eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.5هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
حمایت از کالای ایرانی و هنر ایران زمین 😍😍 عروسک های کاملا دستبافت 🌹🌹 متنوع ترین عروسکهای ایتا 😍 طرح از شما اجرا از من ☺️ 💢 برای عضو شدن بکوب روی 👇 https://eitaa.com/joinchat/3617456285C699aeb3ef2
خسته شدیم اینجا شباش خیلی طولانیه ساعتاشم خرابن زمان نمیگذره ...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
او بغض کرد و چشمان من بارید ... •––––––☆––––––• @delneveshte_hadis110
مامان بزرگم حرف قشنگی میزنه میگه: هوا که خنک میشه درخت هایی که سایه مینداختن فراموش میشن ... 🦋🔷🦋   @mosbat_andishi          🔶🔺🔶
💦کلافه شدی از اینکه موهای بدنت زودبه زود درمیاد و هی باید یا بزنی؟😭🪒 وقتی ژیلت میزنی میزنه و داری😖 دست وپات شده ☹️😢 💦 دوست داری در سریعترین زمان بدنت رو کنی جوری که انگار کردی😅👌 و اگه میخوای از 50 نوع در امان باشی از زرنیخ طلایی استفاده کن👌👌 کننده دار اینجاست👇 https://eitaa.com/joinchat/2232353315C05f08d449c
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
آخر شب سرد ما سحر می‌گردد مهدی به میان شیعه برمی‌گردد 😍🤲 @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
۹۱.mp3
8.43M
[تلاوت صفحه نود و یکم قرآن کریم به همراه ترجمه] @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
🪴 🦋 🌿﷽🌿 یک هفته ای از ماجرا میگذشت. من و بابا و سامان جلسه ای خصوصی راجب پروژه ی جدیدی که شروع کرده بودیم گذاشته بودیم که با صدای زنگ موبایلم از شر ویز ویز کردنای سامان راحت شدم سریع عذر خواهی کوتاهی کردم و جواب دادم. -بله ؟ علی بود و لحن خوشحال و پر انرژی ای که قلب من رو وادار به تپش میکرد و مطمئنن این لحن لحن آدمیه که خبر خوبی داره -مژده بده جناب عاشق بالاخره جان هر کس دوست داری اذیت نکن ،گیرش انداختید بادی به غبغب انداخت و گفت :پس چی فکر کردی به من میگن جناب سروان -مرگ آرمان ؟ آِ پای پسرخاله امو چرا میکشی وسط مرگ بهزادی منش رو گیرش انداختیم فقط اون خانم-همون خانما رو بیار که شکایتش رو تنظیم کنه و ان شاءالله چند روز بعدش حق و حقوقش رو پس بگیره -میشه من ازش وکالت نامه بگیرم و کاراشو خودم درست کنم ؟ آره اگه وکالت نامه تام باشه چرا که نه اوکی دستت درد نکنه شیرینیت محفوظه- قربونت منم برم به بقیه خبر بدم فعال خداحافظ- -خداحافظ- تماس رو که قطع کردم با عجله به سمت بابا برگشتم و گفتم :من باید برم نتیجه رو تو خونه به من بگو فرصت اعتراض رو ازش گرفتم وسریع ازاتاق بیرون زدم وبه سمت دفتر خودم رفتم سریع متن وکالت نامه رو تایپ کردم و بعد از پرینت گرفتنش سریع از اتاق بیرون زدم به سمت میزی رفتم که خرگوش کوچولوم پشتش نشسته و سرش رو توی کتاب های قطور دانشگاهیش فرو برده بود و سفت و سخت با نگاهش خط به خطش رو میخوندوازبرمیکرد سریع روبه روش ایستادم و برگه رو جلوش گذاشتم وگفتم :خرگوشِ نازنازی اینو امضاش کن بدون اینکه سرش رو بالا بگیره گفت :چی هست ؟ هیچی یه سری از این کاغذ بازی های شرکت سری تکون دادوگفت:بذار اینجا باشه میخونم امضاش میکنم بهت میدم ترس تو دلم نشست و تا حواسش نیست باید ازش امضا بگیرم و اگه بفهمه دیگه سوپرایزم براش افاقه نمیکنه هول شدمو وباتندی گفتم :آه آیه امضاش کن بده برم دیگه فکر میکنی میخوام سرت کاله بذارم که امضاش نمیکنی ؟ آیه با تعجب بهم زل زدو همونطور که برگه روامضامیکردسری به نشانه تاسف تکون دادوگفت :نه من کاملا بهت اعتماد دارم چه طعم شیرین ولذت بخشی داشت حرفای شکلاتی آیه! برگه که امضا شد با عجله از شرکت بیرون زدم و به سمت ثبت احوالی ای رفتم که تو همون حوالی بود تا رسمی کنم وکالت نامه ای رو که میخواستم باهاش حق و حقوق خرگوشِ ملوسم رو بگیرم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🪴 🦋 🌿﷽🌿 *آیه* پنجشنبه بود و بعد از دادن امتحانات ترم به مدت دو هفته استراحت داشتیم و از طرفی هم تو این فصل از سال کارهای شرکت هم کم بود و کار چندانی نداشتم از سر بیکاری و بی حوصلگی شروع به تمیز کردن و مرتب کردن خونم کردم به دوساعت نکشید که همه چی تموم شد و تقریبا یه خونه تکونی کامل انجام شد تصمیم گرفتم دستی هم به طبقه ی بابا اینا بکشم اول از آشپزخونه و سالن شروع کردم و بعد اش هم دستی به سرو گوش اتاق ها کشیدم به اتاق پاکان که رسیدم دم عمیقی کشیدم بوی رز ابی میومد همون بویی که عاشقش بودم بوی مردی که شب ها رو توی این اتاق صبح میکرد و توی این اتاق نفس میکشید و چه لذتی داشت نفس کشیدن توی هوایی که معشوقت قبلا اونجا نفس کشیده بود مشغول تمیز کردن اتاقش بودم بعد از تموم شدن جارو برقی کشیدن و گرد گیری به سمت میزش که پر از کاغذ و دفتر و غیره بود رفتم تا یه ذره مرتبشون کنم اما تا خواستم دست به چیزی بزنم با سند خونه ای رو به رو شدم که اسم من روش بود با خوندن آدرس خونه خشکم زد ...این ...این آدرس خونه ی خودمون بود ....آدرس همون خونه ای که توش بزرگ شده بودم و لحظه لحظه ی زندگی ام رو با بابای مهربونم گذرونده بودم. پاکان آخر زهر خودش رو ریخت بابا نادر راست میگفت که همش یه نقشه بوده پاکانی که منو عاشقم کرد و آخر سر معلوم شد که کلاه برداری و از دست دادن تنها یادگاری دوران بچگی ام زیرسر کسی نبوده جز خودش. دیگه حتی توانایی قدمی به عقب برداشتن رو هم نداشتم چه برسه به تمیز کردن میزی که دست معشوقه ام رو برام رو کرده بود هوایی که با لذت درش نفس میکشیدم برام خفه و سنگین شده بود قلبم نامرتب میزد دقیقه ای تند و گاهی هم اینقدر کند که نزدیک بود بایسته فشار خونم به آنی بالا و پایین میرفت و بدنم گرم و سرد میشد معده ام پیچ و تاب میخورد و انگار مغزم میخواست بالا بیاره تمام خاطرات خوبی که با پاکان داشتم قلبم قصد فراموشی احساسی رو داشت که اون مرد تو خاک حاصل خیزش کاشته بود. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷