من هر روز همینقدر خستهام . فقط امروز حال و حوصلهی گول زدنِ خودم و بقیه رو ندارم .
هدایت شده از - آنـچہ نگـفتیم
اینکه من در سالمترین وضعیت روحی بودم که با تو آشنا شدم و حالا در نامطلوبترین شرایط روزگار میگذرونم یا نشون از ضعف منه یا بیانصافی تو. هر چی که باشه تاوانش رو من پس میدم .
هدایت شده از - آنـچہ نگـفتیم
خیلی جالبه ما شماهارو نمیشناسیم ، میاین تو زندگیمون تو قلبمون برای خودتون جا باز میکنید ؛ کلی تقلا میکنید تا دوستون داشته باشیم ، بعد که میرین تو اون قلب لعنتی ، بعد که حس دوست داشتنمون میاد سمتتون فرار میکنید و دور میشید و میرید ، کاش پای اومدنتونم قلم بشه که نیاید ، و زخم نزنین به قلبمون .
از یه جایی به بعد خودمو زدم به بیخیالی اما انقدر بعضی اتفاقات عمیق بودن که توی بیخیالی هم نتونستم بیخیال باشم و ورق برگشت و از بیخیالی به جایی رسیدم که حرف های زیادی دارم اما کلمات برای بیان کردنش کافی نیست.
کاش همونقدری که من از آدما دوری میکنم اونام از من دوری کنن من هرچقد کمتر آدم ببینم حالم بهتره .