقامی که باشی
معنای آدمیت را درک کرده
و نام نیک از خود به جا گذاشتن است...!
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 یکی از محافظان مقام معظم رهبری نقل میکرد:
یک روز که #رهبر_انقلاب به کوههای اطراف تهران برای کوهپیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد میکنند که به لحاظ ظاهری وضع مناسبی نداشتند.
آنها به یکباره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمعوجور کردن خودشان را نداشتند.
از رفتارشان مشخص بود که خیلی ترسیده بودند و اینگونه به نظر میرسید که آنها تصور میکردند که الان آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد ولی برعکس آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟ البته کاملا مشخص بود که واقعیت چیست
آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت و جواب داد: خیر؛ من و ایشون، دوست هستیم...
آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود: بد نیست صیغه محرمیتی هم بینتون بخونید و با هم ازدواج کنید.
آقا پیشنهاد داد که اگر مایل بودید، فلان تاریخ بیائید و من هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقدتان را بخوانم.
آن دختر و پسر خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند.
آقا هم خطبه عقدشان را خواندند
با برخورد کریمانه حضرت آقا مسیر زندگی این دو جوان تغییر کرد.
دخترخانم که غیرمحجبه بود به یک دخترخانم محجبه و معنوی؛ و آقاپسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.
📚نشریه ماه تمام، شماره ۳،ص۱۷
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
امام على عليه السلام :
سخن چون داروست، اندكش سود مى بخشد و بسيارش كشنده است
الكلامُ كالدَّواءِ ؛ قَليلُهُ يَنفَعُ ، و كَثيرُهُ قاتِلٌ
ميزان الحكمه ج10ص199
@sebghatallaah
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
💠 حدیث روز 💠
✳️ اسلام این افراد زیبا است
🔹قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مِنْ حُسْنِ إِسْلَامِ الْمَرْءِ تَرْكُهُ الْكَلَامَ فِيمَا لَا يَعْنِيهِ.
🔻پیامبر اسلام (ص) فرمود:
از نشانههای زیبا بودن اسلام شخص، این است که در آنچه به او مربوط نیست سخن نگوید.
📚 امالی شیخ مفید، ص۳۴
@HawzahNews
هدایت شده از ✍﷽ نکته های طلایی
1_21259424.pdf
1.48M
#کتاب_pdf
📚ازدواج موفق
🖌نویسنده؛ فاطمه شعیبی
📚 نکته های طلایی 📚
🙏 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد.
http://eitaa.com/joinchat/2202992642C3b84b8c62e
👆👆
هدایت شده از ✍﷽ نکته های طلایی
1_21387226.apk
3.87M
🌀 #نرم_افزار #اندروید
💟مطالب شامل ⏬
🔷 #احادیث در مورد
🌸اعتقادی اخلاقی
🌸 اقتصادی
🌸پزشکی و...
🔹با قابلیت جستجو🔹
💟بسیار جالب و کاربردی
http://eitaa.com/joinchat/2202992642C3b84b8c62e
هدایت شده از ✍﷽ نکته های طلایی
1_20704809.pdf
2.01M
📚 خاکهای نرم کوشک
✍مولف: سعید عاکف
#کتاب #pdf
☘موضوع : دفاع مقدس
🎀خاطرات شهید برونسی🎀
http://eitaa.com/joinchat/2202992642C3b84b8c62e
👇👇👇
♨️سوال:
🔰چرا به امام علي حيدر کرار ميگفتند و به چه معناست؟
✍️پاسخ:
✅از برخي متون ديني و تاريخي استفاده ميشود بعد از ولادت امام علي(ع) مادرش فاطمه بنت اسد نام حضرت را «حيدره» ( شير )به نام پدرش(اسد) ناميد. آن گاه پدر حضرت آن نام را عوض کرد و او را علي ناميد.
برخي گفتهاند: «حيدره» نامي است که قريش براي حضرت انتخاب کرده بودند،ولي قول نخست صحيحتر است،زيرا آن بزرگوار در جنگ خيبر هنگامي که «مرحب» به جنگ حضرت آمد و گفت: أنا الّذي سمّتني اُمّي مرحبا، پاسخ داد و گفت: «أنا الّذي سمّتني اُمّي حيدره؛ منم آن کسي که مادرم مرا حيدره نام نهاد».(۱)
کرار:
بسيار حمله برنده ،به تکرار هجوم برنده ،لقب علي (ع) ،وي بدون ترس به صف دشمن حمله مي کرد .
برگردنده، باز گردنده. حمله كننده پياپى. از القاب اميرالمؤمنين على (ع) است، كه حضرت در جنگ، بر صف دشمنان بارها حمله مى نمود و هيچ انديشه نمى كرد.(۲ )
امام علي (ع) انسان کاملي است که عالي ترين صفات انساني را دارا بود ،در ميدان عبادت عابد ترين افراد . هنگام عفو و گذشت، با گذشت ترين فرد ودر زمان سخن گفتن بهترين خطيب .در ميدان جنگ نيز بهترين رزمنده به حساب مي آمد .
پينوشت:
۱. الکامل في التاريخ ،ج ۲ ،ص۲۲۰ ،ابن اثير ،بيروت ،دار صادر ،۱۳۸۵ ؛
بحارالانوار ، ج ۳۹، ص ۱۴؛
زندگاني امير المؤمنين، ، ص ۲۹ ـ ۳۰؛
سيد هاشم رسولي محلاتي تهران ،دفتر نشر فرهنگ اسلامي. ۱۳۷۴ ،چاپ چهارم
۲ . معارف ومعاريف ،ج ۸ ، ص ، ۴۸۰ ،سيد مصطفي دشتي ،قم ، ۱۳۷۶ ،چاپ دوم
🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
🔷 @pasokhgoo1 👈
💠 یکی از محافظان مقام معظم رهبری نقل میکرد:
یک روز که #رهبر_انقلاب به کوههای اطراف تهران برای کوهپیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد میکنند که به لحاظ ظاهری وضع مناسبی نداشتند.
آنها به یکباره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمعوجور کردن خودشان را نداشتند.
از رفتارشان مشخص بود که خیلی ترسیده بودند و اینگونه به نظر میرسید که آنها تصور میکردند که الان آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد ولی برعکس آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟ البته کاملا مشخص بود که واقعیت چیست
آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت و جواب داد: خیر؛ من و ایشون، دوست هستیم...
آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود: بد نیست صیغه محرمیتی هم بینتون بخونید و با هم ازدواج کنید.
آقا پیشنهاد داد که اگر مایل بودید، فلان تاریخ بیائید و من هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقدتان را بخوانم.
آن دختر و پسر خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند.
آقا هم خطبه عقدشان را خواندند
با برخورد کریمانه حضرت آقا مسیر زندگی این دو جوان تغییر کرد.
دخترخانم که غیرمحجبه بود به یک دخترخانم محجبه و معنوی؛ و آقاپسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.
📚نشریه ماه تمام، شماره ۳،ص۱۷
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
🔴#رنج_گناه
💠پسر شیخ عباس قمی(صاحب مفاتیح) نقل کرده که:
چند دقیقه آخر عمر پدرم بود دیدیم بسیار ناراحت و نگران است واز چیزی رنج می برد. گفتم پدر چرا در این لحظات اینقدر ناراحتی؟
گفت: من در ایام جوانی مکه رفته بودم یکی از علمای اهل سنت از من پرسید آیا درست است که شما به خلفا لعن می فرستید؟ من برای اینکه او نسبت به شیعه بدبین نشود به دروغ گفتم نه لعن نمی فرستیم.
◾️پسرم الان که عمر من تمام شد من نگرانم در درگاه الهی جواب آن دروغ را چگونه بدهم.
با اینکه شیخ عباس قمی از روی تقیه این دروغ را گفته باز نگران است.
♨️گناه هرچقدر هم لذت بخش باشد تمام میشود بعداز ده دقیقه فروکش میکند اما رنج گناه برای همیشه در دل انسان می ماند
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠ضرورت ساده زيستي كارگزاران
✍امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه ای خطاب به عثمان بن حنیف فرمودند:
💢اي پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردي از سرمايه داران بصره، تو را به مهماني خويش فرا خواند و تو به سرعت به سوي آن شتافتي، خوردنيهاي رنگارنگ براي تو آوردند و كاسه هايي پر از غذا پي در پي جلوي تو مي نهادند،
🔹گمان نمي كردم مهماني مردمي را بپذيري كه نيازمندانشان با ستم محروم شده
🔹و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند،
🔹انديشه كن در كجايي؟
🔹و بر سر كدام سفره مي خوري؟
🔹پس آن غذايي كه حلال و حرام بودنش را نمي داني دور بيافكن
🔹و آنچه را به پاكيزگي و حلال بودنش يقين داري مصرف كن.
📚نهج البلاغه، قسمتی از نامه ۴۵
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 ماجراى بَلعم باعورا
بلعم باعورا از علماى بنى اسرائيل بود، و كارش به قدرى بالا گرفت كه اسم اعظم مى دانست و دعايش به استجابت مى رسيد. روايت شده: موسى عليه السلام با جمعيتى از بنى اسرائيل از بيابان تيه بيرون آمده و به سوى شهر بيت المقدس و شام حركت كردند، تا آن را فتح كنند و از زير يوغ حاكمان ستمگر عمالقه خارج سازند.
وقتى كه به نزديك شهر رسيدند، حاكمان ظالم نزد بلعم باعورا (عالم معروف بنى اسرائيل) رفته و گفتند از موقعيت خود استفاده كن و چون اسم اعظم الهى را مى دانى، در مورد موسى و بنى اسرائيل نفرين كن. بلعم باعورا گفت: من چگونه در مورد مؤمنانى كه پيامبر خدا و فرشتگان، همراهشان هستند، نفرين كنم؟ چنين كارى نخواهم كرد.
آنها بار ديگر نزد بلعم باعورا آمدند و تقاضا كردند نفرين كند، او نپذيرفت، سرانجام همسر بلعم باعورا را واسطه قرار دادند، همسر او با نيرنگ و ترفند آن قدر شوهرش را وسوسه كرد، كه سرانجام بلعم حاضر شد بالاى كوهى كه مشرف به بنى اسرائيل است برود و آنها را نفرين كند.
بلعم سوار بر الاغ خود شد تا بالاى كوه برود، الاغ پس از اندكى حركت سينه اش را بر زمين مى نهاد و بر نمى خاست و حركت نمى كرد، بلعم پياده مى شد و آن قدر به الاغ مى زد تا اندكى حركت مى نمود. بار سوم همان الاغ به اذن الهى به سخن آمد و به بلعم گفت: واى بر تو اى بلعم كجا مى روى؟ آيا نمى دانى فرشتگان از حركت من جلوگيرى مى كنند.
بلعم در عين حال از تصميم خود منصرف نشد، الاغ را رها كرد و پياده به بالاى كوه رفت، و در آن جا همين كه خواست اسم اعظم را به زبان بياورد و بنى اسرائيل را نفرين كند اسم اعظم را فراموش كرد و زبانش وارونه مى شد به طورى كه قوم خود را نفرين مى كرد و براى بنى اسرائيل دعا مى نمود. به او گفتند: چرا چنين مى كنى؟ گفت: خداوند بر اراده من غالب شده است و زبانم را زير و رو مى كند.
در اين هنگام بلعم باعورا به حاكمان ظالم گفت: اكنون دنيا و آخرت من از من گرفته شد، و جز حيله و نيرنگ باقى نمانده است. آن گاه چنين دستور داد: زنان را آراسته و آرايش كنيد و كالاهاى مختلف به دست آنها بدهيد تا به ميان بنى اسرائيل براى خريد و فروش ببرند، و به زنان سفارش كنيد كه اگر افراد لشكر موسى عليه السلام خواستند از آنها كامجويى كنند و عمل منافى عفت انجام دهند، خود را در اختيار آنها بگذارند، اگر يك نفر از لشكر موسى عليه السلام زنا كند، ما بر آنها پيروز خواهيم شد
آنها دستور بلعم باعورا را اجرا نمودند، زنان آرايش كرده، و به عنوان خريد و فروش وارد لشكر بنى اسرائيل شدند، كار به جايى رسيد كه «زمرى بن شلوم» رئيس قبيله شمعون دست يكى از زنان را گرفت و نزد موسى عليه السلام آورد و گفت: گمان مى كنم كه مى گويى اين زن بر من حرام است، سوگند به خدا از دستور تو اطاعت نمى كنم. آن گاه آن زن را به خيمه خود برد و با او زنا كرد، و اين چنين بود كه بيمارى واگير طاعون به سراغ بنى اسرائيل آمد و همه آنها در خطر مرگ قرار گرفتند.
در اين هنگام «فنحاص بن عيزار» نوه برادر موسى عليه السلام كه رادمردى قوى پنجه از امراى لشكر موسى عليه السلام بود از سفر سر رسيد، به ميان قوم آمد و از ماجراى طاعون و علت آن باخبر شد، به سراغ «زمرى بن شلوم» رفت. هنگامى كه او را با زن ناپاك ديد، به آنها حمله نموده هر دو را كشت، در اين هنگام بيمارى طاعون بر طرف گرديد. در عين حال همين بيمارى طاعون بيست هزار نفر از لشكر موسى عليه السلام را كشت.
موسى عليه السلام بقيه لشكر را به فرماندهى «يوشع بن نون» باز سازى كرد و به جبهه فرستاد و سرانجام شهرها را يكى پس از ديگرى فتح كردند. خداوند ماجراى انحراف بلعم باعورا را به طور اشاره و سربسته در آيه 175 و 176 سوره اعراف ذكر كرده است.
👌آرى، اين است نتيجه فرهنگ بى عفتى و انحراف جنسى، كه وقتى نيرنگ بازان از راههاى ديگر شكست خوردند با رواج دادن فرهنگ غلط، دين و دنياى مردم را تباه مى سازند.
📗 #قصه_های_قرآن
✍ مرحوم محمدی اشتهاردی
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g