eitaa logo
🥀عکس نوشته ناب🥀مذهبی❄
25.2هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
6هزار ویدیو
92 فایل
🌸 متن های زیبا 🌸 🌸 عکس های زیبا و خاص و مناسبتی 🌸 شما بهترین هستید که بهترین را انتخاب کرده اید 🌸 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات بلامانع است😍 ارتباط با مدیر👈🏻 @ya_Ali110
مشاهده در ایتا
دانلود
👌4 اشتباه رایج در روایت وقایع عاشورا: ▫️استاد مرتضی مطهری 👈اشتباه اول: اوج عزاداری امام حسین(ع) ده روز اول ماه محرم الحرام است. بین سخنرانان و مداحان، مشهور است که هر شب را به یکی از شهدای کربلا اختصاص دهند؛ مثلاً شب سوم برای حضرت رقیه و شب هفتم را برای حضرت علی اصغر(ع) سوگواری می کنند و تاسوعا را نیز به حضرت عباس(ع) اختصاص می دهند. همین قرار داد بین مداحان و منبری ها باعث شده است که عده ای گمان کنند، حضرت رقیه روز سوم محرم به شهادت رسیده است و از همه بدتر اینکه گمان می کنندحضرت ابالفضل(ع) در روز تاسوعا به شهادت رسیده است. اما حقیقت این است که تمام شهدای کربلا در روز عاشورا به شهادت رسیده اند و حضرات اباالفضل، علی اکبر و علی اصغر همه قبل از امام حسین(ع) و در روز عاشورا در پیکار با سپاه عمر سعد کشته شده اند. حضرت رقیه(س) نیز پس از شهادت پدرش در شام از دنیا رفته است. 👈اشتباه دوم: باور عمومی این است که حضرت حسین بن علی(ع) و اهل بیت و اصحابش سه شبانه روز آب ننوشیدند و سپس تشنه کام به مقابله با دشمن رفته اند؛ اما حقیقت این است که عمر سعد سه روز قبل از عاشورا عمروبن حجاج را با پانصد سوار فرستاد تا کنار شریعه فرود آیند و میان یاران حسین و آب فاصله اندازند. اما این به این معنی نیست که هیچ ذخیره آبی در خیمه ها نبوده است. در کتاب ارشاد نوشته شیخ مفید(ره) آمده است: « در شب عاشورا زینب...دست بر گریبان برده...و بیهوش بر زمین افتاد. حسین(ع) برخاسته آب بر روی خواهر پاشید و...» این نقل معتبر نشان می دهد که تا شب عاشورا هنوز آب در خیمه ها بوده واصل تشنه کامی به روز عاشورا، گرمی هوا و شدت مبارزه مربوط است. شیخ عباس قمی(ره) در منتهی الامال می گوید: «شب عاشورا امام حسین(ع)، حضرت علی اکبر(ع)را با سی سوار و بیست پیاده فرستاد که چند مشک آب آورند و اهل بیت و اصحاب خود را فرمود که از این آب بیاشامید، آخر توشه شماست و وضو بسازید و غسل کنید.» 👈اشتباه سوم: یکی از معروف ترین تحریف ها ماجرای حضرت لیلی مادر حضرت علی اکبر(ع) است وچه روضه ها که در این زمینه خوانده نمی شود؛ در روضه ها ذکر می شود که حضرت علی اکبر قبل از رفتن به میدان با مادرش چه نجواهایی می کرد، یا اینکه حضرت لیلی در خیمه ها رفته و در آنجا دعا کرده که خداوند حضرت علی اکبر را سالم برگرداند که متأسفانه این موضوع محور بعضی تعزیه ها نیز شده است. اما حقیقت این است که اصلاً لیلایی در کربلا نبوده است؛ البته لیلی مادر حضرت علی اکبر(ع) هست؛ اما حتی یک مورخ هم به حضور آن حضرت در کربلا و روز عاشورا گواهی نمی دهد. (به نقل از حماسه حسینی،جلد1،مرتضی مطهری) 👈اشتباه چهارم: مطلب بعدی مربوط به حضرت علی اکبر(ع) این است که آن حضرت قبل از رفتن به معرکه جنگ از پدر رخصت خواست و آن حضرت اذن میدان نداده اند و مثلاً فرموده اند که تو هنوز جوانی و حیف است که از دست بروی و چه اشعار و تعزیه ها که پیرامون آن نساخته ایم؛ اما حقیقت این است که تمام مورخین نوشته اند، هر کس از امام حسین(ع) اذن میدان می خواست، اگر می شد حضرت برایشان عذری می آورد ولی در مورد جناب علی اکبر گفته اند: «فاستأذن اباه،فأذن له» یعنی تا اجازه خواست گفت برو. منبع: حماسه حسینی، جلد1، استاد شهید مرتضی مطهری ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ @akse_nab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸این 10 چیز را هر روز صبح به خودتان بگویید ❣دیروز گذشت ❣من زیبا هستم ❣امروز روز من است ❣امروز روز محشریست ❣من از پسش برخواهم آمد ❣شکست خوردن اشکالی ندارد ❣من به اندازی کافی خوب هستم ❣من به انتخاب‌هایم افتخار می‌کنم ❣من می‌توانم هرآنچه که ❣می‌خواهم باشم ❣من خیلی خوش شانسم که ❣سلامت هستم. ❣چیزهای بی اهمیت ❣روز من راخراب نمی‌کنند @akse_nab 🌸🍃
‍ در پنجمین روزمحرم🏴 به رسم ادب🙏 سلام برحسین ع ویارانش🖤 سلام به عباس ع ومعرفتش🖤 سلام به سجاد ع و سجودش🖤 سلام برزینب س وبزرگیش🖤 و سلام به شما همراهان عزیز🙏 صبح شنبه تون بخیر و شادی🖤 @akse_nab 🌷🍃
🌸سـلام به همه دوستان 🍃سـلام خدای مهربان 🌸سـلام شور دوباره 🍃سـلام طراوت عشق 🌸سـلام آوای زندگی 🍃به اولین روز هفته 🌸خـوش آمدین 🍃امروز با لبخند شروع کنید 🌸روزتـون راجشن بگیرید 🍃درپناه لطف الهی 🌸شروع هفته تون پر برکت @akse_nab 🌸🍃
💖✨خـدا را بـرایـت آرزو مـیـکـنـم ⚪️✨در ایام ماه محرم 💖✨مـهـربـانـتـر و بـخـشـنـده تـر ⚪️✨و قـــابـــل اعــتــمــادتـــر از 💖✨خــــدا پــــیـــدا نـــکـــــردم ⚪️✨پس شما را عاشقانه به خدا 💖✨مـی ســپـــارم، ومـــیـــدانــم ⚪️✨بــــهــــتــــریـــــن هـــــا را 💖✨بــراتــون فــراهــــم مــیـکــنــد ⚪️✨روزتــــــون پــــــر از 💖✨مــــهــــربــــانــــی خـــــدا @akse_nab 🌷🍃
🌷به شنبه 23 مرداد 1400 خوش 🌱آمدید 🌷اول هفته تون زیبا و بینظیر 🌱امروزتون پر از موفقیت 🌷لحظاتتون سرشاراز آرامش 🌱دلتون از محبت لبریز 🌷تنتون از سلامتی سرشار 🌱زندگیتون از برکت جاری 🌷وخدا پشت پناهتون باشه @akse_nab 🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🍃 ابن الحسن عبداله رشیدم عموجان ؛ عشقت به جان خریدم من از حرم تا قتلگه دویدم عموجان ؛ عشقت به جان خریدم پنجم محرم حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام 🍃 @akse_nab 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀سلام بر آخرین سرباز عاشق کربلا 🥀یک نفس آمده‌ام تا که عمو را نزنی 🥀که به این سینۀ مجروح، تو با پا نزنی   🥀ذکر لا حول و لا از دو لبش می‌بارد 🥀با چنین نیزۀ سر سخت به لب‌ها نزنی   🥀عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ 🥀می‌شود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟   🥀نیزه‌ات را که زدی باز کشیدی بیرون 🥀می‌زنی باز دوباره نشد آیا نزنی؟   🥀من از این وادی خون زنده نباید بروم 🥀شک نکن این که پرم را بزنی یا نزنی   🥀دست و دل باز شو، ای دست بیا کاری کن 🥀فرصت خوب پریدن شده! در جا نزنی 🥀السَّلَامُ عَلَی عَبْدِاللهِ بْنِ 🥀الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی @akse_nab 🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز منتسب به عبدالله فرزند خردسال آقا امام حسن مجتبی عبدالله بن الحسن علیه السلام 🕯پدرش امام حسن مجتبی ( علیه السلام) و مادرش، دختر شلیل بن عبدالله می‏باشد . عبدالله در کربلا نوجوانی بود که به سن بلوغ نرسیده بود و چون عمویش حسین ( علیه السلام) را زخمی و بی‏ یاور دید، خود را به آن حضرت رسانید و گفت: «به خدا قسم از عمویم جدا نمی‏شوم‏» . 🕯در آن هنگام شمشیری به طرف امام حسین ( علیه السلام) روانه شد . عبدالله دست‏ خود را سپر شمشیر قرار داد و دستش به پوست آویزان شد و فریاد زد: «عموجان‏» ! 🕯حسین ( علیه السلام) او را در بغل گرفت و به سینه چسبانید و فرمود: برادرزاده! بر این مصیبت که بر تو وارد آمده است، صبر کن و از خداوند طلب خیر نما، زیرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق می‏کند . ناگاه حرمله بن کاهل تیری بر او زد و او در دامان عمویش حسین ( علیه السلام)، به شهادت رسید . وی نوجوانی یازده ساله بود . ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ @akse_nab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 نخواه خیمه بمانم دلم شکسته شود ازاینهمه غم واندوه بی توخسته شود چگونه دق نکنم؟! وقت رفتن از اینجا جلوی چشم ترم دست عمه بسته شود 💔🥀 💔🥀 @akse_nab 🥀🍃
4_5918126357321090915.mp3
6.18M
🔳 🌴خدایا چرا هلهله ای به دشت برخواست 🌴خدایا چرا دور و بر عموم غوغاست 🎤 @akse_nab 🥀🍃
🌷✨اول هفته تون عالی 🌺✨خدایا 🌷✨درشروع هفته بهترین ها 🌺✨را هدیه دوستانم کن 🌷✨بهترین هفته 🌺✨بهترین عزاداریها 🌷✨بهترین لحظه ها 🌺✨بهترین کسب و کار 🌷✨بهترین پیشرفت ها 🌹✨و بهترین زندگی را 🌺✨روزتون زیبـا و در پناه خـدا @akse_nab 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌✨﷽✨ ❣سلام عليڪم ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تسلیت 💔💔💔💔💔 💠 طرح جمعی 📖 و 💠به نـیت تعجیل درامرفرج وسلامتی مولامون، شادی روح اموات، وشهدا شفای بیماران و به نیابت عبدالله بن الحسن علیه السلام ثواب این ختم قرآن برسد به ایشان❤️ ┈••✾•🍃🌺🍃🌺🍃•✾••┈ جز انتخاب شده ✅ جزء هاى مانده ازاین خـتم🖤↶ 🖤1 ✅ 🖤2 ✅ 🖤3 ✅ 🖤4 ✅ 🖤5 ✅ 🖤6 ✅ 🖤7 ✅ 🖤8 ✅ 🖤9 ✅ 🖤10 ✅ 🖤11 ✅ 🖤12 ✅ 🖤13 ✅ 🖤14 ✅ 🖤15 ✅ 🖤16 ✅ 🖤17 ✅ 🖤18 ✅ 🖤19 ✅ 🖤20 ✅ 🖤21 ✅ 🖤22 ✅ 🖤23 ✅ 🖤24 ✅ 🖤25 ✅ 🖤26 ✅ 🖤27 ✅ 🖤28 ✅ 🖤29 ✅ 🖤30 ✅ ┈••❀•🍃🌺🍃🌺🍃•✾••┈ 🌹مهلت قرائت تا 👉🏻👉🏻 💠 ارسال جز وصلوات های انتخابیتون↙️ @Ya_ali110 🌹تشڪرازحضورزیبایتان شهادت نصیبتان ❣ @Ya_ali110 @Ya_ali110 ••✾• 🍃 🌺 🍃 •✾••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد قـربان آن آقا که انگشتر ندارد @akse_nab 🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷احوال خوب نعمت است 🌸واحوال بد تلنگر 🌷کاش یادمان بماند 🌸هردو مهمانند وگذرا 🌷لحظه هارا به مهر خدا 🌸نفس بکش 🌷وراضی باش به رضای حق 🌸عصرتون سرشار 🌷از لطف بی کران حضرت حق امیدوارم حال دلتون نيكو باشه🌸🍃 @akse_nab 🌸🍃
🔘داستان کوتاه "مردانگی" او "دزدى ماهر" بود و با چند نفر از دوستانش باند سرقت تشکیل داده بودند. روزى با هم نشسته بودند و گپ مى زدند. در حین صحبت‌هایشان گفتند: چرا ما همیشه با "فقرا و آدمهایى معمولى" سر و کار داریم و قوت لایموت آنها را از چنگشان بیرون مى آوریم؟! بیائید این بار خود را به "خزانه سلطان" بزنیم که تا آخر عمر برایمان بس باشد. البته دسترسى به خزانه سلطان هم کار آسانى نبود. آنها ... تمامى "راهها و احتمالات" ممکن را بررسى کردند، این کار مدتى فکر و ذکر آنها را مشغول کرده بود، تا سرانجام "بهترین راه ممکن" را پیدا کردند و خود را به خزانه رسانیدند. خزانه "مملو از پول و جواهرات قیمتى" و ... بود. آنها تا مى توانستند از انواع و اقسام "طلاجات و عتیقه جات" در کوله بار خود گذاشتند تا ببرند. در این هنگام چشم سر کرده باند به "شى ء درخشنده و سفیدى" افتاد، گمان کرد "گوهر شب چراغ" است، نزدیکش رفت آن را برداشت و براى امتحان به سر زبان زد، معلوم شد "نمک" است! بسیار ناراحت و عصبانى شد و از شدت "خشم و غضب" دستش را بر پیشانى زد بطورى که رفقایش متوجه او شدند و خیال کردند اتفاقى پیش آمد یا نگهبانان خزانه با خبر شدند. خیلى زود خودشان را به او رسانیدند و گفتند: چه شد؟ چه "حادثه اى" اتفاق افتاد؟ او که آثار خشم و ناراحتى در چهره اش پیدا بود گفت: افسوس که تمام زحمتهاى چندین روزه ما "به هدر رفت" و ما "نمک گیر سلطان" شدیم، من ندانسته نمکش را چشیدم، دیگر نمى شود "مال و دارایى پادشاه" را برد، از مردانگى و مروت به دور است که "ما نمک کسى را بخوریم و نمکدان او را هم بشکنیم و ..." آنها در آن دل سکوت سهمگین شب، بدون این که کسى بویى ببرد "دست خالى" به خانه هاشان باز گشتند. صبح که شد و "چشم نگهبانان" به "درهاى باز خزانه" افتاد تازه متوجه شدند که شب خبرهایى بوده است، سراسیمه خود را به "جواهرات سلطنتى" رسانیدند، دیدند "سر جایشان" نیستند، اما در آنجا بسته هایى به چشم مى خورد، آنها را که باز کردند دیدند جواهرات در "میان بسته ها" مى باشد، بررسى دقیق که کردند دیدند که دزد خزانه را نبرده است و گرنه الآن خدا مى داند سلطان با ما چه مى کرد و ... بالاخره خبر به "گوش سلطان" رسید و خود او آمد و از نزدیک صحنه را مشاهده کرد، آنقدر این کار برایش عجیب و "شگفت آور" بود که انگشتش را به دندان گرفته و با خود مى گفت: عجب! این چگونه دزدى است؟ براى دزدى آمده و با آنکه مى توانسته همه چیز را ببرد ولى "چیزى نبرده" است؟! آخر مگر مى شود؟! چرا؟... ولى هر جور که شده باید ریشه یابى کنم و ته و توى قضیه را در آورم ... در همان روز اعلام کرد: هر کس شب گذشته به خزانه آمده "در امان" است او مى تواند نزد من بیاید، من بسیار مایلم از نزدیک او را ببینم و بشناسم. این اعلامیه سلطان به گوش "سرکرده" دزدها رسید، دوستانش را جمع کرد و به آنها گفت: سلطان به ما امان داده است، برویم پیش او تا ببینیم چه مى گوید. آنها نزد سلطان آمده و خود را "معرفى" کردند، سلطان که باور نمى کرد دوباره با تعجب پرسید: این کار تو بوده؟! گفت: آرى... سلطان پرسید: "چرا آمدى دزدى" و با این که مى توانستى همه چیز را ببرى ولى چیزى را نبردى؟ گفت: "چون نمک شما را چشیدم و نمک گیر شدم و بعد جریان را مفصل براى سلطان گفت ..." سلطان به قدرى "عاشق و شیفته کرم و بزرگوارى" او شد که گفت: حیف است جاى "انسان نمک شناسى" مثل تو، جاى دیگرى باشد، تو باید در "دستگاه حکومت" من "کار مهمى" را بر عهده بگیرى، و حکم "خزانه دارى" را براى او صادر کرد. آرى... "او "یعقوب لیث صفاری" بود و پس از چند سالى حکمرانى در مسند خود "سلسله صفاریان" را تاسیس نمود." * یعقوب لیث صفاری "سردار بزرگ و نخستین شهریار ایرانی"(پس از اسلام) قرون متوالی است که در آرامگاهش واقع در روستای شاه آباد واقع در 10 کیلومتری دزفول بطرف شوشتر آرمیده است. * گفتنی است در کنار این آرامگاه بازمانده های شهر گندی شاپور نیز دیده می شود. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ @akse_nab 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا کنه دیر نرسم... السَّلامُ عَلَیکَ یا عَبدُاللهِ ابنِ حَسَن (ع) @akse_nab 🥀🍃
‼️ 🔹امام حسین(ع) در واقعه کربلا 57 سال سن داشت و حضرت ابوالفضل 34 ساله بودند! 🔹شمر و مادر حضرت ابوالفضل از یک قبیله بودند و بنا بر رسم اعراب، افراد هم قیبله را فامیل میدانستند. شمر قبل از حمله به سپاه امام حسین(ع) رو به سپاه امام کرد و فریاد زد" خواهرزادگانم در امان هستند"(منظور حضرت عباس و برادرانش بود! ). حضرت عباس در جواب گفتند تو اگر دایی ما هستی چطور به ما امان میدهی اما به فرزند رسول خدا نه؟؟! 🔹شهر‌بانو شاهزاده ایرانی دختر یزدگرد سوم، پادشاه ایران، مادر امام سجاد(ع) بود .عده ای معتقدند شهربانو شاهزاده ایرانی، پس ازتولد امام سجاد با فاصله اندکی از دنیا رفت! 🔹شمر 16 بار پای پیاده به حج رفته بود و در جنگ صفین از فرماندهان سپاه حضرت علی بود و در آن جنگ جانباز شد و تا مرز شهادت پیشرفت. مناجات های شمر را اگر کسی بخواند و نداند مناجات شمر است اشک شما را در خواهد آورد. 🔹آیا میدانید امام حسین (ع)، نسبتا ثروتمند بودند و لباسهای زیبا بر تن میکردند. چنان که وقتی دعای عرفه ی معروفشان را میخواندند و میگریستند، مردم محلّی فکر میکردند یک فرد گناهکار متموّل، در حال توبه است؟(برخلاف باور عموم که اکثرا امامان را فقیر و با لباسهای مندرس تصوّر میکنند) 🔹امام سجاد در واقعه کربلا به روایتی 24 سال سن داشت و فرزند او امام محمد باقر هم در واقعه کربلا حضور داشت و در آن زمان 3یا 4ساله بود! 🔹 بعد از شهادت امام حسین (ع)، دشمن دست از مظلوم کشی برنمیدارد و 33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر غیر از زخمهای تیر به بدن آن حضرت میزند! 🔹رنگ موی شمر قرمز بود و در روایت های تاریخی آمده وقتی شمر به دستور مختار دستگیر شد، مختار سر از بدن «شمر» را جدا کرد و او را در دیگ سوزان انداخت و برخی میگویند بدن شمر تکه تکه شد و خوراک سگها گردید. اما در افسانه ها آمده سگی قرمز از دیگی که شمر را در آن انداختند بیرون آمد و گریخت! که تلفیقی از دو اتفاق ذکر شده و نفرت مردم از شمر است! 🔹در بحارالنوار نقل شده مدت بارداری امام حسین، حضرت عیسی و حضرت یحیی 6 ماه بود. یعنی این سه بزرگوار 6 ماهه به دنیا آمدند! ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ @akse_nab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻تقديم به دوستانم 🍃دوستانی كه دلشان درياست 🌻و مهرشان پاينده 🍃همانهایی که نشانی مهربانی 🌻و عشق و آرامش آسمانی دارند 🍃خدايا، شكر دارمشان 🌻بهترینها را نصیبشان کن 🌻دوستان در این روزهای معنوی 🍃ما را از دعای خیرتون 🌻محروم نفرمایید @akse_nab 🌼🍃