eitaa logo
حَیَّ عَلَی الله
1.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
7.2هزار ویدیو
121 فایل
کانالی با موضوعات مختلف به همراه کنفرانس با صلوات وارد شو اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وصیت و دلنوشته های شهدای عزیزانتان را با ما به اشتراک بگذارید و به رسالت زینبی خود عمل کنید https://eitaa.com/Sahebzamanalamann
مشاهده در ایتا
دانلود
🚦چــــراغ قـــرمــــــز ✍همان طور که در سر چهار راه وقتی چراغ قرمز می‌شود، ترمز می‌کنید،دین هم چراغ قرمز دارد، 🔴چراغ قرمز دین، کارهای حرام است، یعنی وقتی به کار حرامی رسیدی، ترمز کن و چراغ سبز دین هم کارهای حلال است. حال کسانی که برای چراغ قرمز ترمز می‌کنند،دو جور هستند: 🔰یک دسته از ترس جریمه شدن ترمز می‌کنند، که این ترمز کردنشان خیلی چنگی به دل نمی‌زند،اما عده ای هم برای احترام گذاشتن به قانون ترمز می‌کنند که این مهم است. ⚠️حال ما هم اگر از ترس جهنم بخوانیم، این خواندنمان زیاد چنگی به دل نمیزند؛یعنی اگر به این خاطر صبح ها بلند می‌شوی و می‌خوانی که به جهنم نروی،این خواندن زیاد دلچسب نیست، 💠اما اگر به تو بگویند : اگر هم نخوانی به جهنم نمی‌روی اما باز بلند شوی و بخوانی، این خوب است. ❤️اميرمؤمنان علی(ع) در مناجات هایشان می‌فرمودند: خدایا عبادت من به خاطر ترس از جهنم‌و یا به طمع بهشت نیست، ولکن من تو را شایسته عبادت دیدم و به این خاطر عبادتت می‌کنم... ⤴️آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) @ala_allah
⭕️رفتار عجیب امام جماعت در مقابل فقیر ⭐️[اثر کلمات و حرکات ، دوری کردن انسان از تکبر است] برای مثال، تکرار "الله اکبر های ، بزرگی خداوند را به گزار می باوراند 🍀و کسی که عظمت پروردگار را باور کند، دیگر خود را بزرگ نمی بیند. علاوه بر این، گذاشتن پیشانی برخاک، حضور در جماعت و ایستادن کنار افراد متفاوت، اقتدا به امام جماعتی که شاید سن، علم و تقوایش از فرد کمتر باشد، و... گزار را متواضع می کند. ⭐️روزی شیخ جعفر کاشف الغطا، مبلغی بین فقرای مسجد تقسیم کرد و سپس به ایستاد. بین دو سیدی فقیر وارد مسجد شد و گفت: مال جدم [خمس] را به من بده.» 🍀فرمود: «دیر آمدی، متأسفانه چیزی باقی نمانده.» سید خشمگین شد و آب دهان به ریش شیخ انداخت. شیخ جعفر [که با خوب تکبر را از خود دور کرده بود به جای خشم و پاسخ به بی ادبی فقیر] به آرامی برخاست، دامنش را گرفت و میان صف های گزاران می‌گشت ⭐️و می گفت: «هرکس ریش شیخ را دوست دارد به سید کمک کند.» سپس پول ها را به سید داد و به عصر ایستاد. 📚مهارتهای دعوت فرزندان به ، محمد علی جابری، ص ۱۶ به نقل از الفوائد الرضویه ، ج ۱ ، ص ۱۴۰. @ala_allah
🖼بیایید کمتر خطوط قلبمان را اشغال کنیم.  شاید خدا پشت خط باشد 👆👆👆👆 @ala_allah
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨الهی به امید تو خوشا آن دل! که دلدارش تو گردی خوشا جانی! که جانانش تو باشی خوشی و خرمی و کامرانی کسی دارد که خواهانش تو باشی ✍عراقی @ala_allah
سلام خدایا امروز کمی دلم گرفته! هرجا رفتم کمی درد و دل کنم شاید سبک بشم هیچ کس پیدا نکردم نه که پیدا نکردم بود اما خودش کوه درد بود و مجبور شدم بشینم پای درد و دل اونها خدای من! یعنی چی شده همه گرفتارن! همه درد و دل دارن! غنی و فقیر! سالم و مریض! همه و همه! مهر و لطف تو که کم نشده! وفور نعمت که هست! یعنی ما آدمها پرتوقع شدیم! حریص شدیم! حق دیگران را پایمال کردیم! خدایم ما را لحظه ای به حال خود رها نکن @ala_allah
✋خدایم سلام چند وقتی است حالت را نپرسیده ­ام! چه خبر؟ با مردمانت چکار می کنی؟ هنوز هم برای نداشتن ماشینی بهتر از ماشین همسایه گله مندند؟ راستی از زن مشهدی رضا چه خبر؟؟ هنوز ناراحت بیماری فرزندش هست و با تو قهر کرده؟!! اما من مردی را دیدم که شرمنده بچه اش بود از اینکه نمی توانست برایش دوچرخه بخرد و زنی که دو فرزند بیمارش را در بغل گرفته و بود و شکرت را می گفت!! عجب مردمانی هستیم؛ اما خب بد عادت شده ­ایم!! از بس نازمان را می کشی! @ala_allah
خدای من در برهوت گناه گرفتار شده ام و راه گریزی نمی یابم! محبت دنیا چون غل و زنجیر پاهای مرا بسته اند! نمی دانم به کدامین سو بنگرم! می دانم اشتباه کردم نباید جمع دونفری مان را بیشتر می کردم ! یادم رفت با تو بیشتر دوست بوده ام!   آرام جانم! من خود از کرده ام پشیمانم ! تو بگو چکار کنم! مثل همیشه که به بن بست می رسیدم به فریادم می رسیدیِِِِ بدون هیچ چشمداشتی ! بار دیگر نیز مرا یاری کن!  باز کن در ، که جز این خانه مرا نیست پناهی @ala_allah
🤲خدایا رها شده ام میان گرداب روزگار تو خود می دانی تنهــای تنــــــــــــــــــهایم چگونه خودم را از این مهلکه بگریزانم وقتی می دانی ضعیف و ناتوانم لبخند می زنی این را که می شنوی؟! تو هم مثل دیگران باورت نمی شود نمی توانم باز هم باید نقش بازی کنم نه خسته شدم خدایم این بار نمی توانم نقشم را بده به دیگری @ala_allah
🤲خدایا ببخش هر وقت دلتنگ می شوم هر وقت از زمین و زمان گلایه مند می شوم هر وقت به بن بست می روم به سراغت می آیم خجالت می کشم با همه بی معرفیتی هایم دوباره تقاضا داشته باشم اما چه کنم تنها کسی هستی که در همه حال پشتم را خالی نمی کنی و تقاضایم را رد نمی کنی خدای دوست داشتنیم؛ خسته شدم از اینهمه هیاهوی بیخود و بی حاصل شادی هایم را  به من ببخش! @ala_allah
باران می بارد  بر چشم های خیسم چقدر خدا هوایم را دارد نمی گذارد اشک هایم را کسی ببیند باران که ببارد همه گریانند کسی نمی فهمد که من گریه می کنم! @ala_allah
بعضی وقتا   اونقدر دلم می گیره که دوست دارم بشینم یه گوشه ای و های های گریه کنم اونقدر گریه کنم که اشکی واسم نمونه بعد بلند بشم                  نفسی تازه کنم                                       و                                             بگم  اخ خدایا شکرت              راحت شدم @ala_allah