eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
خشمگین توي چشمانش براق شدم، دست بالا آمده ام مجکم روي گونه ي .....سمت چپش فرود امد .....صورتش از فرط سیلی که بهش زده بودم سرخ شده بود ...قطره ي اشکی از گوشه ي چشمش پایین چکید دهان باز کرد حرف بزند که انگشت اشاره ام را به حالت سکوت روي بینیم گرفتم و گفتم:هیس هیچی نمی گی ....خفه می شی من اول حرفامو می زنم بعد هرغلطی که دوست داشتی انجام می دي...فهمیدي یا نه؟ ....جوابی نداد و فقط با چشماي اشکی نگاهم می کرد عصبی شدم و گفتم: فهمیدي یا نه لعنتی؟ سرش را با ترس تکان داد که لبخندي عصبی زدم و گفتم: خوبه ....خیلی خوبه ....مثل اینکه تازه داري آدم می شی ولی نه اسم آدمم براي تو حیفه...می دونی چرا؟ خب نبایدم بدونی چرا....چون کسی که احمقه براي همیشه احمق می مونه و ....هیچ کاریش نمی شه کرد می دونی از چی خیلی پشیمونم؟ از اینکه چرا عمرم و عشفمو و جوونیمو صرف یه زن آشغال پستی مثل تو ....کردم کاش قلم پام می شکست و هیچ وقت پامو توي اون شرکت خراب شده نمی .... ذاشتم خدا لعنت کنه اون کسی رو که باعث شد که من به اونجا بیام و با تو لعنتی ...آشنا بشم ....اشک هاش دونه دونه از گوشه ي چشماش پایین می چکید .... سکوتش دیوونه ترم می کرد....فشار دستانم را روي گردنش بیشتر کردم با نفرت تمام توي چشمانش زول زدم و گفتم: اون لندهور.... اسمش چی بود... آهان احتشام.... اون مردك پس فطرت چه غلطی داشت می کرد...هان؟ .. ....تو به چه حقی وقتی خودت شوهر داري رفتی سمت اون مردك آشغال عصبی کفتم: جواب منو بده لعنتی...لال شدي؟ به شدت تکانش دادم که با نفرت تمام توي چشمانم زول زد و گفت: ولم می کنی یا جیغ بزنم بهراد؟ بی توجه به حرفش فشار دستانم را بیشتر کردم که شروع به جیغ زدن .....کرد دستم را جلوي دهنش گرفتم و گفتم: خفه شو عوضی صداتو ببر تا آبرومو جلو ...همسایه ها نریختی توي این تقلاهایی که کرده بود روسریش از سرش باز شده و روي سرشونه ....هاش افتاده بود تمام پارچه ي مانتو پر از لکه هاي خون شده بود... دستم به شدت می .....سوخت انقدر به دستم فشار اومده بود که خون با فشار از لابلاي انگشتانم بیرون می ....زد نگاهم را با خشونت به چشمانش دوختم.... توي چشمانش وحشت موج می .....زد 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃 🌹 ❇️ @aksneveshtehEitaa
1_399815080.mp3
2.96M
       🍃💜🇮🇷ایرانِ‌زیبا🇮🇷💜🍃 🍃🌸🎼 آوای بسیار زیبای گلیکی بنام گل پامچال 🍃🌸از استاد ناصر مسعودی @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آياتِهِ وَانْظُرُوا إِلي مُحْكَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَالله لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ إِلاَّ الَّذي أَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ هان مردمان! در قرآن انديشه كنيد و ژرفي آيات آن را دريابيد و بر محكماتش نظر كنيد و از متشابهاتش پيروي ننماييد. پس به خدا سوگند كه باطن ها و تفسير آن را آشكار نمي كند مگر همين كه دست و بازوي او را گرفته منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 🌹🌹🍃 وَمُصْعِدُهُ إِلي وَشائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِيَدَي) وَ مُعْلِمُكُمْ: أَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِي مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِي بْنُ أَبي طالِبٍ أَخي وَ وَصِيّي، وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَي. و بالا آورده ام و اعلام مي دارم كه: هر آن كه من سرپرست اويم، اين علي سرپرست اوست. و او علي بن ابي طالب است، برادر و وصي من كه سرپرستي و ولايت او حكمي است از سوي خدا كه بر من فرستاده شده است. منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110
....با چند تا تقه اي که به در اتاق خورد،دستم را آروم از روي دهنش برداشتم ....صدام رو کمی صاف کردم و با لحنی عصبی و خشک گفتم: بله ....صداي مشتی قربون از پشت در اومد که گفت: می تونم بیام تو آقا نگاه پریماه کردم... براي اینکه جلوي هر عکس العمل احتمالی رو گرفته باشم، ..... انگشت اشاره ام را به معنی سکوت جلوي بینیم گرفتم .... نگاهش را با خشم از چشمانم گرفت ....بی توجه به پریماه به مشتی قربون که پشت در ایستاده بود گفتم: بیا تو پریماه اصلا نگاهم هم نمی کرد... ازش فاصله گرفتم و نگاهم را به مشتی .....قربون که در را پشت سرش می بست دوختم ......نگاه متعجب مشتی قربون روي من و پریماه چرخید بهش حق می دادم که با دیدنمان انقدر تعجب کند هرکسی وارد اتاق می شد ....در وهله ي اول متوجه اوضاع نابسامان اتاق می شد صداي مشتی قربون رو شنیدم که گفت: مشکلی پیش اومده آقا؟ راستش صداي جیغ خانم اومد ترسیدم فکر کردم اتفاقی خداي نکرده زبونم لال براي ...شما یا خانم افتاده شرم زده سرش را پایین انداخت و گفت: شرمنده آقا روم سیاه که اینطوري ....اومدم بالا ....پریماه لخ لخ کنان به سمت در می رفت نگاهش کردم و با لحنی عصبی گفتم: کجا؟ وقتی جوابی ازش نشنیدم صدام رو بالاتر بردم و گفتم: گفتم کدوم گوري می .....ري صبر کن تا اون روي سگ منو بالا نیاوردي صداي بسته شدن در آمد.... دندان هایم را عصبی روي هم فشردم و مشت گره ....کرده ام را به دیوار کوبیدم درد بدي توي دستم پیچید و خون با فشار از انگشتان گره کرده ام بیرون .....زد مشتی قربون وحشت زده به دستم نگاه کرد و گفت: آقا چه بلایی سر خودتون آوردید؟ دستتون چی شده؟ همانطور که از شدت درد دندان هایم را روي هم فشار می دادم گفتم:هیچی نیست...خوب می شه ...برو از توي جعبه ي کمک هاي اولیه برام بتادین و ....بانداژ بیار باید زخممو شست و شو بدم .....سرش را به نشانه ي تایید تکان داد و از اتاق بیرون رفت .....عصبی توي موهام چنگ زدم و به سمت بالا هلشان دادم تمام اتفاقات امشب یک به یک جلوي چشمانم رژه می رفتند دلیل کارهاي ....پریماه را نمی فهمیدم چطور امکان داشت یه نفر ظرف مدت چند روز اخلاقش صد و هشتاد درجه ....فرق کند اصلا انگار نه انگار که زن و شوهر هستیم....جوري برخورد می کرد که انگار ....دوست پسرش هستم 🌺🌺🌺🌺🌺♦️♦️♦️♦️♦️ 🌹 ❇️ @aksneveshtehEitaa
کسی سوال می‌کند: بخاطرچه زنده‌ای؟ و من برای زندگی، تو را بهانه می‌کنم 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸 @aksneveshteheitaa