فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صد شکر که
✨پیغمبر رحمت داریم
🌸هم دست
✨به دامان ولایت داریم
🌸با ذکر شریف و
✨مستجاب صلوات
🌸امید شفاعت به قیامت داریم
🌸پیشاپیش
عید غدیر خم مبارک💐💐
@akse_nab 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸کسی که مشیت الهی
را درک کند و قلباً به آن
مطمئن گردد!
متوجه میشود هرچه که
برایش پیش بیاید
به خیرش است 🌸
به آرزوهای
دست نیافته فکر نکن!
و برای زندگیت
اتفاقهای قشنگ ایجاد کن 🌸
@akse_nab 🌸🍃
🌹سلام دوستان خوبم
❤️سه شنبه تون پرازمهربانی
🌹روزگارتون پرازامید
❤️دنیاتون پرازمحبت
🌹رزق تون پرازبرکت
❤️عشق هاتون پرازپاکی
🌹لحظه هاتون پرازشادی و
❤️زندگیتون پرازآرامش باشه
@akse_nab 🌸🍃
🌸سه شنبه تون شاد و بینظیر
🌷عیــدتون مبـارک
💓قلبتون جایگاه عشق
🌸و مهربانی
🌷دستتون روزی دار
💓و سخاوتمند و بخشنده
🌸سفره تون همیشه بازو پربرکت
🌷جمالتان شاد
💓وهدیه دهنده لبخند
🌸خداوند یار و نگهدار تک تکتون
@akse_nab 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤 صبحها
غمهایت را
به شبی که گذشت
واگذار کن...🌸
صبحی نو آمده
طلوعی دیگر☀️
باتمام زیباییاش آماده است...
تا چشم نوازی کند🌸
چشمانت را روی اندوهت ببند
تا صبحِ غزلخوان،
روحت را بیاساید...😊
@akse_nab 🌸🍃
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری #استاد_شجاعی
اَه خستهام کردن :
✘ ضبط و ربط بچههام از یه طرف،
✘ خورده فرمایشات همسرم از یه طرف،
✘ توقعات مادر و پدرم از یه طرف!
※ پس من کِی مال خودم باشم؟
※ کِی به عبادت و خلوت خودم برسم؟
@ostad_shojae
🔘 داستان کوتاه
♦ « چشمات رو ببند تا نگفتم باز نکن »
🔸این شگرد مادربزرگ بود ... همیشه وقتی می خواست بیاد خونمون برای همه هدیه می آورد ...وقتی می رسید دل تو دلم نبود که چمدونش رو باز کنه و منو صدا کنه ... صدام می کرد و میگفت چشمات رو ببند تا نگفتم باز نکن ...
🔸چشمام رو می بستم و به همه چیزهایی که دوست داشتم فکر می کردم ... خیلی ثانیه های عجیبی بود ... اما همیشه یه مشکلی وجود داشت ... مادربزرگ سلیقه ی من رو بلد نبود ... برای همین هیچوقت اون هدیه چیزی نبود که تو ذهنم تصور می کردم ...
🔸 ولی من می دونستم مادربزرگ چقدر دوسم داره .. می دونستم چقدر ذوق داشته برای اینکه خوشحالم کنه ... برای همین وقتی هدیه م رو باز می کردم می پریدم بغلش و خودم رو خوشحال ترین بچه ی دنیا نشون می دادم ...
🔸 اما اون خوشحالی فقط ظاهر قضیه بود ... تو خلوتم ناراحت بودم ... مادربزرگ هم می دونست که نتونسته من رو از ته دل خوشحال کنه ولی همیشه تلاشش رو میکرد تا خوشحالم کنه با اینکه هیچوقت موفق نشد...
🔸از اون روزها سالها می گذره... حالا دلم لک زده برای اینکه احساس کنم کسی برای خوشحالیم تلاش می کنه ... حتی اگه هیچ وقت موفق نشه.
👤 #حسین_حائریان
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
@akse_nab