#بیشتر_بدانیم
🚨عملیات وحشیانه احمدی علیه عشایر لر
رضا خان بعد از کودتای 1299 دست به اقدامات متعدد نظامی زد. مهمترین اقدامات نظامی او سرکوب بسیاری از جنبشهای آزادیخواهانه و گاه ضدمرکزی ایلات و عشایر بود. او همچنین سیاست تخته قاپو را نیز به اجرا گذارد و طی آن بسیاری از ایلات و عشایر را مجبور به یکجانشینی کرد. این سیاست که بعد از تأسیس حکومت پهلوی هم ادامه داشت، با خشونت بالا صورت گرفت و طی آن تعداد زیادی از عشایر جان باختند. اما رضاشاه در اجرای این سیاست تنها نبود، بلکه از معیت کسانی چون احمد امیراحمدی نیز بهرهمند بود. امیراحمدی نقش مهمی در سرکوب ایلات و عشایر لرستان داشت، تا جایی که به علت کشتار وسیعی که در جریان این سرکوب انجام داد به او لقب قصاب لرستان را دادند. نقش امیراحمدی در این جریان به حدی پررنگ بود که گفته شده است شاید اگر رضا شاه، امیراحمدی را نداشت هیچگاه موفق به انجام این عملیات نمیشد.
امیراحمدی که بود؟
احمد آقاخان امیراحمدی، نخستین سپهبد حکومت پهلوی در سال 1267 در تهران به دنیا آمد. در شش سالگی به مدرسه افتتاحیه رفت و در شرایطی پا به مدارس جدید گذاشت که به گفته خودش در آن اوقات مدارس جدید هنوز رونق نیافته بود و عامه مردم رغبت زیادی نداشتند که فرزندان خود را به مدارس جدید بفرستند و اطفال خود را بیشتر به مکتبخانهها میفرستادند.1
امیراحمدی در کودکی زبان روسی را آموخت و سپس وارد مدرسه نظامی شد و تح ص یلات خود را در این زمینه ادامه داد. امیراحمدی در 14 سالگی به فوج گارد سوار قزاق منتقل شد و در جریان کودتای 1299 از همراهان رضا خان بود.
پس از اشغال تهران توسط کودتاچیان (سوم اسفند ۱۲۹۹)، فرمان رئيسالوزرایی سید ضیاء الدین طباطبایی و سردار سپه «رضا خان» به امضای «احمد شاه قاجار» رسید. «رضا خان» بدون فوت وقت «بریگاد مرکزی» را در قوای قزاق ادغام نموده و اردوی نیرومندی تحت فرمان «احمد آقا خان امیر احمدی» در قصر قاجار محل تلاقی دیویزیون تشکیل داد. امیر احمدی سپس با تأسيس لشکر غرب به فرماندهی آن لشکر می رسد و هنگامی که وی در این سمت بوده، «رضا خان» که در آن زمان (۱۳۰۳ خ) رئيس الوزراء، وزیر جنگ و وزیر داخله بود.2 امیراحمدی بعد از ارتقای درجه نظامی خود، دست به عملیاتهای نظامی متعددی علیه مردم و ایلات و عشایر زد.
اولین مأموریت او بعد از کودتا، سرکوبی امیر مؤید سوادکوهی در مازندران بود که سرانجام منجر به شکست امیر مؤید گردید. در ۱۳۰۱ که مقدمات تشکیل ۵ لشکر در ایران فراهم شد، با درجه امیرلشکری به فرماندهی لشکر غرب که مرکز آن در همدان بود منصوب گردید و برای اعاده امنیت در آن منطقه دست به اقدامات شدیدی زد. مخصوصاً برای تسخیر لرستان از هیچ نوع اقدام حاد و تندی خودداری ننمود.3 نقش امیراحمدی در سرکوب ایلات و عشایر لرستان بسیار کلیدی بود. تا جایی که با کشتارهای وسیعی که انجام داد، بعدها لقب قصاب لرستان را از آن خود کرد. او طی سالهای 1302 تا 1306 به کشتار و سرکوب عشایر پرداخت.
عشایر لرستان، بخش مهمی از عشایر ایران را تشکیل میدادند. بنا بر برخی از آمارها حدود نیمی از عشایر ایران متعلق به لرستان بود. از این رو سرکوب آنان نقش مهمی در اجرای سیاست تخته قاپو رضا شاه داشت. بر این اساس در پائیز سال ۱۳۰۲ بود که عمده قوای ارتش غرب به فرماندهی تیمسار امیراحمدی همراه با نیروهای کمکی اعزامی از تهران توانست از جاده کوهستانی صعبالعبور و خطرناکی که بروجرد را به خرم آباد، یعنی مرکز لرستان، وصل میکرد عبور کند. در اواخر آذرماه تیمسار امیراحمدی پس از درگیریهای متعدد و سنگین با لرها توانست پیروزمندانه به خرم آباد برسد و بدین گونه به نخستین دور از یک رشته نبردهای نظامی دشوار برای آرام کردن لرها پایان داده شد.4
امیراحمدی که با درجه امیر لشگری به لرستان اعزام شده بود، بسیاری از سران عشایر لرستان را اعدام کرد و برای سرکوب از هیچ جنایتی ولو قتل زنان و کودکان دریغ نکرد. عملیات وحشیانه احمدی علیه عشایر لر باعث شد تا بسیاری از خانزادگان متواری شوند و با از دست دادن دارائیهای خود به جاهای دیگر پناه ببرند. امیراحمدی و سایر فرماندهان همراه او در جریان این حملات از شیوههایی چون گروگانگیری نیز استفاده میکردند. بسیاری نیز دستگیر و زندانی شدند. در جریان گروگانگیری برخی از سران، تعدادی از خوانین بختیاری ناگزیر شدند که همراه با سایر گروگانهای عشایر، به تهران بروند.
برخی از این خوانین در زندان جان سپردند؛ تا هشداری برای دیگران باشند. لرها، در دروازه شهر خرم آباد در سنگر استوار خود، دلیرانه در برابر ارتش ایستادگی کردند. اما، سرانجام شکست سختی خوردند و خلع سلاح شدند.5 امیراحمدی در مبارزه با عشایر هیچ رحمی از خود نشان نداد، حتی در مقابل کسانی که تسلیم شدند. نقشآفرینی احمدی در سرکوب عشایر باعث شد تا رضا شاه در سال 1308 اولین درجه سپهبدی را به
او اعطا کند. البته او مدتی به دلایلی از جمله فساد مالی و نزدیکی به بیگانگان مورد خشم رضا شاه قرار گرفت؛ اما با خوش شانسی و به پاس خدمات ارزنده خود به رضا شاه، به سرنوشت کسانی چون فیروز، داور، تیمورتاش و... دچار نشد و توانست در حکومت پهلوی دوم نیز پستهایی را از آن خود کند.
سخن نهایی
رضا شاه برای بخش نظامی اهمیت زیادی قائل بود و از آن برای سرکوب جنبشهای داخلی استفاده فراوان برد. به طور کلی قاموس نظامی رضا شاه و فرماندهان او را خشونت و سرکوب وحشیانه شکل میداد.
چنانچه هر کدام از فرماندهان در جریان سرکوبهای داخلی قساوت بیشتری از خود نشان میداد به همان اندازه از افتخارات و درجات نظامی بالایی نیز برخوردار میشد. امیراحمدی هم از جمله این فرماندهان است که توانست قابلیتهای نظامی خود را در سرکوب عشایر لرستان نشان دهد و با کشتار وسیع مردمی که حاضر نبودند به سیاست اجباری و ضدفرهنگی رضا شاه تن دهند، خود را به رضا شاه نزدیک کند. هر چند او هم بسان بسیاری از نزدیکان شاه مورد غضب و خشم شاه قرار گرفت و از بسیاری از مشاغل نظامی کنار گذارده شد؛ اما همچنان مورد احترام حکومت پهلوی از جمله حکومت پهلوی دوم بود.
📚فهرست منابع
احمد امیراحمدی، خاطرات نخستین سپهبد ایران، غلامحسین زرگرینژاد، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی فرهنگی، 1373، ص 44.
حسن مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج 1، تهران، الهام، 1369؛ احمد امیراحمدی، همان، ص 267.
باقر عاقلی، شرح رجال سیاسی و نظامی ایران، تهران، جلد اول، نشرگفتارها و علمی، ۱۳۸۰، ص 187.
استفانی کرونین، رضا شاه و شکلگیری ایران نوین، ترجمه مرتضی ثاقبفر، تهران، انتشارات جامی، 1382، ص 319.
پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران، از تأسیس سلسه پهلوی تا کودتای 28 مرداد 1332، جلد دوم، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، مؤسسه انتشارات عطائی، 1377، ص 61.
@ala_allah
#بیشتر_بدانیم
🚨تشکیلاتی که امیراحمدی به وجود آورد
در دوره رضا شاه تشکیلات نظامی تحت عناوین مختلف در سرتاسر کشور به وجود آمد. یکی از این تشکیلات، امنیه کل مملکتی بود که توسط احمد امیراحمدی پایهریزی شد و هدف آن ایجاد امنیت در سرتاسر کشور و مقابله با مخالفان حکومت بود:
«سردار سپه در مراجعت از عتبات تیپ کرمانشاه و تیپ همدان را بازدید کرد و مانند همیشه از من قدردانی نمود. ولی هنگام حرکت از همدان به من گفت: شما هم همراه من به تهران بیائید. من به اتفاق ایشان به تهران آمدم و چند روز ماندم. پس از چند روز گفت: چون در تهران احتیاج به وجود شما دارم و میخواهم یک تشکیلات ژاندارمری وسیع بدهم که جانشین قراسورانی باشد، این کار را باید به عهده بگیرید و به جای من سرلشکر حسین خزاعی را به غرب فرستادند. من مانند همیشه که در طالعم بود از هیچ و پوچ تشکیلاتی به وجود آوردم، شروع به تشکیل این اداره نمودم و نامش را هم تشکیلات امنية كل مملکتی گذاشتم.
پارک امینالدوله را در جنوب شهر، که سوخته و بی در و پیکر بود، گرفتم و تعمیر نمودم و سربازخانه محمدیه را که نزدیک آن بود برای مسکن افراد انتخاب نمودم و مدرسهای هم در آنجا برای تربیت گروهبان ایجاد نمودم و به مدت سه ماه به جریان افتاد. و پس از اینکه امنیه در مرکز به وجود آمد، به تدریج به تمام نقاط ایران مسافرت نمودم و هنگها و گردانهای امنیه در سرتاسر ایران به وجود آوردم....»
📚منبع: احمد امیراحمدی، خاطرات نخستین سپهبد ایران، غلامحسین زرگرینژاد، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی فرهنگی، 1373، ص 256
@ala_allah
#بیشتر_بدانیم
🚨حسادت عامل اختلاف تیمورتاش و امیراحمدی
اختلافات میان اعضای حکومتی به خصوص افرادی که در هرم قدرت قرار داشتند، یکی از موضوعات مهمی است که معمولاً کمتر بدان پرداخته شده است. حس حسادت و رقابت برای نزدیکی هر چه تمامتر به رأس قدرت مهمترین عامل این اختلافات بود. نمونهای از این اختلاف را میتوان در کشمکش تیمورتاش و امیراحمدی بر سر موضوعی کوچک دید:
«وقتی شاه از در کارخانه خارج شد، تیمورتاش و سردار اسعد جلو در را گرفته و با اشخاص گفتگو میکردند، به طوری که کسی نمیتوانست از در خارج شود. من متوجه شدم که شاه مسافت زیادی از کارخانه دور شده و اتومبیل سلطنتی تنها میرود.
فوری جمعیت را یک طرف زده. از وسط تیمورتاش و سردار اسعد و منصورالملک گذشتم و به ماشین خود رسیدم و سوار شدم. قائم مقام رشتی هم رسید و تقاضا کرد که در ماشین من سوار شود. سوارش کردم و با عجله خود را نزدیک شاه رساندم و خوشوقت شدم که در این مسافت زیاد که شاه تنها حرکت کرده است، اتفاق سوئی رخ نداد.
داشتم همین موضوع را به قائم مقام میگفتم که ماشین تیمورتاش، که سردار اسعد و منصورالملک نیز در آن بودند، رسید و همین که مقابل ماشین من قرار گرفت. تیمورتاش سر خود را از درون ماشین بیرون کرد و با صدای بلند به شوفر من گفت: پدرسوخته، چرا جلو ماشین من حرکت کردی؟ من فوری طپانچه خود را از کمر کشیده و گفتم: پدر سوخته خودت هستی، تو چه حق داری به شوفر من فحش میدهی؟ قائم مقام دست مرا گرفت و گفت: این تیراندازی خطر بزرگ دارد. زیرا اتومبیل شاه در جلو ماست. ولی من بیاختیار شده بودم و میخواستم تیمورتاش را بکشم. قائم مقام قول داد که این جریان را جزء به جزء به عرض شاه برساند و مرا که قانع کرد، من هم به گفته قائم مقام اطمینان پیدا کرده و هنگامی که به شاه رسیدم، به امید اینکه قائم مقام حقیقت مطلب را خواهد گفت در این باره چیزی نگفتم.»
📚منبع: احمد امیراحمدی، خاطرات نخستین سپهبد ایران، غلامحسین زرگرینژاد، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی فرهنگی، 1373، صص 301- 302
@ala_allah
#بیشتر_بدانیم
🚨سیاست تفرقهافکنانه رضا شاه در میان عشایر
⤵️انگلیسیها و سیاست تفرقهاندازی
رضا شاه در اجرای سیاست تخته قاپو و اسکان اجباری عشایر از روشهای متعددی استفاده کرد. گذشته از اعمال خشونت، اعدام و دستگیری سران که به طور مستقیم به کار گرفته میشد، در مواردی نیز از روشهای غیرمستقیم برای کنترل و سرکوب کردن عشایر استفاده شد. "سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن" از جمله روشهای غیرمستقیم بود که رضا شاه و فرماندهان گماشته شده او بارها علیه ایلات و عشایر استفاده کردند. این سیاست پیش از آن هم مورد استفاده بود؛ اما در دوره رضا شاه به طور گسترده به کار رفت. با این مقدمه کوتاه به بررسی این سیاست و تأثیر آن بر سرکوب عشایر پرداخته میشود.
💠سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن
سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، یکی از سیاستهای مهم کشورهای استعمارگر است. انگلیس را مهمترین واضع این سیاست دانستهاند. این کشور بارها با استفاده از این سیاست در کشورهای تحت استعمارگر خود توانست بر سرزمینهای وسیعی حکمرانی کند. از این رو با رواج این سیاست، بسیاری از حکمرانان کشورهای تحت سلطه نیز بتدریج از این سیاست استفاده کردند. چنانچه پادشاهان قاجاری برای حذف رقبای خود در عرصههای مختلف سیاسی، بارها به این سیاست متوسل شدند. یکی از عرصههایی که در دوره قاجار مشمول این سیاست شد، بخش مربوط به کوچنشینان بود.
در زمان قاجار نیز بیشتر ترکمنهای ایران برای اینکه از فشار و زورگویی حکام قاجار در امان باشند به زندگی کوچ نشینی میپرداختند. جابجایی اجباری و همگانی قبایل که بازدارنده روندهای وحدت سیاسی و قومی گروههای به هم پیوسته بود، جایگاه مهمی در سیاست سلاطین داشت. از این رو کوچ دادن قبایل بخش جداییناپذیر سیاست مرکزمداری شاهان بود که بر پایه اصل تفرقه بینداز و حکومت کن قرار داشت و سیاستی بود برای دامن زدن بر تفاوتهای قبیله ای برای واکنش در برابر وحدت گروههای قبیلهای1
در دوره رضا شاه نیز این سیاست تداوم یافت و با سرکوب وحشیانه همراه شد. البته سياست رضاشاه در قبال ایلات و عشایر بخصوص ایلات قشقایی ابتدا مسامحهطلبانه بود چون با گذشت زمان با اين سياست به نتايج دلخواه خود كه همانا پیدا کردن سيطره كامل بر اين ايل بود دست نيافت، شروع به اقداماتی از قبیل ایجاد تفرقه و تنازع میان طوایف مختلف قشقایی، ایجاد قانون سربازگیری و مالیاتگیری از قبایل و سرانجام برخورد مسلحانه نمود.2
به طور کلی سیاست تفرقهاندازانه رضا شاه در مورد ایلات لرستان بسیار بیشتر از سایر عشایر بود، زیرا روند کنترل و سرکوب ایلات بختیاری بسیار زمانبر بود. ایلات لرستان جمعیت قابل توجهی داشتند و در مبارزه بسیار سلحشور و دلیر بودند.
در همین رابطه ناگفته پیداست که تعداد نیروهاي ارتش هم جهت مقابله با ایلات و عشایر نافرمان کافی نبود زیرا طایفه بیرانوند – که بیش از یک دهه حکومت رضاشاه را به چالش کشید- خود به تنهایی دوازده هزار خانوار بود که اگر جمعیت طوایف بالاگریوه، حسنوندها و طوایف کوچک را به آنها بیفزاییم. بیشک مردان جنگی آنها چندین برابر نیروهاي ارتش بودند. از اینرو استراتژي ارتش جهت تسلط بر لرستان افزون بر ایجاد تفرقه بین ایلات و عشایر، احداث برجهاي نظامی در مناطق مختلف سکونت عشایر نافرمان بود تا از این طریق کمبود نیروي ارتش جبران شود؛ بنابراین، از همان آغاز، ساخت برج و مراقبت از آنها مورد توجه سران عملیات قرار گرفت.3
نکته قابل تأمل آن است که بریتانیا هم در تحقق این سیاست نقش پررنگی داشت. انگلیس که از عوامل تعیین کننده در به قدرت رسیدن رضا شاه بود، در سرکوب مخالفان او نیز نقش اساسی ایفا کرد. چنانچه این کشور تا پیش از به قدرت رسیدن رضا شاه، همواره از شیخ خزعل حمایت میکرد؛ اما بعد از روی کار آمدن رضا شاه با سیاست تفرقهبراندازانه باعث تضعیف قدرت او شد. کسانی چون لرزد کرزن از سیاستمداران معروف انگلیس که در آن دوران در ایران حضور داشت از اجرا کنندگان این سیاست بود. البته خزعل نیز خود به دلیل نزدیکی به انگلیس توانسته بود از طریق این سیاست بهره زیادی ببرد.
والاس موری کاردار آمریکا در ایران در آن دوره در این رابطه مینویسد:
به نظر من، سر پرسی کاکس دولت خود را از شرایطی بسیار دشوار در ایران رهایی بخشید و به همین دلیل مستحق هرگونه قدردانی است. با مرگ او یکی از شاخص ترین چهرههای [تأثیرگذار در] تاریخ امروز ایران، از میان رفت. پس از تسلط بریتانیا بر خلیج فارس و جنوب ایران خزعل با بهرهبرداری از فرصت، قدرت و ثروت انبوهی به چنگ آورد و به جایگاه استواری دست یافت و تا زمانی که دولت مرکزی ضعیف و ناکارآمد بود، خللی بر این جایگاه وارد نشد... وی نماد بارز سیاست «تفرقه بینداز، حکومت کن» بود، سیاستی که به وسیله خالق خزعل، لرد کرزن، در ایران دنبال میشد.4
جالب آنکه انگلیسیها پیش از این و در دوره قاجار که عقد
برخی از قراردادها، لزوم تضعیف ایران را ایجاب میکرد هم از این سیاست استفاده کرده بودند. در یکی از گزارشهای بانک جهانی در این رابطه آمده است: «به منظور جلب حمایت رؤسای ایل، شرکت با اتخاذ سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن مشغول اجرای برنامه سازمان یافتهای برای ترغیب آنها به نافرمانی و حمایت از آنها در مقابل دولت مرکزی است.» شرکت نفت انگلیس و ایران حتی دست به تأسیس یک شرکت تابعه به نام شرکت نفت بختیاری زده است «تا بتواند برای رؤسای ایل بختیاری سهام رایگان منتشر کند.»5 درواقع حمایت از شیخ خزعل در دوره قاجار هم در قالب همین سیاست قابل تبیین است.
سخن نهایی
رضا شاه برای سرکوب مخالفان خود از هر روشی بهره برد. او از ارتش و نیروی نظامی مدرن هم برخوردار بود؛ اما مقابله با برخی از گروههای اجتماعی مانند ایلات و عشایر لرستان تنها با سلاح امکانپذیر نبود. چرا که نبرد سلحشورانه و دفاع دلیرانه از فرهنگ و نیز ایستادگی در برابر زور، بخشی از فرهنگ حماسی عشایر را شکل میداد. از این رو رضا شاه برای سرکوب کامل عشایر ناچار بود در کنار استفاده مستقیم از سلاح به سیاستهای تفرقهاندازانه نیز متوسل شود.
📚فهرست منابع
سلمان انصاريزاده، برزين ضرغامي، طهمورت حيدري موسلو، ارتباط نوماديسم و تكوين مرزهاي سياسي در ايران (مطالعه موردي: ايلات و عشاير تركمن)، نشريه تحقيقات كاربردی علوم جغرافيايی، جلد 14، شماره 17، (تابستان 1389)، ص 94.
حسین احمدی، همايش بينالمللي كالبدشكافي سياست انگليسيها در ايران (1800-2012م)، تهران : مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۹۲، از مقاله حبیباله سعیدینیا، فتانه نوروزی، " ايل قشقايي و سياست رضاشاه" ص 211.
محسن رحمتی، محمد دالوند، "برجسازي و کارکردهاي آن در لرستان دوره رضاشاه (1300 -1312 ش.)" فصلنامه علمی - ترویجی مطالعات تاریخ انتظامی، سال چهارم، شماره چهاردهم، (پاییز 1396 )، ص 10.
محمدقلی مجد، از قاجار به پهلوی 1309-1298 بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، مترجمین سیدرضا مرزانی، مصطفی امیری، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1389، ص 334.
محمدقلی مجد، رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، مترجم مصطفی امیری، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1389، ص 226.
@ala_allah
#بیشتر_بدانیم
🖼غرب زدگی مضاعف فرح پهلوی
در میان لیستهای خرید فراوان و متعدد رژیم پهلوی از خارج کشور که به وسیله سفارتخانهها تهیه میشد، اقلامی دیده میشود که حاکی از ضعف عمیق صنعتی ایران در عصر پهلوی میباشد. از خرید لبنیات و گوشت و آب نبات تا انواع و اقسام دارو و اسباب بازی این موضوع را تایید میکند.خصوصاً فرح پهلوی که در زندگی فردی و اجتماعی نوعی غرب زدگی مضاعف داشت. در سند زیر به یکی از این موارد اشاره شده است. «… سفارت شاهنشاهی ایران در بن … سفارش خودکار پاک کن جهت کاخ اختصاصی که بنا به امر علیا حضرت شهبانوی خریداری شده [ارسال شود]»
👆👆👆👆
@ala_allah
#بیشتر_بدانیم
🚨فرماندهی با ارزشهای غربی
سیطره آمریکا بر امور نظامی ایران باعث شده بود تا بسیاری از فرماندهان و مقامات بالای نظامی کشور، دیدگاه و نگرشهای غربی داشته باشند. مطابق با این ارزشها، منافع شخصی جای عرق ملی و مسائل ملی را گرفته بود:
«فرماندهی نیروی دریایی ایران، دریادار «کمال الدین میر حبیب اللهی» بود. او بیش از دو سال بود که تصدی این شغل را داشت. به نظر میرسید درک وی از ارزشهای غربی، بیشتر از دیگر افسران نظامیایران بود.
انگلیسی را عالی صحبت میکرد. به نظر من، او به همان سادگی که به فارسی فکر میکرد، به انگلیسی هم فکر میکرد. اکثر آموزشهای او، در نیروی دریایی آمریکا صورت گرفته بود. او هم مناسبات نزدیکی با آمریکا داشت. او هم همسر و فرزندانش را برای حفظ امنیتشان، به خارج فرستاده بود و وزارت جنگ خالی بود. تیمسار طوفانیان سالها معاونت این وزارتخانه را برعهده داشت و این وزارتخانه را اداره میکرد.»
📚منبع: رابرتهایزر، مأموریت در تهران، خاطرات ژنرالهایزر، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ دوم، 1365، ص 22
@ala_allah
#ما_میتوانیم
#انقلاب_اسلامی
#ایران_قوی
🚨دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه «سلامت و بهداشت»
۱. بعد از انقلاب اسلامی تاکنون ۲۱ سال متوسط عمر ایران افزایش داشته است. از ۵۵ سال به ۲/۷۶ سال.
۲. ۳۰ درصد پزشکان ایران وارداتی از بنگلادش، فیلیپین، هند و پاکستان بودند. امروز از ۵۳ کشور جهان برای درمان به ایران میآیند. در ۲۷ رشته تخصص تربیت میکنیم.
۳. در ۱۹۷۳۹ روستای کشور ۳۵ هزار بهورز بهعنوان پیشگامان نظام سلامت فعالیت میکنند. قبل از انقلاب تعداد خانههای بهداشت فقط در ۱۵۰۰ روستا بوده است.
۴. با اجرای طرح واکسیناسیون ملی فلج اطفال به همت بسیجیان و پوشش ۹۵ درصدی این واکسیناسیون تاکنون فلج اطفال از کشور ریشهکن شد، درحالیکه کشورهای همسایه هیچکدام نتوانستند.
۵. بیماریهای عفونی مالاریا، سل و وبا در ایران کنترلشده است.
۶. در سال ۵۷ صرفاً با ۷ دانشکده پزشکی ۷۰۰ دانشجو داشتیم درحالیکه حاضر با ۴۷ دانشگاه، ۱۸۰ هزار دانشجوی پزشکی مشغول تحصیل هستند و اعضای هیئتعلمی با ۱۱ هزار عضو هیئتعلمی ۱۶ برابر دانشجویان آن زمان هستند.
۷. امروز ایران جزو کشورهای برتر جراحی قلب در دنیاست و جزو معدود کشورهایی است که عمل پیوند قلب در آن صورت میگیرد. ۱۴۰ عمل پیوند قلب در کشور در کارنامه درخشان جراحی قلب در ایران و جهان است.
۸. بانک قرنیه در جمهوری اسلامی یکی از بهترین بانکهای قرنیه دنیا است و ظرف ۲۴ ساعت قرنیه موردنظر بیمار آماده میشود.
۹. پزشکان متخصص قبل از انقلاب ۷۰۰۰ نفر بوده که به ۷۲۰۰۰ نفر رسیده است.
۱۰. به گزارش سازمان بهداشت جهانی بین ۸۰ تا ۹۴ درصد از جمعیت ایران دسترسی به داروهای ضروری را دارند
@ala_allah
🖼اون تفکری که میگفت
ایرانی نمیتونه آفتابه بسازه
کجاست؟؟؟؟
جزء پنج کشور صادر کننده
نفت کش دنیا
#ما_میتوانیم
#انقلاب_اسلامی
#ایران_قوی
👆👆👆👆
@ala_allah
🕊امـامرضـاعلیهالسلام :
مردى نزد سرور ما رسولِخدا
آمد و عرض کرد : به من اخلاقى بیاموزید
که خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد
حضرت فرمودند : دروغ_نگو
📚| فقه الرضا،ص۳۵۴ |
@ala_allah