آتش روز جزا بر من ندارد هیچ کار
چون که من عبد سرای عمه جانم #زینبم
قَلبِ عآلَم گَر حُسِین اَست و عَوالِم مَستِ اوست
سآقےِ مِیخآنہ و صَهبآےِ عآلَم #زِینَب اَست
مران یکدم ساربان اشتر ناقه #زینب رفته اندر گل
بده ظالم مهلتی آخر زانکه من دارم عقده ها در دل
دو چشم از گریه همچون ابر خسته
زِ دست صبرِ #زینب ، صبر خسته ...
قیصرامینپور