eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.5هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
به پایان فکر نکن اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست … مثل آغاز ~~~~~✦✦✦~~~~~ @Aksneveshteheitaa
چای مینوشیدم یکباره دلتنگش شدم بغض کردم و اشک در چشمانم حلقه زد همه با تعجب نگاهم کردند ! لبخند تلخی زدم و گفتم : چقدر داغ بود ! … @Aksneveshteheitaa
یاد بگیریم راحت بگیریم و از زندگی لـــذّت ببریم ‌؛ خودرا رها کنید و به اشتباهات خود بخندید. زندگی ارزش غصه خوردن برای اشتباهات گذشته را ندارد. به یک لبخند ، یک بوسه ، یک نگاه از روی عشق ایمان داشته باشید. « جدی بگیرید چیزهای ساده را برای خوشبختی و آرامش » @Aksneveshteheitaa
کاش بعضی ها تکثیر میشدند بعضی ها منقرض ... @aksneveshtehEitaa
سلام صبحتون بخیر @Aksneveshteheitaa
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃 ❓سوال: اون دنیا خداوند خانم‌های بدحجاب و بی‌حجاب را از موهایشان آویزان می‌کند و شکنجه می‌دهد؟! ✔️ پاسخ جالب را از زبان دکتر غلامی بشنوید 🍃🌸 @Aksneveshteheitaa ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌺🌺🍃🍃 ....خودم هم از این دروغی که گفتم شاخام داشت درمی اومد .....اما توي وضعیت فعلی چاره ي دیگه اي نداشتم مامان که انگار حرفم را باور نکرده بود با ناباوري سرتکان داد و گفت: یعنی ...چی براي یه درد معمولی که باندپیچی نمی کنن دستو ....توي صورتم دقیق شد اخم هایش را در هم کشید و گفت: راستشو بگو بهراد دعوا کردین؟ یا خدا....با این نگاه هاي چپ چپ مامان باید دیگه فاتحه ي خودم را می ....خواندم ...خنده م گرفته بود .....مثل پسربچه هاي ترسو چهارساله شده بودم توي دلم به خودم نهیب زدم زشته بهراد...خجالت بکش مرد گنده....چرا مثل بچه ها خودتو باختی؟ حنده اي نمایشی برلب نشاندم و گفتم: نه مادر من دعوا کدومه.....کدوم دعوا اخه...اونم من؟ .....نه اصلا و ابدا مامان که به نظر می رسید انگار با این حرف ها قانع نشده گفت: به هرحال من .....که فکر می کنم هیچی این خونه سرجاش نیست این از تو که از ظهر که اومدي خودتو توي اینجا حبس کردي اونم از .....پریماه خدا فقط هرچی هست خودش بخیره کنه والا من که دیگه دارم از کاراي شما ...دوتا خل می شم ....بی توجه به مامان سرم را دوباره توي کتاب پیش روم فرو کردم می دونستم اگه اون موقع حرفی بزنم مامان سریع از لابلاي حرف هایم موضوع تازه براي بحث پیدا می کند و تا زمانی که بازرسیش تمام نشود دست ....بردار نیست مامان وقتی جوابی از من نشنید سینی را روي میز کنارم گذاشت و بی هیچ .....حرفی از اتاق بیرون رفت صداي بسته شدن در که آمد نفس راحتی کشیدم و با ارامش روي صندلی ....کارم ولو شدم ...نگاه غمزده ام را دور تا دور سلول چرخاندم ....هرکس مشغول کاري بود و هیچ کس حواسش به من نبود ....سکوت بیش از حد محیط اعصابم را بهم ریخته بود خدایا پس کی می خواي من رو از این خراب شده خلاص کنی... بخدا دیگه ....خسته شدم ....حالم از اینجا و آدماش بهم می خوره دیگه ....خدایا چقدر دیگه می خواي امتحانم کنی.... ؟ بخدا طاقت ندارم دیگه ....دستم مشت شد و روي پاهام قرار گرفت 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌹 ❇️ @aksneveshtehEitaa
خوبیه وقتی میریزی و اون میکنه مگه نه🙈🙈🙈🙈🙈😊😊😊 @Aksneveshteheitaa