مادامی که
تلخی زندگی دیگران را
شیرین می کنی ،
بدان که "زندگی" می کنی...
در جستجوی عشق نباش
خودت عشق باش و عشق خلق کن
جایی که تنفر تبدیل به عشق شود
بهترین جای دنیاست
@akse_nab 🍁🍂
🍁در نا امیدی ،
✨خدا امید من است
🍁در تاریکی ،
✨خدا چراغ راه من است
🍁در احساس ضعف ،
✨خدا احساس قدرت من است
🍁و در غم ها ،
✨خداوند احساس آرامش من است
✨خدایا شکرت که هستی
✨خدایا شکرت که زیبا میبخشی
@akse_nab 🍁🍂
ســــ🙂✋ـــلام
به یکشنبه ۶ مهر ماه خوشآمدید
آرزو میکنم🌼🍃
دقایق امروز برایتان
سرشار از عـشق
برکت و تندرستی باشد🌼🍃
و به هـر آنچه کـه
آرزویش را دارید برسید🌼🍃
الهیآمین🙏
@akse_nab 🌼🍃
پاییز جان!
خوش آمدی پس از یک سال دوری و صبوری...
زنبیلِ شادمانیات را بِتکان در دلهایِ غمزده ما
و هر آنچه عشق اندوختهای،
بر ما ارزانی دار...
ببار بر این سرزمینِ تشنه
که دیریست
چشم انتظارِ بارانیم...
@akse_nab 🍁🍂
#سلام_امام_زمانم💖
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست ولی ...
سنگ را با چه زبانب به سخن وادارم؟😔
باز آی امام مهربانم ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@akse_nab 🌸🍃
#بغضانھ{💔}•°
هر ڪھ را مۍنگرم
حال و هوایۍ دارد
دل جاماندھ ۍ ما💔]°
نیز نوایۍ دارد
از نجف جانبِ
بین الحرمینتـ"، ارباب
اربعینـ🏴°
پاۍ پیادھ چھ صفایۍ دارد
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
@akse_nab 🥀🍃
YEKNET.IR - monajat - hafteghi 99.04.19 - narimani.mp3
21.11M
⏯ #مناجات #زمزمه
من و این حال حزین
من و یاد #اربعین
🎤 #سید_رضا_نریمانی
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
@Akse_nab 🥀🍃
آرزومیکنم بهترین معمار زندگیتان☺️
باشید ستون خانه تان همه
ازعشق و برکت سقف😝
خانه تان بلوری و شفاف
فضای خانه تان❤️
همیشه پر ازمهر باشه
عصر پاییزیی تون سرشار از آرامش🍂
@akse_nab 🌷🍃
☕️زندگی
🍪شايد همين باشد
☕️يك فنجان قهوه
🍪يك عصر دلنشین
☕️و هوايی كه در
🍪هوای دوست تازه می شود
عصر زیباتـون بخیر ☕️🍪
@akse_nab 🍁🍂
🔘داستان کوتاه
فرعون فرمان داد، تا یک کاخ آسمان خراش برای او بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن کاخ به کار و بیگاری، گرفته بودند، حتی زنهای آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند.
یکی از زنان جوان که آبستن بود، سنگهای سنگین را برای آن ساختمان حمال می کرد، چاره ای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند، اگر او از بردن آن سنگها، شانه خالی می کرد، زیر تازیانه و چکمه های جلادان خون آشام، به هلاکت می رسید.
آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل می کرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچه اش سقط گردید، در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود:گفت: «آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمی بینی این طاغوت زورگو با ما چه می کند؟»
چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید (آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند). آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت:
« هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران می باشیم »
─┅─═इई 🍁🍂🍁 ईइ═─┅─
@akse_nab