❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
دستبیمارانگرفتنبرطبیبان واجباست ... منزِپاافتادهامدستمنمیگیریطبیب؟! #برادرشھیدم🎈 #شهی
-_-_-_🌙
دو چشم من ڪہ شبے...!
از فراق خواب نداشتـ؛
به یاد لالہٌ ۍ رویت🌷:)
هواےباران ڪرد....☔️
#برادرشھیدم🎈
#شهید_علاء_حسن_نجمه💛🌿
#نجوا_با_شہدا
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
#لحظہاےباشهدا🕊
امامجماعتواحدتعاونبود
بهشمےگفتندحاجآقاآقاخانے
روحیہعجیبےداشت.
زیرآتیشسنگینعراقشهداءرو
منتقلمےڪردعقبتوےهمینرفت
وآمدهابودکهگلولهمستقیم
تانڪسرشروجداکردچندقدمیشبودم.
«هنوزتنممےلرزهوقتےیادممیاد»
ازسربریدهشدهاشصدابلندشد:
«السلامعلیکیااباعبداللّٰه»
#روحانےشهید_محسن_آقاخانے🙂!
چنلشھیدعلاءحسننجمه
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
نفس کشیدن در هوای صبحگاهیِ حرمت آرزویی دیرینه است که تمام شدنی نیست حتی اگر هر روز ا
💔
من قصهی فراقِ تو را خاک کردهام،
حاصل چه شد؟
جوانه زدی، بیشتر شدی..
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
مۍنـــویــسم زتـوڪہ دار و نـدارم شـده اۍ بـیقرارتـــ شدم و صبـرو قــرارم شده اۍ مـن ڪہ بیتاب توأ
‹💛🌸›
مـیانتلخیاینروزگار!مهد؎جان؛
دلمهوا؎توڪردهبگوچهچارهڪنم...ツ
#یاایهاالعزیز🥀✨
#السلام_علیک_یا_قائمآلمحمد🌷
| #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ|
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫••
هرچند گویمت کہ بہ دنیا قرار نیست...🖐🏻
امّا قرار ماست بہ دنیا نگاه دوست!♥️🌿
کلیپے از #شهید_علاء_حسن_نجمه🌸🌻
#رفیقانہ💫
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
#لحظہاےباشهدا🕊
بھش گفتند
مۍخوای بری مدافعِ خانم حضرت زینب'بشی ؟!
گفت : من کۍ هستم کـه مدافع خانـم بِشم !
من میرم کـه خانم مدافع ما بشه..
.
#شهید_عبداللہ_باقرے💚!
چنلشھیدعلاءحسننجمه
- زرفتنتو
منازعمربینصیبشدم ...
توسفرکردیُمندروطنمغریبشدم...💔
#برادرم_علاء✨
#ســلام_الي_علاءالغالے🌸🦋
#حذف_لوگو_حرام🚫
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
هرموقبہبھشتزھرامیرفت!
آببرمیداشتوقبورشھدارومیشست
ومیگفت(:باشھداقرارگذاشتیمڪہمن
غبارروازرویقبرآنھابشورموآنھا
همغبارگناهراازرویدلمنبشوࢪند..
•|شھیدرسولخلیلے|•
#شهیدانہ
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
#طنز_جبهه
تعداد مجروحین بالا رفته بود
فرمانده از میان گرد و غبار انفجارها دوید طرفم و گفت :
سریع بیسیم بزن عقب و بگو یک آمبولانس بفرستند مجروحین را ببرد!
شاستی گوشی بیسیم را فشار دادم و بخاطر اینکه پیام لو نرود و عراقیها از خواستهمان سر در نیاورند، پشت بیسیم با کد حرف زدم
گفتم: ” حیدر حیدر رشید ”
چند لحظه صدای فش فش به گوشم رسید. بعد صدای کسی آمد:
– رشید بگوشم.
+ رشید جان! حاجی گفت یک دلبر قرمز بفرستید!
-هه هه دلبر قرمز دیگه چیه ؟
+ شما کی هستی؟ پس رشید کجاست؟
– رشید چهار چرخش رفته هوا. من در خدمتم.
+ اخوی مگه برگه کد نداری؟
– برگه کد دیگه چیه؟ بگو ببینم چی میخوای؟😅🙈😂
دیدم عجب گرفتاری شدهام، از یکطرف باید با رمز حرف میزدم، از طرف دیگر با یک آدم ناوارد طرف شده بودم😄😄😂
+ رشید جان! از همانها که چرخ دارند!
– چه میگویی؟ درست حرف بزن ببینم چی میخواهی ؟😅😅
+ بابا از همانها که سفیده.
– هه هه! نکنه ترب میخوای.
+ بیمزه! بابا از همانها که رو سقفش یک چراغ قرمز داره🚨👉
– ای بابا! خب زودتر بگو که آمبولانس میخوای!🚒😂🙈😅
کارد میزدند خونم در نمیآمد. هر چه بد و بیراه بود به آدم پشت بیسیم گفتم.😂😂
چنلشھیدعلاءحسننجمه