هدایت شده از توییتا
هر دفعه در سالگرد عملیات مرصاد این صحنه جلو چشمم میاد و دوباره وحشت میکنم!
مادرم با پایگاه بهداری شهر «کرند» تماس گرفت که حال پدرم(که پرستار بود) رو بپرسه که یکی از مجاهدین خلق گوشی رو برداشت و گفت:
«خانوم دنبال کی میگردی؟....همه پرسنل رو کشتیم و داریم میایم سمت شما»
پ.ن:
۵مرداد۱۳۶۷ سالگرد عملیات مرصاد است.
"سعید خان"
@twiita
هدایت شده از آسمان مُفرَّح امید
انسان شناسی ۲۸۴.mp3
12.26M
#انسان_شناسی ۲۸۴
#حجهالاسلام_قرائتی
#استاد_شجاعی
اینکه من سلطانِ وجودم باشم،
اینکه از پس تصمیمهای بزرگ و انسانیام بربیام،
کار خیلی سختیه !
✘ خیلی وقتها میخوام، اما نمیتونم !
گیرِ کار من کجاست؟
@oatad_shojae
هدایت شده از آسمان مُفرَّح امید
انسان شناسی ۲۸۳.mp3
12.16M
#انسان_شناسی ۲۸۳
#آیتالله_حسنزاده_آملی
#استاد_شجاعی
من نمیخوام این آرامش، اقتدار و استحکامی که در اثر ارتباط صحیح با خداوند بدست آوردم رو از دست بدم!
من نمیخوام حاکمیتِ وجودم بیفته دستِ رقیبهای عشقیِ خدا!
من نمیخوام آدم برعکس باشم!
✘ چکار باید کنم؟
@ostad_shojae
من آقای مداح نیستم!
ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضهی عمه میخواندم!
اینطور رسم است که روضهخوانها هر شبِ محرم، روضهی یکی از شهدا را بخوانند.
من هم میخواندم، اما به سَبکِ خودم!
مثلا شبِ اول که روضهی مسلم، باب است، از آنجایی میخواندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر آنقدر وهمآور بود که همانجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند دید دارند میروند!
هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیدهها که به همین راحتی حسین را رها میکنند...
هر چه که باشد، خب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به حسین: دورت بگردم عزیر خواهر، همهشان هم که بروند، خودم هستم...
بعد هم دوید سمتِ خیامِ بیبیها، آرامشان کرد، دلداریشان داد، نگذاشت یک وقت بترسند...
باز دوید سمت حسین، باز برگشت سمت زنها و بچهها...
هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفتد ...
یا مثلا شبِ چهارم که روضهی جناب حر را میخوانند، از آنجایی میخواندم که حر راه را بست، میگفتم زینب پردهی کجاوهها را انداخت تا یک وقت این زنها و بچهها چشمشان به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچهها را مشغول بازی کرد، زنها را گرمِ تسبیح...
همان روز، بینِ خیمهها آنقدر دوید و آنقدر به دانهدانهشان سر زد و به تکتکشان رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد...
یا مثلا وقتی قرار بود روضهی هر کدام از شهدا را بخوانم، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد زینب تا وسط میدان هروله کرد، بالای سر هر شهیدی رفت خودش همانجا شهید شد، اما نگذاشت حسین کنار شهید، جان بدهد!
برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتلها حسین را بلند کرد و به خیمهگاه رساند...
اما نوبت به دو آقازاده ی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمهگاه خودش را پنهان کرد، یک جایی که یک وقت با حسین چشم به چشم نشود و خدای نکرده حسین یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند از خیمهگاه بیرون نیامد، میخواست بگوید حسین جان اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند....
در تمام روضه ها، محور را زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همهی روضهها را به زینب گره میزدم...
آنقدر از زینب میخواندم و از زینب میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم...
بعد تازه آن وقت روضهی اصلی را رو میکردم...
حالا این زینبی که از روز اول دویده، از روز اول به داد همه رسیده، از روز اول نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد...
حالا تازه دویدنهایش شروع شده...
اول باید یک دور همهی بچهها و زنها را فرار بدهد...
یک دور دنبال یک یکشان بدود، یک وقت آتش به دامنشان نگرفته باشد...
یک دور تمامشان را بغل کند یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند...
در تمام این دویدنها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد یک وقت آتش به خیمه زین العابدین نیفتاده باشد...
بعدِ غارتِ خیمهگاه، باز دویدنهای بعدش شروع شود، حالا بدود تا بچهها را پیدا کند...
بچهها را بشمارد و هی توی شماردنها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچهها، خودش فروپاشد و قلبش از جا بیرون شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شدهها را پیدا کند...
بعد باز دور بعدیِ دویدنهایش شروع شود، هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زنها و بچهها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد....
تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبود...
از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدنهای زینب شروع شد!
زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچهای از آن بالا پایین نیفتد...
تا یک وقت، سری از بالای نیزهها فرونیفتد...
من آقای مداح نیستم
ولی اگر بودم
تمام این ده شب، روضهی دویدنهای زینب را میخواندم...
آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضهها از همه جا جمع میشد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضههای زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد...
✍ملیحه سادات مهدوی
اجر این روضه و اشکی که با خوندن این چند سطر به چشم کسی بیاد، تقدیم به پدر و مادرم که همه چیزم و بطور خاص محبت اهلبیت رو مدیونشون هستم.
هدایت شده از حمید رسایی ✔️
.
♻️ هجده مقامی که در زیارت عاشورا میخواهیم
بهترین فرصت برای قرائت چهل روزه زیارت عاشورا از روز عاشورا تا اربعین را از دست ندهید،
در زیارت عاشورا چیزی حدود هجده دعا میکنیم که متناسب با آن، هجده مقام را از خدا میخواهیم. درخواستهای انسان در زیارت عاشورا، دنیوی و مادی و فانی نیست، بلکه همگی معنوی است.
ما در زیارت عاشورا، همراه با این دعاها، هجده مقام را از خدا درخواست میکنیم که بعضی از آنها بهقدری بالاست که اگر زیارت عاشورا وجود نداشت، نمیتوانستیم باور کنیم که کسی جرأت درخواست آنها را از خدا داشته باشد.
اینها خیلی خواستههای بزرگی هست و انسان از آنها درجات سلوک را یاد میگیرد، چون از پایین شروع میشود و به بالا میرسد.
و اما آن مقامها:
۱- مقام خونخواهی امام حسین علیهالسلام
ان یرزقنی طلب ثارک
اینکه کسی بخواهد خونخواهی امام حسین را بکند، مقام خیلی بالایی است، چون خونخواهِ اصلی ابیعبدالله، امام زمان است.
۲- مقام وجاهت عند الله (آبرومندی نزد خدا)
اللهم اجعلنی عندک وجیها
۳- مقام معِیَّت (همراهی) با معصوم
ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخرة
مع امام منصور
این درخواستی ویژه است، چون تمام انبیا و اولیا آرزویش را داشتهاند.
۴- زندگی حسینی و اهل بیتی داشتن
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد...
مقامی که درخواست میکنیم تمام مراحل زندگی ما، درهمتنیده با معصوم باشد.
۵- مقام شهادت
و مماتی ممات محمد و آل محمد
مرگ همه معصومین (از پیامبر تا امام حسن عسکری علیهمالسلام) با شهادت بوده.
۶- رسیدن به مقام محمود
ان یُبِلِّغنی المقام المحمود
در قرآن آیهای داریم که به پیامبر میگوید: نماز شب بخوان تا به مقام محمود برسی. مقام محمود از نگاه بیشتر مفسران، یعنی مقام شفاعت. شفاعت شدن، یک مقامی است که به هر کسی نمیرسد (لا یملکون الشفاعة... شفاعت به هر کس نمیرسد.
اما مقامی هست که از شفاعتشدن بالاتر است و آن هم مقام شفاعتکردن است و ما در این فراز، این را از خدا میخواهیم.
۷- مقام مشارکت در مصیبت ولیّ معصوم
لقد عظمت الرّزِیّة... بک علینا
و اسئل الله بحقکم... ان یعطینی بمصابی بکم...
(یعنی مصیبت شما را، مصیبت خودم میدانم)
الحمد لله علی عظیم رزِیّتی
(دقیقا در اینجاست که انسان مصیبت را برای خودش میداند)
این مقام، خیلی عظیم است و خیلی باید دربارهاش بحث کرد.
داستان زیارت عاشورا، داستانِ یکیشدن با اهلبیت است، قرار است از این طریق، به شجره حیات متصل شویم.
۸- مقام برائت
و بالبرائة من اعدائکم
(برای دوری و تبرّیجستن از بعضی جریانها و افراد و نیز بعضی خصوصیتها)
۹- مقام لعن
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
این مقام، آنقدر مهم است که در زیارت عاشورا بر سلام اولویت دارد. اول صد لعن میدهیم و بعد صد سلام.
(جاروب کن خانه را، سپس میهمان طلب)
نکته: چهره اصلی برائت و لعن، بعد از ظهور دیده میشود، چون ما مردم اصلا تا قبل از ظهور نمیفهمیم کسانی که باعث و بانی ماجرای کربلا بودهاند، ما را از چه نعمات زیاد و برکات بزرگی محروم کردهاند.
ما الآن از دنیای بعد از ظهور چیزی نمیدانیم و درک نمیکنیم. اصل برائت در آن زمان اتفاق میافتد.
یعنی وقتی ظهور انجام میشود و میفهمیم چه چیزی را از ما گرفتهاند، تازه حسّ واقعیِ برائت را درک خواهیم کرد.
ادامه در پست بعد
هدایت شده از حمید رسایی ✔️
ادامه از پست قبل
۱۰- مقام سِلم
انی سلم لمن سالمکم
و ولیّ لمن والاکم
این مقام، عبارت است از مقام دوستی با دوستان و دوستداران اهلبیت، برای تشکیل یک شبکه متحد در راه تحقق منویّات این خاندان.
۱۱- مقام دشمنی با دشمنان اهل بیت
حرب لمن حاربکم
این مقام، یعنی مقام دشمنی با دشمنان اهلبیت، برای پالایش آن شبکه متحد و همچنین مبارزه با موانع رشد بشر. آیا شما فکر میکنید هر کسی میتواند به مقام مجاهدت برسد؟
۱۲- مقام ایثار
بابی انت و امی
ما در زیارت عاشورا این مقام را درخواست میکنیم و لااقل ادای آن را درمیآوریم. ایثار یعنی بذل بهترینها، و ما زیارت عاشورا بهترین داشتههای خود را فدای امام میکنیم.
۱۳- مقام قربة الی الله
انی اتقرب الی الله...
اللهم انی اتقرب الیک...
مقام قرب و نزدیکی به خدا، بالاترین مقام ممکن است، منتها مراتب بالای آن فقط به کمک و دستگیری ولیّخدا که در این مسیر پیشتاز است، ممکن میشود.
۱۴- مقام دوستی و نزدیکی به اهلبیت
انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی ...
این مقام نیز، امتداد مقام قربة الی الله است.
۱۵- مقام معرفت اهلبیت
اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم...
در حدیث داریم: من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة)
۱۶- مقام ثبات قدم و اهل تزلزل نبودن
ان یثبّت لی عندکم قدم صدق
ثبّت لی قدم صدق عندک مع الحسین...
۱۷- مقام رجعت،
و ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام منصور
هر کسی قادر نیست به این مقام برسد و شخص باید خیلی کارها در این راه انجام دهد.
۱۸- مقامی که خدا به ما درود بفرستد
اللهم اجعلنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمة و مغفرة
ما در زیارت عاشورا، خیلی از این مقامها و خواستهها را بهصورت لامکان و لازمان میخواهیم. یعنی درخواست خود را محدود به یک زمان و مکان خاص نمیکنیم.
فی هذا الیوم و فی موقفی هذا و ایام حیاتی
(یعنی الآن و اینجا و همه روزهای عمرم)
و لا جعله الله آخر العهد منی...
(یعنی الیالابد باشد و محدود به حال نباشد.)
در پایان این مطلب باید گفت که هدف خلقت ما انسانها، رشد نامحدود ما از طریق کسب معرفت و محبت و خشوع در برابر خدا و همچنین ولی خداست و این درخواستهایی که ما در زیارت عاشورا به درگاه خدا عرض میکنیم، کاملاً همسو با هدف خلقت ماست.
یعنی اگر به مقامات فوق دست یابیم، در واقع تا سطوح بسیار بالایی از هدف خلقت دست یافتهایم.
ارسالی کاربران
🔺صفحات مجازی حمید رسایی🔻
eitaa.com/rasaee
T.me/www_rasaee_ir
instagram.com/rasaee.ir
twitter.com/hamidrasaee
هدایت شده از حمید رسایی ✔️
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
♻️ حسین جان! ای کاش ما کنارت بودیم
در مراسم تعزیه کسی که نقش امام حسین (ع) را بازی میکرد آنقدر با حس و از درون ندا سر داد «هل من ناصر ینصرنی، آیا کسی هست مرا یاری کند» که مردم منفجر شدند و طاقت نیاوردند و این صحنه زیبا خلق شد...
یا لیتنا کنا معک...
👈 یادداشتهای حمید رسایی را (اینجا) بخوانید
هدایت شده از حمید رسایی ✔️
.
♻️ هتک حرمت در عاشورای ۸۸ را فراموش نمیکنیم
🔰 حمید رسایی: امروز چهاردهمین سالروز عاشورای سال ۸۸ است. روزی که کودتا و فتنه سال ۸۸ با فرماندهی برخی خواص همچون هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و همراهی و سکوت برخی خواص اصولگرای آن روز به اوج خود رسید. فتنهای که با رنگ اسلامیت به جنگ جمهوریت آمد. فتنهای که با تکبیر روی پشتبام و خطبه نماز جمعه در برابر اراده مردم صفبندی کرده بود. فتنهای که محصول لجاجت خواص بود. این روز را فراموش نمیکنیم.
🔹فراموش نمیکنیم نامه بدون سلام والسلام هاشمی را
🔹دعوت مردم به خیابانها برای اغتشاشگری را
🔹ساندویچ خوردن و فتنهگری فائزه هاشمی زیر پل کالج را
🔹به آتش کشیدن هیآت حسینی و مسجد لولاگر را
🔹ضرب و شتم بسیجیان و نیروی انتظامی را
🔹به شهادت رساندن حافظان امنیت مردم را
🔹راهاندازی ستاد اصولگرایان حامی موسوی را
🔹تبریک یکی از رؤسای قوا به موسوی قبل از شمارش آرا را
🔹نماز خواندن دختر و پسر دست در دست هم با کفش در نماز جمعه هاشمی را
🔹حمایت دشمنان امام و انقلاب از جنبشی که ادعای خط امام داشت را
🔹فرار مهدی هاشمی به انگلیس برای توطئه و تحمیل تحریمهای فلجکننده به ملت ایران را
🔹مردم خداجو نامیدن کسانی که در عاشورا حسینی هتک حرمت کردند توسط میرحسین موسوی را و ...
بدون تعارف برخی نمیخواهند کودتای سال ۸۸ یادآوری شود، چون خودشان در این کودتای شکست خورده نقش داشتند.
👈 یادداشتهای حمید رسایی را (اینجا) بخوانید
.