🌷اول_هفتهتون_عالی
دراولین روز از🌷🍃
شروع هفته بهترین هارا
برایتان آرزومندم 🌷🌼
الهی حال دلتون خوب
رزق وروزی تون افزون و🌷🍃
ساززندگیتون کوک کوک باشه
@akse_nab 🌷🍃
دوستان مهربانم🌷🍃
شنبه 29 شهریور ماهـتون
پر از آواز خوش زندگی
روزتان پربار و
لحظاتتان شیرین🌷🍃
براتون روزی آرام
ولی پرشور زیبا
و پر از شادی آرزو میکنم🌷🍃
@akse_nab 🌷🍃
خدایا...🙏
در آخرین شنبه شهـريور ماه
زیباترین سرنوشت را برای
عزیزی که این نوشته را
میخواند مقدّر کن🙏
بهترین روزگاران را برایش رقم بزن🌷
و او را در تمامی لحظات دریاب🙏
مبادا خسته، بیمار،افتاده، و یا غمگین شود.
دلش را سرشار از شادی کن
و آنچه را که به بهترین بندگانت
عطا میکنی به او نیز عطا کن🙏
آمین یا رَبَّ الْعالَمین🙏
🌷اول_هفتهتون_بخیر🌷🍃
@akse_nab 🌷🍃
عزیزان🌷🍃
امروزتان پرازمهربانی
پراز خوبیها و پراز
عشق و امید
امروز گره شادی بزنیم
به لحظه هایمان🌷🍃
و ازخدابخواهیم
عشق وبرکت رادر
زندگیمان جاری کند🌷🍃
@akse_nab 🌷🍃
سلام دوستان مهـربانم
بـہ اخرین شنبه از فصل تابستان
خوش آمدین
شروع روز تون بخیر و شادے
امیدوارم خداوند
برای روز و هـفته تون
سبد سبد اتفاقهای
خوب و خوش رقم بزنه
روز و روزگارتون خوش
و دلتون از شادی لبریز باشه
@akse_nab 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️قیامت بی حسین غوغا ندارد
◾️شفاعت بی حسین معنا ندارد
▫️حسینی باش که در محشر نگویند
◾️چرا پرونده ات امضاء ندارد…
#زیارت_عاشورا
#ما_ملت_امام_حسینیم
@akse_nab 🥀🍃
🌼شاید باید جهان را رها کرد
☕️و فنجانی چای خورد
🌼مبادا که خودمان را از یاد ببریم
☕️بی گمان لایقترین فرد در زندگیمان
🌼اول خودمان هستیم
عصرتون سرشار از آرامش ☕️🌼
@akse_nab 🌼🍃
🌷🍃در آخرین عصر
شنبه شهریور
آرامــش دل 💖
تـقدیـربـلنـد 🌷
لبخندقشنڪَ🌺
و هر چہ لطف خداست💞
همہ را براتوڹ آرزومندم...🌷🍃
🌷عصر_زیباتون_بخیر☕️😊🌷
@akse_nab 🌷🍃
آخرهای تابستان بود
چند هفته ای می شد که دلم خانه ی پدربزرگ را میخواست اما کسی دلتنگیم را نمی دید، برای یک بچه ی هفت ساله تحمل دلتنگی سخت بود آنقدر سخت که یک روز صبح کتونی هایم را پوشیدم و بی خبر از خانه بیرون زدم....
تنها نشانی که از خانه ی پدربزرگ داشتم یک دکه ی روزنامه فروشی سر کوچه شان بود...
از شوق رسیدن به خانه ی پدربزرگ تمام مسیر را دویدم تا اینکه چشمم به دکه ی روزنامه فروشی افتاد ،خوشحال به داخل کوچه رفتم...
همینطور چشمم به خانه ها بود که دیدم نه ... خبری از خانه ی پدر بزرگ نیست...
با خودم گفتم حتما جلوتر است...خسته و نا امید شده بودم ...
دیگر می دانستم مسیرم اشتباه است ولی نمی خواستم اشتباهم را قبول کنم...
به انتهای کوچه رسیدم و فهمیدم آن دکه فقط شبیه دکه ی روزنامه فروشی سر کوچه ی پدربزرگ بوده...
تمام مسیر را برگشتم و به خانه رفتم ... به همان نقطه ی شروع ... فقط خستگی به تنم ماند ...
از آن روز سال های زیادی میگذرد...
اما این روزها فکر می کنم خیلی از ما آدم ها هنوز مسیر اشتباه را می رویم...
یادمان می رود هرچه بیشتر مسیر اشتباه _تصمیم اشتباه_ را ادامه دهیم بیشتر باید به عقب برگردیم...
یادمان می رود قرار بود به جایی برسیم نه اینکه فقط در حرکت باشیم...
یادمان میرود مسیری که اشتباه باشد هرچقدر بروی به هدفت نمی رسی و فقط خستگی اش بر تنت می ماند...
این را هم بگویم صدساله هم شوی باز دلتنگی سخت است
اما دلتنگی دلیلی برای ادامه ی مسیر اشتباه نیست
✍ #حسین_حائریان
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
@akse_nab