eitaa logo
حَیَّ عَلَی الله
1.1هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
7.6هزار ویدیو
123 فایل
کانالی با موضوعات مختلف به همراه کنفرانس با صلوات وارد شو اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وصیت و دلنوشته های شهدای عزیزانتان را با ما به اشتراک بگذارید و به رسالت زینبی خود عمل کنید https://eitaa.com/Sahebzamanalamann
مشاهده در ایتا
دانلود
✨« بسته شدن درهای مسجد »✨ ــ پس از آنکه مسلمانان اولین مسجد را در مدینه ساختند و به دور آن حصار کشیدند، پیامبر (ص) در این مسجد نماز می خواند. دور تا دور مسجد را خانه های مردم فرا گرفته بود. آنها از خانه خود دری را به مسجد باز کرده بودند تا فورأ برای نماز حاضر شوند. روزی از جانب خداوند وحی رسید که تمام درهایی که به مسجد باز می شود باید بسته گردد، بجز خانه های پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع)، به همین خاطر پیامبر (ص) به منبر رفتند و آیه را تلاوت نمودند و فرمودند: خداوند امر کرده است که درهایی که به مسجد باز می شوند ببندید. اولین کسی که فرمان خدا و پیامبرش را اطاعت کرد حضرت علی (ع) بود که شروع به بستن در کرد، در این موقع پیامبر (ص) آمدند و حضرت علی (ع) را از این کار برحذر داشتند. عباس و عمر از دستور خدا و پیامبر (ص) سرپیچی کرده و درهای خانه شان را نبستند، عده ای هم گفتند در را می بندیم اما بگذارید روزنه ای به مسجد باز کنیم. پیامبر (ص) فرمودند: حتی روزنه ای نیز نباید باز بشود. عباس عموی پیامبر (ص) عرض کرد: من که پیرمرد هستم و حکم پدر تو را دارم، آیا من و حمزه هم باید درها را ببندیم؟ پیامبر (ص) به ناچار بالای منبر رفتند و فرمودند: من نگفته ام درها را ببندید، این فرمان خداست و خداوند خودش فرموده است که درب خانه علی (ع) باز باشد. رسول خدا پیش خود کاری نمی کند. 📚منبع : « بیست داستان و چهل حدیث گهربار از حضرت علی (ع) » @ala_allah
"همراهی امیر❤️المؤمنین(ع) با مرد یهودی" ــ روزی حضرت علی (ع) با یک نفر یهودی همسفر شدند، مرد یهودی پرسید: ای بنده خدا به کجا می روی؟ حضرت فرمودند: به کوفه می روم. این دو نفر به راه افتادند، در راه مرد یهودی متوجه اخلاق پسندیده حضرت گردید و محبت امام در دلش جای گرفت تا اینکه به یک دو راهی رسیدند که راه کوفه از آنجا جدا می شد، اما مرد یهودی با تعجب مشاهده کرد که حضرت به همراه او می آیند و به طرف کوفه نمی روند. مرد عرض کرد: مگر نگفتید که به کوفه می روید. امام فرمودند: چرا. مرد گفت: آیا می دانید که راه کوفه از این طرف نیست؟ حضرت فرمودند: می دانم. مرد گفت: پس چرا از این طرف می آیید؟ حضرت فرمودند: پیامبر اسلام (ص) فرموده اند: هر گاه با کسی همسفر می شوید به هنگام جدا شدن از هم چند قدم او را بدرقه نمایید و من به بدرقه تو آمده ام. مرد سوال کرد: آیا پیامبر شما چنین دستوری را داده است؟ حضرت فرمودند: آری. مرد گفت: معلوم می شود که شما پیامبر بزرگواری دارید، حالا من در حضور شما گواهی می دهم که از آئین خود دست کشیده و به دین پیامبر شما معتقد گشته ام. پس از آن مرد یهودی همراه حضرت علی (ع) به کوفه رفت تا دستورات اسلام را از حضرت علی (ع) بیاموزد. 📚منبع : « بیست داستان و چهل حدیث گهربار از حضرت علی (ع) » @ala_allah
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و....اللهم العن الجبت والطاغوت ⭕️نشانه‌ی بهشت و نشانه‌ی جهنم شیخ مفید رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه و قاضی نعمان مغربی عالم بزرگ اسماعیلیه روایت کرده‌اند: وحدثنا أحمد بن هارون، وجعفر بن محمد بن قولويه، وجماعة، عن علي بن الحسين، عن عبد الله بن جعفر الحميري، عن محمد بن الحسن، عن أحمد بن النضر، عن صباح، عن الحارث ابن الحصيرة، عن صخر بن الحكم الفزاري ، عمن حدثه أنه سمع عمرو بن الحمق يحدث عن رسول الله صلى الله عليه وآله أنه سمع رسول الله صلى الله عليه وآله في المسجد الحرام أو في مسجد المدينة يقول: يا عمرو وهل لك في أن اريك آية الجنة يأكل الطعام ويشرب الشراب ويمشي في الأسواق وآية النار يأكل الطعام ويشرب الشراب ويمشي في الأسواق ؟ فقلت: نعم بأبي أنت وأمي فأرنيهما، فأقبل علي عليه السلام يمشي حتى سلم فجلس، فقال صلى الله عليه وآله: يا عمرو هذا وقومه آية الجنة، ثم أقبل معاوية حتى سلم، ثم جلس، فقال صلى الله عليه وآله: يا عمرو هذا وقومه آية النار. عمرو بن حمق خزاعی رضوان الله علیه گفت: همانا از رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد الحرام یا مسجد مدینه شنیدم که فرمود: ای عمرو، آیا می‌خواهی که نشانه‌ی بهشت را که می‌خورد و می‌نوشد و در بازارها راه می‌رود و نشانه‌ی آتش (جهنم) را که می‌خورد و می‌نوشد و در بازارها راه می‌رود را به تو نشان دهم؟ گفتم: آری، پدر و مادرم به فدایت، آن دو را به من نشان دهید. پس امیر المومنین علیه السلام آمد و سلام کرد و نشست. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: این فرد و قومش نشانه‌ی بهشت هستند. پس معاویه آمد و سلام کرد و سپس نشست. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای عمرو، این فرد و قومش نشانه‌ی آتش (جهنم) هستند. 📚الاختصاص، تألیف شیخ مفید، صفحه ۲۷، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات @ala_allah
سید رضا نریمانی4_5983150092008296168.mp3
زمان: حجم: 22.59M
🎙نریمانی 🎼کتاب خلق را فرداروایت می‌کند حیدر❤️ جماعت ایستادند و امامت میکند حیدر❤️ حساب دشمن حیدر❤️که روز حشر معلوم است میان دوست‌دارانش قضاوت میکند حیدر❤️ 👌👌👌👌👌 👆👆👆👆👆👆👆👆 👌👌👌👌👌👌👌👌 ✅✅✅✅✅✅✅✅ @ala_allah
🔶️ داستان ضرب_المثل به جمالت نناز به تبی بند است به مالت نناز به شبی بند است ✍در گذشته جوانی زندگی می‌کرد. روزی از روزها جوان از روی دل تنگی شروع به خواندن آوازی کرد. از قضا وزیر و درباریان همان روز به بیرون شهر آمده بودند که ناگهان متوجه صدای جوان شدند. وزیر که چنین شنید شیفته صدای لطیف او شد زیرا جوان بسیار زیبا آواز می‌خواند و غم دلش هر کسی را به گریه وا می‌داشت. وزیر به دنبال جوان گشت تا اینکه به خانه جوان رسید. جوان هنگامی که وزیر و درباریان با نشان سلطنتی را دید ناگهان ترسید و گمان برد خلافی از وی سرزده است. وزیر به جوان گفت: «ای جوان نترس؛ دلیل آمدن من به اینجا صدای دلنشین تو بوده است و می‌خواهم تو را همراه خودم به دربار ببرم تا اعلیحضرت هم صدای زیبای تو را بشنود». پس جوان همراه وزیر راهی دربار شد و در آن جا برای بزرگان و شاه شروع به خواندن کرد و هرگاه آواز می‌خواند همگی برای دست می‌زدند و به پایش زر و گوهر می‌ریختند. خیلی زود جوان در شهر خود شهرتی بسیار پیدا کرد و به مجلس‌های بسیاری دعوت می‌شد و بزرگان شهر از وی می‌خواستند کمی در مجلسشان حضور یابد و اندکی برایشان آواز بخواند و اما هرکس که چنین درخواستی را از جوان داشت باید پول فراوانی به جوان می‌داد تا او برایشان اندکی آواز بخواند. و چنین بود که جوان به مرور صاحب مال فراوانی شد و به خود می‌بالید. روزی از روزها جوان برای استراحت قصد مسافرت به شهری دیگر را کرد، پس به اندازه کافی با خود پول برداشت و راهی جاده‌ها شد. شب هنگام جوان به بیابانی رسید و خواست شب را در آن جا بماند و استراحت کند تا صبح روز بعد باز هم به راه خود ادامه دهد. جوان دیگر حتی برای خودش هم آواز نمی‌خواند زیرا می‌ترسید صدایش خطشه‌ای بگیرد و یا اینکه کسی بدون آنکه به او پول بدهد در آن حوالی صدایش را بشنود. صح روز بعد که جوان از خواب بیدار شد با شگفتی دید که خبری از پول‌هایش نیست زیرا شب گذشته راهزنان بی سروصدا همه پول‌های جوان را دزدیده بودند. جوان به ناچار به شهری که در ان نزدیکی بود رفت و چون پولی نداشت برای اسبش علوفه بخرد در کوچه و پس کوچه‌های شهر با ناراحتی گام بر می‌داشت و با سوزی دلنشین آواز می‌خواند. او که تا دیروز جوانی ثروتمند بود و می‌توانست خروارها علوفه بخرد اکنون حتی پول خرید مقدار اندکی کاه را نداشت و چنین بود که او پیوسته و با آوازی بلند این عبارت را زمزمه می‌کرد: «به جمالت نناز به تبی بند است به مالت نناز به شبی بند است این رو به شما دختر خانمها هم میگه مواظب باش مگه چند سال زیبایی الان رو داری چند سال زیبا میمونی یه روزی همه اینا رو از دست میدی تاز میرسی به حرف اون سلبریتی که الان میگه اگه عقل الانم رو داشتم ازدواج می‌کردم و چهار پنج تا بچه داشتم ولی حیف که گذشت و.... جوری زندگی کنید ای کاش تو زندگیتون نداشته باشید @ala_allah
⤵️آیت‌الله_فاطمی‌نیا : نگاه به نامحرم تیری است که انسان را به زمین می زند و سخت می شود که بلند شوی... @ala_allah
4.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹حکومت از حجاب چه سودی میبرد؟ 👌این کلیپ ۲دقیقه‌ای را برسانید بدست تمام دختران و زنان ایران‌زمین... 📍عبرت گرفتن از تجربه و شکست کشورهای غربی! سود یا ضرر در برهنگی برای حکومت‌؟! 📍افشای نامه محرمانه شاه ایران به پادشاه عربستان درباره مدرن شدن 📍۴۰۰‌‌هزار بطری مصرف روزانه آب‌جو تهران! ایران، در رتبه ۴ کاباره برتر دنیا! 👆👆👆👆👆👆👆👆 👌👌👌👌👌👌👌👌 ✅✅✅✅✅✅✅✅ @ala_allah
﷽ ✍️ تاریخ تکرار می شود: 1️⃣ جنگ رسانه ای معاویه بن ابی سفیان بر علیه امیرالمومنین (ع): 🔹«...َ فَلْيَفْشُوا فِي النَّاسِ أَنَّ عَلِيّاً قَتَلَ عُثْمَان... » 🔸در میان مردم شایع کنید: «همانا علی علیه السلام عثمان را به قتل رسانده است» 📚 وقعة صفين، النص، ص: 44 2️⃣ جنگ رسانه ای محور عبری، عربی، غربی بر علیه امام خامنه ای در شبکه های اجتماعی: 🔹 کار خودشونه! خامنه ای دستور کشتار کودکان را داده... . ✅ تاریخ تکرار می شود! یا با علی علیه السلام باش یا با معاویه ... ! مجموعہ علمیـ انصارالعقیده‌فے‌الاهواز @ala_allah
🖼یه لحظه بزار کنار گوشی و ماهواره رو خاموش کن و یک سوال از خودت بپرس؟ 👆👆👆👆 @ala_allah
⭕️ راه های ترغیب کردن فرزند به سمت 🔰مهم ترین نکته در ترغیب فرزندان به ، شکوفایی فطرت دینی در خانواده است. 🔰 فطرت انسان ها الهی است و به سمت هر چیزی که بوی خدا بدهد، گرایش دارد. 🔰والدین باید این استعداد بالقوه را بالفعل کنند و زمینه را برای آشکار شدن فطرت الهیِ کودکان فراهم کنند؛ 🔰لذا اوّلین گام، کمک  کردن والدین در این زمینه به فرزندان خود کنند. 🔰برای به فعلیّت رساندن این فطرت در کودکان، پدر و مادر باید زمینه هایی را فراهم کنند @ala_allah
🔰مهندسی عجیب! ✍استاد قرائتی: رشد دهنده، یعنی ی که کارخانه آدم سازی است. فضای ، فضای تربیتی است. ♻️مانند دریا که حیوانات درون آن بدون معلم و مربی، همه شنا بلدند. اگر انسان واقعا اهل شد، خودبه خود همه عیب ها و نواقصش برطرف می شود. ⚠️ به راستی که در ، مهندسی عجیبی شده است، از مسح سر و پا می فهمیم که باید سر تا پا ی شویم... توجه به این نکات، از انسان رها، یک انسان مخلص، متعهد، کامل و استاندارد می سازد. 📚کتاب شیوه های دعوت به @ala_allah