eitaa logo
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
472 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
14 فایل
وقتےبراےِدنیاےِبقیہ‌ازدنیاٺ‌گذشتے میشےدنیاےِیھ‌دنیاآدم! آره همون‌قضیه‌«عزّتِ بعدِ شھادت» اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی🌱🌻 اطلاعاتمونھ⇩ @alahassanenajmeh_ir نـٰاشنـٰاسمونہ⇩ https://harfeto.timefriend.net/16639225622260
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ ⚠️ آن آقایی که می آید و اصلاح جامعه و خشنودی خدا را به هم پیوند می دهد کجاست؟ امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) جامعه را از فساد و بی بند و باری، از جنایت و تبعیض و هرزگی، نجات می دهد. جامعه، یک جامعه‌ی صالح و شایسته‌ی قرآنی و ولایی می شود. این، فلسفه‌ی قیام حضرت(علیه‌السلام) است. پس اگر من نیز در عصر و زمان غیبت، خود را برای تقوا آماده کنم و خودسازی کنم، خودبخود فلسفه‌ی حکومت ایشان(علیه‌السلام) را در وجودم پیاده کرده‌ام. و در نتیجه با حکومت ایشان، سنخیّت و تشابه و سازگاری پیدا کرده‌ام. وقتی هم این‌ها حاصل شد، ارتباط با آن حضرت( علیه‌السلام) هم حاصل می شود. خداوند[ان‌شاء الله] مارا از متّقین قرار دهد! 𝒋𝒐𝒊𝒏↴ 「@alahassanenajmeh🥀」
⚠️⚠️ گفتار بعدی از این بخش: راه‌های‌خودسازی‌و‌تهذیب‌نفس خداوند متعال در کتاب حکیم‌اش [قلم/۴]فرمود: راستی که ای پیامبر!توخویی والا و سترگ داری! و پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:" من برای این مبعوث شده ام که اخلاقِ خوب و بزرگانه را تمام کنم." گفتیم که انسان منتظر، کسی است که خود را به سه صفت، آراسته کند. یکی، دوری از حرام؛ دومی انجام واجبات خدا؛ سومی داشتن اخلاق الهی. و بدون این‌ها معلوم نیست که انسان در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) موفَّق به دیدار ایشان و در زمان ظهور، موفَّق به یاری ایشان شود. در حدیثی از پیامبر عظیم‌الشأن (صلی الله و علیه و آله)در الغیبه(للطوسی)،ص۴۵۶ آمده است:" خوشا به حال کسی که قیام کننده‌ی دودمان مرا ادراک کند و پیش از قیام او، از او پیروی کند!" در این روایت فرمودند:"ادراک کنند"و نگفتند:" ببینند". این دو، با هم فرق می کند. گاهی ما همدیگر را می بینیم و سالیان درازی یکدیگر را ملاقات می کنیم ولی نسبت به همدیگر شناخت پیدا نکرده‌ایم. این را عرب تعبیر به 《رویت》می کند یعنی دیدن. اما اگر شناخت پیدا شد، از آن با واژه‌ی《 ادراک》 تعبیر می کند.
⚠️ ⚠️ من و شما هم دلی داریم؛ می‌نشینیم و فکر می‌کنیم:《راستی چه نهالی در دل بکارم که همیشه سبز باشد؟ چگونه ایمان و قرآن و روایات را بکارم و چگونه آبش بدهم؟ با چه آبی می توانم درخت ایمان را آبیاری کنم؟ چگونه علف‌های هرز گناه و مکروه و رذیلت‌های اخلاقی را بزنم و از بین ببرم تا به سعادت دنیا و آخرت برسم؟》. این ها یعنی تفکّر. این که در تعریف[فکر]گفته اند: (شرح‌المنظومه،ج۱،ص۵۷) یعنی:{اندیشه، حرکت از مطالب تصوری و تصدیقی به مبادی آنها و حرکتِ دوباره، از آن مبادی به سوی مراد و حلِّ مشکل است}، این برای اهل فَنّ است اما تعریف ساده و عامّ آن، این است که بنشینیم درباره‌ی قیامت فکر کنیم و اینکه راستی مرگ حقّ است. عذاب و پاداش الهی در پیش است. دوری و نزدیکی به خدا در کار است. این جهان خالق توانایِ مدیر مدبّر دارد. فکر کنیم به اینکه من کیستم؟ از کجا آمده‌ام؟ به کجا می‌روم؟ مقصود از آمدن من چه بوده؟ و... این‌ها را[فکر و اندیشه] می گویند.
⚠️ ⚠️ ۲.محبت کار دومی که در راهِ دوم مطرح می شود، محبّت است. یکی از بزرگان می گوید:《همه‌ی مقاماتِ پس از محبت [مانند شوق و انس و رضا] میوه‌ای از میوه‌ها و نتیجه‌ای از نتایج محبت است و همه‌ی مقامات پیش از محبت[مانند توبه و صبر و زهد] مقدمه‌ای از مقدمه‌‌های مقام محبت است》. خداوند متعال می فرماید:《در دنیا زاهد باشید》و در حدیث جالب و زیبا امام علی (علیه السلام)فرمودند:《زهد از سه حرف تشکیل یافته و هر کدام از این ها یک معنی دارد. زای آن یعنی ترک زینت؛ های آن یعنی ترک هوا؛دال آن یعنی ترک دنیا》. با این مقامی که زهد دارد، اما علما گفته‌اند:《زهد مقدمه‌ی محبت به خداست》. یعنی تا انسان تجمّل‌گرایی و هوای نفس و دنیا را کنار نگذارد، به محبت و دوستی حضرت ربّ العالمین نمی رسد.
⚠️ ⚠️ داستان‌هایی از مخالفت مرحوم حامد با نفس و نتیجه‌ی آن: مرحوم شیخ عبدالکریم حامد، غذا و خوراکشان وقت معیَّنی نداشت. مانند ما نبود که صبح و ظهر و شب، غذا بخورند. وقت غذای ایشان بر مَبنای گرسنگی و ضعف بود. هرگاه که گرسنه می شدند و ضعف بر ایشان چیره می شد، غذا می خوردند. امّا غذا خوردن ما عادت است؛ اگر صبحانه نخوریم، گویا چیزی گم کرده ایم!! از این گذشته هنگام غذا خوردن، اگر غذایشان برنج و خورش بود، آن ها را از هم جدا می کرد و هرکدام را جداگانه می خورد و می فرمود:《 اگر قاطی بکنی و بخوری، نَفس خوشش می آید و لذّت می برد. اما اگر برنج را جداگانه و خورشت را هم جداگانه بخوری، نفس می گوید:" چرا اینجور به من غذا می دهی؟! من که این طوری لذّت نمی برم!" و این روایت را از امام صادق (علیه‌السلام) میخواند که 《[صفات الشیعه،ص۳۰] خوراک مومن مانند خوراک بیماران است و خوابش مانند خواب غرق شوندگان و گریه اش از خوف خدا مانند گریه‌ی مادران له سوگ نشسته و نشستن وی مانند نشستنِ انسان بی قرار است》.
⚠️ ⚠️ مرحوم شیخ عبدالکریم حامد خود با نفسش مبارزه می کرد. نه تنها از گناه، نه تنها با شبهات،بلکه با هر چیزی که مطابق میل و نفسش بود، مبارزه می‌کرد. می دانید نتیجه ‌اش چه شده بود؟ ایشان به جن گیری که دو جن در تسخیرش بود، نصیحت می کرد که آن‌هارا رها کند و می گفت:《این کار گناه است؛ زیرا این جن‌ها باید بندگی خدارا بکنند نه این که در اختیار تو باشند》. جن گیر هم می‌گفت:《برو و کاری به کار من نداشته باش!》 مرحوم حامد باز هم موعظه‌اش کرد و جن گیر تهدید کرد که:《امشب هردو جنّم را سراغت می فرستم تا به حسابت برسند》. مرحوم حامد فرمود :《مانعی نیست!جن‌هایت را بفرست!》و ادامه داد:" شب که به منزل امدم، دیدم دو جن بالای اتاق نشسته‌اند امّا دعایی بر ضدّ و ضررشان نکردم و فقط گفتم:من خدا را دارم".
⚠️⚠️ جناب شیخ عبدالکریم حامد مُستجابُ‌الدّعوه بود و از این رو از عالم بالا به وی گفته بودند که دعای شخصی برای این و آن را کنار بگذارد و ایشان هم،نه دعایی بر ضدّ جن گیر کردند و نه به ضرر جن ها؛دوبار که گفت:《من خدا دارم》،هر دو جنس سوختند و دود شدند و رفتند! فردا جن گیر ایشان را دیده بود و با دلی شکسته گفته بود:《چراجن های مرا سوزاندی و مرا دست خالی گذاشتی؟》استاد ماهم فرموده بود:《من این کار را نکردم؛تنها دو بار گفتم من خدا دارم؛ خداوند منان هم به فریاد من رسید و این کار را انجام داد》. انسان در زندگی خود خیلی سر دو راهی قرار می گیرد. اگر[خدای ناکرده] غیبت،دروغ یا دیگر گناهی پیش بیاید،باید همان جا بایستد و بگوید:{خدایا! به خاطر تو از این گناه دست برداشتم. خدایا! تو هم در عوض،ولیِّ خودت را به من نشان بده!{و اَرِهِ سَیِّدَهُ یَا شَدِیدَالقُوی[فرازی از دعای ندبه]: ای بسیار نیرومند!آقایِ این بنده‌ی حقیرت را به او نشان بده!} اگر انسان به حقیقت آن چه رضای خدا در انجام آن است،انجام بدهد وآنچه رضای خدا در ترک آن است،ترک کند،آن گاه می‌بیند است حضرت ولی عصر(علیه‌السلام) به سراغش خواهد آمد یا نه!!
⚠️⚠️ سقوط دینی در عصر غیبت بخش‌اول: آفت‌وعافیتِ زمان غیبت در میان روایاتی که درباره‌ی حضرت مهدی(علیه‌السلام) وارد شده ،به دو دسته اخبار برخورد می‌کنیم که موضوع بخش ما ست. گروه اول، روایت هایی را نشان می‌دهد که بسیار نگران کننده است زیرا خطرهای زمان غیبت امام زمان(علیه‌السلام) را بیان می‌کند. اما گروه دوم راه برطرف شدن آن نگرانی ها و خطرها را نشان می دهد. ■ بی‌دینی،آفت دوران غیبت در حدیث هایی از معصومان(علیهم‌السلام) از این مساله خبر داده شده که در زمان غيبت کبری، مردم در تباهی و سقوط دینی بسر می برند. از این فاصله می گیرند، از امامت و ولایت فاصله می‌گیرند. شاید،مردم کم کم به جایی برسند که بگویند:( ما نه به مرجعیت نیاز داریم و نه به دین!) کم کم بوی این تباهی و سقوط هم به مشام می رسد و زنگ خطر به صدا در آمده است.
⚠️ ⚠️ حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب(علیه‌السلام) به فرزندشان، سیدالشهداء (علیه‌السلام) فرمودند:"نهمین فرزند، از فرزندان تو،همان فیلم کننده برای حق است که دین را آشکار کرده و عدالت را گسترش خواهد داد". یعنی هم عدالت درونی و فردی و هم عدالتِ اجتماعی را برقرار می‌کند؛ و نمی گذارد تبعیضی در جامعه بماند. در ادامه‌ی این روایت آمده که امام حسین(علیه‌السلام) با شگفتی پرسیدند:" آیا واقعا این طور خواهد شد". حضرت علی(علیه‌السلام) فرمودند:" بله؛ به آن خدایی که محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به رسالت برانگیخت، این اتفاق رخ خواهد داد[همان،ج۵۱،ص۱۱۰] اما پس از یک غیبت طولانی وتحیّر و گیج و سرگردان شدنِ مردم!" مردم جهان که گیج و سرگردان بوده و هستند؛ پس این روایت آنها را نمی گوید بلکه شیعه را می گوید! یعنی، شیعه نیز سرگردان می‌شود و راه حق را از باطل تشخیص نمی دهد و نمی داند چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ. البته علتِ نیمی از سرگردانیِ انسان،خودِ اوست. اگر انسان گناه نکند و در مسیر تهذیب نَفس قرار بگیرد، هیچ گاه متحیر نخواهد شد. اسلام و حقایقش، از نور خورشید نیز روشن‌تر است با این حال عامه‌ی مردم در سرگردانی بسر می‌برند.
⚠️ ⚠️ احمد بن اسحاق قمی می گوید:《 من در سامرا به پیشگاه امام حسن عسکری(علیه‌السلام) بار یافتم و از ایشان خواستم که امام پس از خود را به من معرفی کند. اما امام حسن عسکری(علیه السلام) همان دم به من جواب نداده،بلکه به اندرون خانه تشریف بردند و پس از چند دقیقه،در حالی که آقازاده‌ای در سن چهار_پنج سالگی بر دوش مبارک خود داشتند،بیرون آمدند. اگر بالا نشسته،ماه بوده و گرنه یوسفی در چاه بوده آقا زاده(علیه‌السلام) بر گونه‌ی راستش خالی داشت و چهره اش مانند ماهِ شب چهاردهم،می درخشید. امام عسکری(علیه‌السلام)،فرزندشان را از دوش و بغل خود،به روی زانوی مبارکش گذاشتند و فرمودند:"امامِ پس از من،این آقازاده [حضرت مهدی(علیه‌السلام)] است"》. در ادامه‌ی این روایت هم،کلامی هست که شاهد سخن من است؛امام حسن عسکری(علیه‌السلام) افزودند:"[همان،ج۵۲،ص۲۲] به خدا سوگند که این امام،برای مدتی دراز و طولانی،پنهان خواهد شد که در آن حال،کسی جز آن که خداوند به امامتِ او معتقدش کرده و به دعا کردن برای شتاب در فرج وی موفقش کرده،از تباهی و نابودی نجات نمی باید".
⚠️ ⚠️ مومن صبح که از خانه بیرون می آید در بیرون،با یک عقیده، با یک انتخاب،با یک رای،با یک نظریه پردازی،بی دین و مُلحِد می شود و دوباره که به خانه برمی‌گردد،استغفار می‌کند و می گوید:"این چه داوری و چه حرکتی بود که از من سر زد؟!"باز مومن می‌شود. بعد ازظهر که بیرون می آید؛دومرتبه بی دین می‌شود! لحظه به لحظه و دقيقه به دقيقه انسان ها در خطر معنوی و اخلاقی و در خطر سقوط دینی قرار می گیرند. یه انسان برجسته ای شب و روز غصّه می‌خورد تا آن که دق کرد و مرد!!! میدانید چرا غصّه می‌خورد؟ و غصّه‌ی چه چیزی را می‌خورد؟! خودش فرموده بود:《شبی پدرم را در عالم رویا زیارت کردم[پدرش هم مرد خیلی بزرگواری بود] پدرم خطاب به من فرمود:"تاکنون پنج رای و نظر درباره‌ی مطالبی داده ای که در اثر آن، پنج نفر کشته‌اند و خداوند هم خون و قتل آن پنج نفر را به پای تو نوشته است"》. این آقا هم دیگر از آن عمل دست برداشت و آن کار را انجام نداد اما غصه می خورد که به جهت یک اعلانِ نظر او، پنج نفر کشته شده و خونِ آن ها را به پای وی نوشته‌اند.
⚠️ ⚠️ جالب اینجاست که گاهی انسان حتی خبر ندارد که در سراشیبی سقوط قرار دارد! در مثال های عامیانه ی قدیم،معروف بود که اگر کسی چهل چهارشنبه،پشت سرهم برای طهارت و نظافت بدن، در محله ای خاص،داروی نظافت مصرف کند،دیوانه می‌شود. شخصی خواست این موضوع را امتحان کند. رفت و چهل هفته آنجا استحمام کرد. اما هفته‌ی چهلم،بدون اینکه لباس به تن کند،برهنه به کوچه و خیابان دوید و گفت:《آی مردم! کسانی که می‌گویند هرکس چهل چهارشنبه در اینجا داروی نظافت مصرف کند دیوانه می‌شود،دروغ می‌گویند! من این کار را انجام دادم اما ببینید دیوانه نشدم》!! حالا این شخص لباسش را هم به تن نکرده بود! انسان ها هم گاهی دینشان را کلا از دست می‌دهند اما به خودشان افرین وبَارَکَ الله می‌گویند!و گمان می‌کنند دین دارند د می‌گویند:《الحمدالله نمازم را می‌خوانم؛روزه ام راهم که میگیرم》!