فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امـروز دلت رو بسپار به خدا❤️😊
و نگرانیها و غصه ها رو فراموش کن☺️🍁
مثل پرندگان رها باش 🕊
شاد و خوشحال زندگی کن🍂😇
با امید و انگیزه🧡🍂
سـلام صبحتون عالی 😊🍁
@akse_nab 🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁روز مهر و
🍂ماه مهر وجشن فرخ مهرگان
🍁مهر بفزا
🍂ای نگار ماه چهر مهربان
🍁مهربانی کن
🍂به جشن مهرگان و روز مهر
🍁مهربانی کن
🍂به روز مهر و جشن مهرگان
16مهر جشن مهرگان مبارک باد🍁
@akse_nab 🍁🍂
ای کاش پستچی بودم و هر صبح، حالِ خوب میبردم برای آدمها، هربار در میزدم، هربار کسی در را باز میکرد و با دیدن من و دلخوشیِ کوچکی که به همراه داشتم، برق اشتیاق مینشست توی چشمهاش و اگر غمی هم داشت، فراموش میکرد.
کاش پستچی بودم و تمام بستههایی که به قصد مقصدی حمل میکردم، پر از خوشبختی و لبخند بود. کاش قاصد خبرهای خوب بودم، قاصد دلخوشیها، آرزوها، لبخندها...
کاش برای خوب کردنِ حال این مردم، کار کوچکی از من ساختهبود، کاش بذر خوشبختی داشتم و میپاشیدم در دل کوچهها و خیابانها و آدمها.
کاش پستچی بودم، کاش حال خوب پخش میکردم میان آدمها.
#نرگس_صرافیان_طوفان
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
@akse_nab 🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچوقت تو دایره راحتی خودت نمون
هر روز به دنبال یک چالش جدید باش
هر روزبه دنبال یاد گرفتن یه
مهارت تازه باش
هر روز بخواه یکمی بهتر باشی
کمی بهتر از دیروز باشی
زندگی ارزششو داره ،
تو فقط یه بار به دنیا میایی.
ارزشمندترین دارایی های شما
فقط زمان شماست !
با وقتتان همانند پول برخورد کنید
اما یادتان باشد
تفاوت زمان با پول این است که
آن را نمی شود پس انداز کرد.💐
@akse_nab 🍁🍂
وقتی کسی جلوی شما خمیازه می کشد
شما هم اينكار را تكرار میكنيد.
مسببِ این حالت، سلولهای عصبی خاصی است در مغز، که به آنها
نورون های آینه ای می گویند.
وظیفه ی این نورون ها،
تقلیدِ ناآگاهانه از رفتار و کردار
دیگران است.
مراقب همنشینان خود باشید
نورونهای آینه ای مغزتان بدون آگاهی شما، شما را مشابه اطرافیانتان می کند.
حضرت علی علیه السلام فرمود:
«با دانشمندان همنشین باش تا علمت زیاد، ادبت نیکو و نفس تو پاکیزه شود».
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
@akse_nab 🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماهرانه زندگی کن.
قدرتمند و پرانرژی
خودت را برای تغییر و تبدیل
به هرآنچه بهترین است آماده کن
و خالق همه ی زیبایی ها باش...
روزتون پراز انرژی مثبت
و خبرای خوب خوب 🍁
@akse_nab 🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂وقتی صحنه زیبایی را می بینی
و از دیدن آن لذت می بری،
به خودت تبریک بگو!☺️
🍁چرا که غیر از آن صحنه زیبا،
چشمانی زیبابین و دلی زیباشناس نیز
در این میان حضور داشته است
که متعلق به توست❤️🍁
@akse_nab 🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁اون که اشکاتو به لبخند تبدیل میکنه
💕اون دوستته
🍁هر کاری میکنه تا کار تو انجام بشه
💕اون دوستته
🍁هر لحظه در سختی ها کنار و همراهته
💕اون دوستته
🍁هر مشکلی را برات آسون کنه
💕اون دوستته
🍁با دل و جانش همیشه باهته
💕اون دوستته
🍁💕تقدیم به دوستان با وفا💕🍁
@akse_nab 🍁🍂
⭐️سلام روزتون پر خير و بركت🌷
به دوشنبه خوش آمدید
امیدوارم روزتون بانشاط🌷🍃
لبتون پر از تبسم😊
قلب تون پراز نـور🌷🍃
روزگارتـون شـیرین
و نعمت های🌷🍃
الهی نصیبتون باد🙏😊
@akse_nab 🍁🍂
🍁✨دوشنبه پاییزیتون
🌼✨عالی و بینظیر
🍁✨ان شاءالله امروز
🌼✨برای تک تک دوستانم
🍁✨همون روزی بشه که
🌼✨آرزوشـو دارند
🍁✨پراز خیر و برکت
🌼✨پراز دلخوشی
🍁✨پراز موفقیت و
🌼✨پراز محبت خدا در زندگی
🍁✨روزتون زیبا و درپناه خـدا
@akse_nab 🍁🍂
🔘 داستان کوتاه
#غرور_بیجا
یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد.
در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت.
باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد.
ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت:
“اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت،
که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!”
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
@akse_nab 🌸🍃